نمایش نسخه قابل چاپ
ببخشید این سوال می کنم امیدوارم راستشو بگید شما قبلا دوست پسر داشتید یا نه؟ اخه احتمال می دم یکی بهش یه حرفی زده اینطوری شده اگه اینطوری نبوده احتما پیش یه مشاور برین قبل عروسی
- - - Updated - - -
ببخشید این سوال می کنم امیدوارم راستشو بگید
شما قبلا دوست پسر داشتید یا نه؟
اخه احتمال می دم یکی بهش یه حرفی زده اینطوری شده
اگه اینطوری نبوده احتما پیش یه مشاور برین قبل عروسی و بهترین اگه
اینطوری بود یعنی بیمار حتما باهاش ازدواج نکنین
من یه ضرب المثل قدیمی که احتمالا همه هم شنیدید رو یادآوری می کنم:
(( قبل از ازدواج چشم هاتونو روی عیب های طرف تون باز کنید، بعد از ازدواج چشم هاتونو ببندید ))
برای ازدواج لطفا عجله نکنید. خوب مشورت کنید. توی همین تاپیکهای همین انجمن رو بخونید می بینید که چقدر افراد هستند که به امید اینکه همسرشون بعد از ازدواج بعضی از رفتارهای خوب و اصلاح میشه ازدواج کردند و بعد پشیمون شدند. عیبهای افراد معمولا بعد از ازدواج بر طرف نمیشن و امید واهی هست که بعد از ازدواج طرفمون بهتر و اصلاح میشه.
حتما پیش مشاور برید و اگر مشاور صلاح دونست به خانواده تون هم بگید
وقتهای بیکاری تون هم بیاید همین انجمن و تاپیکهای مراجع رو بخونید. خوبه و بهتون کمک می کنه از تجربه دیگران استفاده کنید و شما اونها رو تجربه نکنید
آره...حتما اینکارو میکنم...
نه...نداشتم...اون از روز اول هم همینطور بود...
هی گفتم بهتر میشه ولی روز به روز هرچی علاقه اش بهم بیشتر شد..این مساله ی شک های بی دللش هم بیشتر شد...
من واقعا در طول این یک سال و خورده ای هم کوچکترین کاری که میدونستم دوست نداره نکردم..
ولی هرروز بدتر میشه فقط...
خیلی سخته جدا شدن ازش برام....:302:
واقعا به بن بست رسیدم...
میترسم هیچوقت درمان قطعی ای ندداشته باشه...:302:
درود بانو keysun
اولا هنوز هیچی مشخص نیست باید برین پیش روانشناس
دوما فکر کنم اگه مشکل ایشون حل نشدنیه یا دوران درمانشون طولانی باشه شما فکر میکنی بتونی طاقت بیاری این دوران رو؟
سومندش این بنظرم برمیگرده رابطه شما به اینکه چون قبلا هم با کسی دوست نبودی وابستگی شدید پیدا کردی ولی اینو بدون داشتن رابطه احساسی خیلی خوبه ولی وقتی خردگرایی(عاقلانه فکر کردن) کنارش نباشه خیلی خطرناک میشه
شما اول بجای اینکه بیاین پشت هم بنویسین برین برنامه ریز یکنین واسه رفتن پیش روانشناس
بعد صحبت های ایشون اونوقت بیاین بگین چی گفتن اونوقت تصمیم میگیریم :72:
راستی این موضوع رو هم با خانواده یا مادرتون درمیون بزارین.میدونم چه حسی دارین کاملا اینو درک میکنم اینکه حس شکست دارین و احساس میکنین پیش دیگران ضعیف شدین بخاطر انتخاب اشتباهتون.ولی یکچیز مهم رو یادتون رفته
دوران نامزدی = دوران شناخت بهتر و کاملتر
شکست توی دوران نامزدی سخته ولی بعد عروسی سختتره
وای معذرت من نخونده اومدم نظر دادم
دختر خوب شوهرت شکاک نیست احتمالا تو ایندم شاید خودت اینطوری بشی
مگه نگفتن بیشتر ازدواج هایی که با دوستی شروع می شه (به اصطلاح مدرنه)شکاکیت میاد توش
شوهرتون اصلا شکاک نیست تازه یادش اومده و فکر می کنه اگه این دختر با من دوسته شاید قبلا دوست پسر داشته
اگه جای شما بودم می فهموندم علت شکاکیتش رو و ایشون به هر نوعی مطمئن می کردم
- - - Updated - - -
می گفتم گذشتم پاک پاک بوده و تو اولین مرد زندگیمی
- - - Updated - - -
اینو تنها مشاور می تونه جواب بده بهتره بهش مراجعه بکنید
و نوع شناخت و ازدواجتون که مدرن بوده رو بهش توضیح بدین
- - - Updated - - -
بازم می گم به بعدشم فکر کن تو شما طلاق می گیری بعدا مشکل ساز نشه چون این مثل دوستیا نیست که بتونی واسه خواستگارهات بپوشونیش این موضوع تو ایندت مشکل ساز می شه و شاید باعث بشه کیس مناسبی دیگه سراغت نیاد
در حال حاضر بهتره برین پیش مشاور ببینین کلا مشکل چیه
- - - Updated - - -
به نظر من دست بزنش از شکاکیتش اولویت داره
مرد هرگز نباید زنشو بزنه
مرسی از همتون...
راستش زنگ زدم به یکی از آشناهام نگفتم برای چی ولی گفتم یه روانشناس خوب بهم معرفی کنه دارم برنامه میریزم که برم باهاش ولی
زنگ که زدم مشاور گفت تا بعد تعطیلات عید پذیرش نمیکنه...جای دیگه ام همینطور...
نمیدونم تا اونموقع چطور رفتار کنم باهاش...
هر دقیقه زنگ میزنه و معذرت خواهی میکنه...
من بعد زدنش کلا 2.3 روز جواب ندادم . گفتم میخوام تموم کنم..
ولی الانام که جواب دادم خیلی سرد برخورد میکنم...
همین 1 ساعت پیش زنگ زد و کلی معذرت خواهی و التماس کرد که دست رو قرآن میذارم دیگه همچین اتفاقی نیافته و دیگه هرچی تو بگی و ...
گفتم باید بری پیش روانپزشک و مشاور..گفت هرچی تو بگی ..فقط کمکم کن خوب شم...اگه مریضیه دیگه ای میگرفتم ولم میکردی؟؟؟
گفت همهکار میکنم که مطمین بشی چیزیم نیست و اونی شم که میخوای...
نمیدونم باید حرفاشو باور کنم یا نه...
یا تو این مدت تا بعد عید که بریم مشاوره چه جوری برخورد کنم باهاش؟؟؟
هنوزم سرد باشم؟؟
یا کنارش باشم؟؟؟
نمیدونم اصلا...
میترسم اگه دوباره باهاش خوب بشم برگرده به رفتارای قبلش قبل مشاور..
البته گفتتم که باشه جوابتو میدم ولی یکبار کوچکترین توهینی کنی واسه همیشه از زندگیت میرم...
قول داد بهم...
میگه تازه فهمیدم چه اشتباهی کردم...
نمیدونم تا بعد عید چطور رفتار کنم که این مساله خراب نشه و راحت بیاد مشاوره باز...
- - - Updated - - -
راستش راجع به در جریان گذاشتم خانوادمم چون از اول یکم مخالف بودن سختمه...
میخوام مرحله آخر اگه واقعا نشد بگم...
آخه ما یکم سطح خانوادگیمون از لحاظ مالی و فرهنگی و تحصیلات با هم متفاوته...
نه اینکه اصلا بهم نخوریم ولی خوب خانوادم همیشه میگفتن واسه تو زوده و مورد های بهتری خواهی داشت..و کلا ازدواج دیر مرسوم تو ما..
من پدر و مادرم دکترا دارن و خودمم دارو میخونم...کلا تو خانواده ام یه همچین بحثایی نبوده اصلا...زدن و شک و..!!!!
چون انتخاب خودم بوده خیلی واسم سخته که بگم اشتباه کردم...
وای دعا کند مشکلم حل شه...:47:
با توجه به خصوصیات خوبی که از همسرتان نوشته اید و میزان پشیمانی فعلی ایشان، به نظرم ارزش دارد که یک بار برای از بین بردن این مشکل تلاش کنید و بعد اگر برطرف نشد، به راه های دیگر فکر کنید.
تلاش کنید که در اولین فرصت یک وفت بگیرید و این وقت را هم با همسرتان بگیرید تا هر دو در جریان باشید که فلان موقع، زمان اقدام عملی است. اما تا آن موقع:
من درک می کنم چقدر آزرده شده اید. اما به نظرم بهتر است همین حالا همسرتان را ببخشید و به او به چشم بیماری نگاه کنید که این رفتار ها دست خودش نبوده. نگذارید بیشتر از این غرورش را برای شما بشکند. ( شکسته شدن غرور یک مرد عواقب تلخی دارد!) تا همینجا که متوجه اش کرده اید چقدر اشتباه کرده کافیست.
ضمن اینکه وقت مراجعه به روانشناس را تعیین کردید، فورا یک جلسه بگذارید و از او بخواهید از همین حالا رفتارهایش را کنترل کند و بگویید که انتظار دارید پشیمانی او را در تغییر رفتارش ببینید. مثلا زمان استراحت شما را به رسمیت بشناسد و یا چیزهای دیگر.... در ضمن خودتان نیز بیشتر از قبل او را همراهی کنید و حساسیت او را برانگیخته نکنید. ضمن آنکه حواستان باشد در این مدت انتظار تغییر 100 درصد ناگهانی داشتن، غیر منطقی است.
برایت آرزوی موفقیت می کنم :72:
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط keysun
ببین دوباره زنگ بزن به مشاوره پشت تلفن بگو موردم فوری اسمم بگذارید تو لیست کنسلی ها (به 3 4 تا مشاور زنگ بزن ) مطمین باش سر یک هفته حداقل یک نفر کنسل میکنه
چون دکترهایی که دیر وقت عادی میدهن بعضی مراجعینشون یا مشکلشون حل میشه یا راه دیگه ای انتخاب میکنن و در نهایت کنسل میکنن
من همیشه به همین شیوه وقت گرفتم.....
تو سایت هم حتما حتما حتما حتما وقت بگذار و ببین کسانی که مشکل بد بینی با همسرشون دارن چه وضعی دارن ؟؟؟
شاید این جوری احساسات متعادل تر شه و بهتر تصمیم بگیزی
حیف نیست بخواهی کتک بخوری؟؟؟ دوست داری مدام بهت التماس کنه بعدش؟؟؟؟
منهای اینکه شما جز بدینی و کتک مشکل تفاوت قرهنگی و... هم دارید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پونه
پونه جان!
نیت مثبت شما را در راهنمایی صاحب تاپیک می فهمم، اما عزیز دلم، مثالهایی که از "بدبینی افراطی طرف مقابل" در تالار هست، عمدتا ناشی از این است که طرف مقابل این مشکل را اصلا از بیخ و بن قبول نکرده. اما همسر این دوستمون نقص خودش رو پذیرفته و حاضر به درمانه و بنابراین اگر درمان و تغییر رویه رخ بده، چه بسا این زندگی یکی از موفق ترین زندگی ها می تونه باشه. برگرد و حرف های این دوستمون رو بخون، ظاهرا این مشکل، تنها و تنها ایرادی است که این دختر گلمون توی زندگیش می بینه. پس به نظر من، ارزش "یک بار وقت گذاشتن و تلاش برای حلش" رو داره.
با احترام :72:
مرسی...راستش خودمم نظرم مثل آویژه است...
شاید ارزش یه فرصت دیگه رو داشته باشه...
فکر کنم باید ببینم تا وقت مشاوره میتونه تغییری توی خودش بده یا نه...!!!
خودش که اینجوری میگه...
انشاالله بشه...خیلی استرس و ناراحتی دارم...
همش تو این سایت و اون سایت میخونم که این مشکل دققا چیه و اصلا میشه کامل درمان شه یا نه..!!
همش میترسم برگرده به حالتهای قبلش...:302:
خلاصه برام دعا کنید که حل شه...تو شرایط خیلی بدیم..:47:
مینویسم که چی شد بالاخره...
و مرسی از همه ی شما....
چون به هیچ آشنایی نمیتونستم بگم حرفهاتون خیلی کمکم کرد..
ممنونم..:43: