جز خداهم واقعا نمیشه به چیزی تکیه کرد تو هر کاری که اونم میشه بهش تکیه کرد ولی اعتماد ...
نمیدونم والا خدا هستش دیگه هرکاری دلش بخواد میکنه
دعا کنی براورده بشه میگن خدا مهربونه صدای بنده اش رو میشنوه و استجابت میکنه
مستجابم نشه میگن حتتتتتتتتتتتتما یه حکمتی توش هست
به هر حال
حالا بازم اینا به قول شما یه دوره ای ادمو اذیت میکنه
یه روز تموم میشه
اصن فوق اخرش اینه که هیچوقت قانع نمیشم و ازدواج نمیکنم دیگه
نمیمیرم که
ایشالا که اینده ام روشنه خودم برای روشن بودن و خوب بودنش تلاش میکنم
میشم یه ادمی که داره خوش میگذرونه با دوستاش
با پدر و مادر و داداشش و عمه و خاله و ... رفت و امد داره
حالا همه م که نباید ازدواج کنن که
این همه ادم چندتا چندتا زن و دوست دختر و عشق و کوفت دارن ماهم اینجوری جبزان میکنیم براشون بلاخره همجنسای خودمونن دیگه
اگه به نیازه جنسیه که اونم بعد از یه سنی کم میشه و کمم نشد کلی راه و درست و غلط برای رفعش هست
نیازهای احساسی هم که بلاخره یاد میگیرم بذارمشون کنار دیگه
چ میشه کرد
خیلی خوبه بازم
ملت به دنیا میان فلج و کر و کور و ...
خداروشکر بدن سالم , خونواده خوب
حالا اینم اااااااااااااگه نبودم نبود
خیلی ممنون بابت کمکاتون
اگه کسی تونست جوابی بده که ممنون میشم اگرم نشد که نشد دیگه
اینجاهم احتمالا اخرین جایی باشه که این حرفارو میذارم دیگه خسته شدم از بس جواب نگرفتم
میخواستم برم روانپزشک بپرسم
احتمالا اونم فقط برمیگرده میگه میگذره
دارو که نداره
جوابم اگه داشت یکی تا الان داده بود