-
سلام من الان واست مینویسم نری هااااااااا
- - - Updated - - -
سلام من الان واست مینویسم نری هااااااااا
- - - Updated - - -
سلام گل بانو 2 سال از من کوچکتری :) والا منم همینجوری شدم نمیدونم شاید بهتر شدم
بهر حال من یه مدت خودمو با یکی یا چند نفر یا کل ادما مقایسه میکردم اما دیدم علاقه من چیز دیگه است من شروع کردم یه درس دبیرستانو خوندم و میرم یه جا که اموزشگاه هم نیست یه جور گروه اموزشیه میرم درس میدم حس کردم خوب میتونم درس بدم واسه همین اینکارو کردم ... من یه سال حالم بد بود و هی بدتر شد .. وقتی دیگران از اهدافشون میگفتن و من اضطراب داشتم که من چیکار کنم؟ البته یه مدت هم کلا بی تفاوت شدم بی تفاوتی بیمار گونه هااا!!!
خلاصه دیدم من هیچ تمایلی برای شروع عملی کارهایی که دیگران انجام میدادن نداشتم مثلا هنر انواعشششش
یا ورزش
بالاخره تصمیمو گرفتم و فکر کردم پول دربیارم حالم بهتر میشه و دستم بازتره واسه فکر کردن و تصمیم گرفتن
راستش چیزی که مهمه اینه که ، من همیشه میخواستم تا ته ته هدفمو ببینم!! اما این دفعه اینکارو نکردم!! یعنی نگفتم: من تا چند سال تدریس خصوصی کنم؟ پس بیمه چی؟ پس حقوق بالاتر چی؟ پس کار در زمینه تحصیلیم چی؟؟ من فوق لیسانس دارم
خلاصه واسه اولین بار واسه شروع یه کار اینارو نگفتم! و فقط به این فکر کردم که من هر چی بشینم و منتظر یه اتفاق یا هدف یا کار تاپ و عالی باشم نمیشه
خودم باید حرکتمو شروع کنم واسه همین شروع کردمو خداروشکر خوبه راضیم
ضمنا وسطای این تدریس یه پیشنهاد کار از یه شرکت خوب بهم شد و پذیرفتم که برم اونجا هم تدریس رو ادامه بدم شده یه روز در هفته
حتی برای اینکه شکست رو حذف کنم با خودم گفتم اگه این شرکت هم حتی نشد ، همون تدریس رو ادامه میدم فعلا!!
البته همزمان پیش روانشناس هم میرم هر چند راجع به بی هدفیم باهاش صحبت نکردم ولی فک کنم تو بهبود روحیه تاثیر داشت
ببخشید گلم که طولانی شد
خلاصه من تصمیم گرفتم به جای یه ادم خاص!! یه ادم شاد و معمولی و در حال یادگیری باشم و سعی میکنم تو بازیای دنیا خودمو قوی کنم
-
با سلام
لطفاً عنوان تاپیک را به صورت اول شخص تنظیم کنید تا جایگزین شود . در صورتیکه در پست بعدی عنوان اصلاح شده ارسال نگردد تاپیک قفل می شود تا عنوان مناسب تنظیم شود .
با تشکر