عدم توانایی صحبت کردن در جمع و دوستان

ممنون دوستای گلم بابت راهنمایی تون، تمام حرفاتونو قبول دارم و سعی میکنم رعایت کنم ایشالله که بتونم شرایطمو بهتر کنم و از این افسردگی بیرون بیام.
در جواب khaleghezey عزیز ازت ممنون که راهنمایی کردی ولی خوب منظور من بیشتر اینه که اگه تونستم فردی که مورد علاقه ام هست و پیداش کنم که بشه در رابطه با زندگی آینده بهش فکر کرد خب باید بتونم یک سری رفتارای جالب و مناسب داشته باشم که براش خسته کننده نباشم. من کلا سمت هر پسری نمیرم و خیلی سخت رفتار کسی به دلم میشینه این آقا پسری هم که میگم راستش خیلی حواسم هست که یه وقت بهم ضرری نزنه ولی خب من شخصیتشو می پسندم و رفتاراش برام خیلی دوست داشتنیه و میترسم این افسردگی و کم حرفیم اونو ازم هی دور کنه هر چند که داره این اتفاق میفته و باعث آزار من میشه، نمیخوام اگه یه وقت فرد مناسبی بود از دستش بدم آخه خیلی دوسش دارم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mahkameh

من از بس افسرده شدم که زیاد روشهای خوشگذرونی و یاد ندارم و حافظه ضعیفی دارم و هیچ وقت سعی نکردم به اتفاقات اطرافم توجه کنم و اونا رو به ذهنم بسپرم. اطلاعاتم رو نه در مورد خواننده ها و بازیگرها حتی در مورد مد روز و انواع اتفاقات جدید و خیلی موردی که باس به ذهنم بسپرم حتی برای راحتی خودم افزایش ندادم. متاسفانه زیاد دنبال خوشی نبودم که نتیجه و لذت خوشگذرونی و به بقیه هم منتقل کنم. من حتی تو لباس پوشیدن و آرایش کردن هیچ وقت دقت نکردم که چه مدل ها و چه مارکهایی وجود داره و کجا چی باید بپوشی و خیلی خیلی ساده بودم و متاسفانه چون دختره خیلی لاغری هستم فکر کنم این هم کمی اذیتش میکنه،کلا بگم که به روز نیستم و فکر کنم اون خیلی دوست داره طرفش به روز باشه و خودش هم گفته که دوست داره خیلی چیزای جدید و تجربه کنه. کلا وقتی به روز باشم هم از لحاظ تیپ و شخصیت مناسب خواهم بود هم در باره صحبت مردن و نظر دادن. خودم فکر میکنم مشکل اصلیم اینه اطلاعات فوق العاده پایین...


راست میگی من باید بیشتر خوش بگذرونم و دنبال چیزایی باشم که ازش لذت میبرم و تفریحاتی که دوست دارم که متاسفانه تا الان زیاد رعایت نمیکردم.
ولی از همه مهمتر فکر میکنم زیاد تو مد روز نیستم اطلاعات به روزی ندارم در مورد خیلی چیزایی که هم خودم دوست دارم هم بقیه اطلاعاتم صفره.
البته اینو بگم که وقتی بحثی در مورد درس و تحصیل رشته تحصیلیم میشه (آی تی) ماشالله اصلن کم نمیارم و حسابی در موردش میحرفم اما خب مردم دوست ندارن به جز در شرایط خاص یه نفر همش در مورد آی تی صحبت کنه! مثل اینکه باید زیاد تلاش کنم چون فکر کنم
خواهی نشوی تنها، همرنگ جماعت باش

---

سلام عزیزم
تو دقیقا دلیل و کلید حل مشکلتو میدونی اما جوری بیان میکنی که انگار هیچ فرصتی برای تغییر خودت نداری (مثل یه زن 70 ساله که برای گذشته و کارایی که نکرد حسرت میخوره):wink:
تو تازه 23 سالته و برای هیچ کدوم از کارایی که تا حالا نکردی دیر نیست. من یکی از مهمترین دلایل کم حرفیت رو همون نداشتن اطلاعات عمومی بالا میدونم. حتما حتما مسائل روز رو دنبال کن. توی اینترنت مجله های خبری و تحلیلی و سرگرم کننده ی زیادی هست که اگه عضو بشی هر روز جدیدترین مطالب روز رو به ایمیلت میفرستن.
اگه تا حالا از کنار مسائل با بی تفاوتی میگذشتی از امروز به همه چیز دقت کن و به ذهنت بسپار. حتی اگه نیازه جایی برای خودت یادداشت کن و اتفاقای جالب زندگیتو مرور کن.
من خودم توی سن و سال تو بودم که به دنیای مد و لباس و ... علاقه پیدا کردم پس برای به روز بودن توی این زمینه هم دیر نیست.


همه ی اینا رو خودتم میدونی اما حس میکنم میخوای به خاطر اون پسر تغییر کنی نه خودت! برای همین عجله داری و میخوای توی یه فرصت کم یه تغییر اساسی کنی و چون نمیشه احساس ناامیدی میکنی. فعلا قضیه ی این آقا پسر و آشناییت رو بذار کنار و این تغییر رو برای خودت توی خودت ایجاد کن. درسته انگیزه ی خوبی بوده اما اگه این رابطه تموم بشه برمیگردی سر جای اولی که بودی. در حالی که با هر پسر دیگه ای آشنا بشی این معضل رو پیدا میکنی. ساده بودن و کم حرف بودن به اسم حجب و حیا بین پسرای امروزی خیلی ارزشمند نیست.
پس اولا اصلا حسرت گذشته و کارایی که نکردی رو نخور دوما عجله نکن. هر تغییری زمان میخواد. سوما این موضوع رو جدی بگیر . تک تک نکته هایی که اینجا دوستان بهت میگن یا توی اینترنت پیدا میکنی یا از دوستای خودت که میتونن بهت کمک کنن میشنوی رو با جدیت اجرا کن و تکرار کن. این چیزا تمرین عملی میخواد نه فقط خوندن مسائل تئوری!
موفق باشی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sara 65

سلام عزیزم
همه ی اینا رو خودتم میدونی اما حس میکنم میخوای به خاطر اون پسر تغییر کنی نه خودت! برای همین عجله داری و میخوای توی یه فرصت کم یه تغییر اساسی کنی و چون نمیشه احساس ناامیدی میکنی. فعلا قضیه ی این آقا پسر و آشناییت رو بذار کنار و این تغییر رو برای خودت توی خودت ایجاد کن. درسته انگیزه ی خوبی بوده اما اگه این رابطه تموم بشه برمیگردی سر جای اولی که بودی. در حالی که با هر پسر دیگه ای آشنا بشی این معضل رو پیدا میکنی. ساده بودن و کم حرف بودن به اسم حجب و حیا بین پسرای امروزی خیلی ارزشمند نیست.
پس اولا اصلا حسرت گذشته و کارایی که نکردی رو نخور دوما عجله نکن. هر تغییری زمان میخواد. سوما این موضوع رو جدی بگیر . تک تک نکته هایی که اینجا دوستان بهت میگن یا توی اینترنت پیدا میکنی یا از دوستای خودت که میتونن بهت کمک کنن میشنوی رو با جدیت اجرا کن و تکرار کن. این چیزا تمرین عملی میخواد نه فقط خوندن مسائل تئوری!
موفق باشی

---

مرسی دوست عزیز شما درست میفرمایید من باید به خودم بیام و تلاش کنم برای تغییر منتها برای خودم، این پسر رو هم به خدا مسپارم یا عشق به اونو از سرم بیرون میکنه یا کمکم میکنه که بهش برسم. یه فکری الان به ذهنم رسید به کمک شما اینه که خاطرات هر روزم رو یه جا بنویسم که هم یه دفترچه خاطرات زندگیم باشه و هم مرورش کنم و چیزای جالبی که برام پیش اومده و دیدم و یاد گرفتم و تو ذهنم بسپارم و اونا رو با بقیه به اشتراک بذارم. امیدوارم که بتونم این تغییرات و در خود ایجاد کنم چون اصلا دوست ندارم به خاطر یه همچین ضعف کوچیکی کسایی رو که دوسشون دارم و از دست بدم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mahkameh

مرسی دوست عزیز شما درست میفرمایید من باید به خودم بیام و تلاش کنم برای تغییر منتها برای خودم، این پسر رو هم به خدا مسپارم یا عشق به اونو از سرم بیرون میکنه یا کمکم میکنه که بهش برسم. یه فکری الان به ذهنم رسید به کمک شما اینه که خاطرات هر روزم رو یه جا بنویسم که هم یه دفترچه خاطرات زندگیم باشه و هم مرورش کنم و چیزای جالبی که برام پیش اومده و دیدم و یاد گرفتم و تو ذهنم بسپارم و اونا رو با بقیه به اشتراک بذارم. امیدوارم که بتونم این تغییرات و در خود ایجاد کنم چون اصلا دوست ندارم به خاطر یه همچین ضعف کوچیکی کسایی رو که دوسشون دارم و از دست بدم.

---

سلام من هم مثل شما مشکل دارم منتها هر چیزی می خونم که اطلاعات عمومیم بره بالا و حرف واسه گفتن داشته باشم نمیشه چون زود یادم میره اون اطلاعات
در کل احساس می کنم خیلی حرفا واسه گفتن می توانم داشته باشم
یعنی پیش خودم یه اثبات و تثبیت هایی می کنم و تجربیات رو دارم ولی اگر بیام برای کسی توضیح بدم
در یک خط خلاصه میشه و بیشتر نمی تونم جلو برم در حالی که تو ذهن و فکر خودم یک توده حرف واسه موضوع مورد نظر دارم و تا میام در جمع یا در یک ارتباط دو نفره بازگو کنم نمیشه و لال میشم

درود بانو mahkameh

دختر باز که حرف خودتو زدی رفتی اون لینک رو بخونی؟!!!!!! من خودم تازه دوساله ازدواج کردم دخترم 8ماهشه بخدا اگه بزرگ بشه جزو اولین کارایی که میکنم به سن بلوغ برسه نشون دادن همین لینکیه که بهت دادم(البته اگه تا اونموقع مونده باشه) من نمیدونم شما دخترا چرا اینجوری هستین هرچی بهتون میگن توی کلتون نمیره حتما باید خودتون تجربه کنین تا متوجه بشین؟بله بقول خانوم sara65 پسرا از دخترای خوش صحبت اجتماعی بروز خوششون میاد ولی هرچیزی حدی داره تا یه اندازش خوبه نه بیشتر اونقدی که معقول باشه:72: بیش از اندازه باشه خوبه ولی فقط واسه دوستی و .......... دیگه حوصله اتفاقات بعدش رو ندارم واست تایپ کنم.

یه سئوال تو کل فامیلتون بشین و بگرد نه توی همکلاسیات چون شوربختانه توی فضای دانشگاههای ما چیزی که بد توی چشم میزنه جوگیریه کلا اکثرا توی جو هستن.بشین ببین تو فامیلاتون چنتاشون باهم دوست بودن و ازدواج کردن و خوشبخت هستن؟ از اون مهمتر ببین قبل این دوستی با چن نفر دوست بودن حیف اینا حریم شخصیه و کمتر کسی در موردش حرف میزنه وگرنه خودت متوجه میشدی چه خبره و دوستان توی همدردی مخصوص سپاس از فرشته مهربان :104: که بشخصه خیلی براشون احترام قائلم از روی بیکاری ننوشتن بلکه از همین تالار و از اطرافیان کسایی که از اینجور روابط ضربه خوردن به این نتیجه رسیدن لطف کن برو برگرد دوباره بخون بازم بهت میگم داستانهای اونجا نوشته تخیلی نیست هرکدومشون مربوط به یه زندگی یه احساسی که پژمرده شده دلایی که شیکسته خود دانی این مسیر رو میخوای طی کنی یا نه بخودت مربوطه

بنظر بهتره با همجنس خودتون بیشتر رابطه برقرار کنین چون صحبتهای بیشتری دارین که مشترکه بینتون
الکی هم فکر نکن اینهمه ملت ازدواج کردن خوشبخت هم شدن اکثرا هم توی ازدواج های سنتی بوده چون مراحلش رو بدرستی طی کرده عقلانی بوده نه احساسی و زودگذر :72: