سلام دوست خوبم.
برام خیلی جالبه که یک آقای دکتر همچین دیدگاهی در مورد ادامه تحصیل و حضور شما در اجتماع داره.
ببخشید آیا ایشون خیلی مذهبی هستند؟
من با وجود اینکه خودم آدم مذهبی هستم ولی همیشه تو خواستگاری هام می ترسم که طرفم اگه مذهبی باشه بعدا نخواد منو محدودم کنه.
البته خواستگاران مذهبی داشتم که می گفتند هیچ اشکالی در ادامه تحصیل و اشتغال نمی بینیم.
من نمی خوام جای شما تصمیم بگیرم.فقط برخورد خودم را در مقابل این موضوع می گم:
مادر من همیشه پای تلفن از خواستگار می پرسن که آیا ایشون با ادامه تحصیل و اشتغال خانمشون مخالفت ندارن؟ اگه مخالفت داشته باشند همون اول جوابم منفی است.
چون من تا اینجا که رسیدم کلی زحمت کشیدم.مگه نمی گن ازدواج برای تکامله؟ پس اگه ازدواج برای من باعث بشه که من مسر قبلیم را ادامه ندم و همسری داشته باشم که حمایتم نکنه(اصلا چنین شوهری را دوست ندارم)و ببخشید مانند ضرب المثل ( گاو نه من شیر) تمام زحماتم را هدر بده این چه ازدواجیه؟
اگه شوهری داشته باشم که منو دوست داشته باشه؛باید علایق منو هم دوست داشته باشه!
باید از من به خاطر اهدافم حمایت کنه.تکیه گاه من باشه.نه اینکه مانع و سد پیشرفت من!!!!(می تونی این موضوع را مودبانه تر و رسمی تر بهشون بگی)
آرامش واقعی کی حاصل میشه؟
آیا فقط وقتی که غذای مرد آماده باشه؟
آیا یک مرد نباید یکم عمیق تر باشه و وقتی که خانمش احساس رضایت داشت و حس کرد که می تونه بهش تکیه کنه قلبا احساس آرامش و خوشحالی بکنه؟
پس آخه چرا ما باید ازدواج کنیم؟ فقط ما خانوما باید آرامش مردا را محیا کنیم؟آرامش و رضایت درون ما چی؟
وقتی که بعضی از پست های شما را می خونم؛احساس می کنم که چقدر دوست دارم همسر آینده من هم بعضی از خلقیات شما را داشته باشه.
شاید باورتون نشه که من تا حالا خواستگار زیر فوق لیسانس راه ندادم.اما توی این تالار تقریبا متوجه شدم که شعور و درک خیلی هم به مدرک ربط خاصی نداره.چند تا تاپیک از آقایون دکتر خوندم که اینو متوجه شدم.
وقتی که پست های شما و طرز فکرهای شما را خوندم و همینطور بعضی دوستان که دیدم لیسانسه هستند؛پی به اشتباه خودم بردم.
برای مادرم جالب بود که چند روز پیش که یکی به خونمون زنگ زد و گفت پسرم لیسانس ... داره.من گفتم ازشون بپرس اگه مذهبی هستند و با کار و ادامه تحصیل من تا دکتری مشکلی نداره؛بیان!مامانم جا خورد!
من همیشه ترسم این بود که نکنه اگه تحصیلات من از همسر آینده ام بیشتر باشه بعدا بخواد از یه جای دیگه غرور مردانه اش را بر سر من بزنه یا اینکه حمایتم نکنه و نامحسوس سنگ جلوی پای من بیاندازه! اما متوجه شدم که شما چقدر مرد خوبی هستید که این قدر هوای خانمتون را دارید و مطمئنم که خانمتون شما را خیلی دوست داره.حتما این حس خوب پشتیبانی بهش منتقل شده.(حتما امشب یک اسفندی دود کنید ها!!! : ))
البته من چند نمونه دیگر هم شنیدم که مردهایی بودن که بنا به هر دلیلی درس نخوندن و دیپلمه بودن اما مثل شما متکبر و مغرور نبودن و خانمشون را تارسیدن به هدفش و دکتری تشویق کردن.