ماجراي ما قصه هزار و يك شبه حتي بحث خواستگاري هم بين ما شده.:43::43::43::43::43:نقل قول:
صبوری جان آخه نمی فهمم بین شما که حرف و حدیث خاصی پیش نیومده. چرا این حس های عجیب و غریب میاد سراغت؟ خب فکر کن اونم
نمایش نسخه قابل چاپ
ماجراي ما قصه هزار و يك شبه حتي بحث خواستگاري هم بين ما شده.:43::43::43::43::43:نقل قول:
صبوری جان آخه نمی فهمم بین شما که حرف و حدیث خاصی پیش نیومده. چرا این حس های عجیب و غریب میاد سراغت؟ خب فکر کن اونم
خیلی آدما خیلی از کارا رو با خیلی از منظورای خاص انجام میدن و ما هم شاید از خیلی از کار خیلی از منظوری دیگه برداشت کنیم ولی تا
چیزی گفته نشده و حرفی رد و بدل نشده شما نمیتونید قاطعانه بگید اون آقا گفت منظور من اینه پس برای این راه حل چیه؟
ولي حتي يك پيام احساسي به هم نداديم.:311::311::311:
خب چرا موضوع رو تمام و کمال اینجا توضیح نمیدی تا بهتر بتونیم کمکت کنیم؟ من که از تاپیک قبلیت چیزی دستگیرم نشد.
خوب kamrجان هر سوالي هست بگو تا من جواب بدم نميدونم كجاش رو نفهميدي.
من تو تاپیک قبلیت حرفی از خواستگاری ندیدم. فقط گفتی یه آقایی میومد تعمیراتی منو انجام میداد. حالا به دلیل نگرفتن هزینه اش و نیتش که خبر نداشتم به چه دلیلی زنگ زدم و گفتم دیگه نمیخواد بیای ولی یه امانتی پیش من داره که زنگ زدم بیاد اونو ببره که نیومد. همین.
- - - Updated - - -
حالا کی حرف از خواستگاری و دوست داشتن بین شما شده دیگه من نگرفتم
تو اون تايپيك من ميخواستم تكليف امانتيش رو روشن كنم كه بعد از حدود هشت ماه به اسرار من مجبور شدم بخرمش(:311::311:توفيق اجباري)چون مشاوره حضوري كه رفته بودم گفت هر طور شده حتما امانتي رو پس بده و ايشون هر بار به بهانه اي زير بار نمي رفت منم خريدمش.:311:نقل قول:
حالا مسئله اي كه من باهاش مواجه هستم .
من حداقل 16 روزي هست يك رابطه سالم رو با نظر قطعيهمنفيتموم كردم
اين اواخر ازش خواستم حتما هر كاري برام انجام ميده حساب كنه كه بازم داشتم با همون برخوردها مواجه ميشدم بعدم يه بحث دو ساعته و چند روز بعد جواب قطعي منفي من.
و بحث ازدواج و شدن يا نشدنش يك سال مطرحه و ايشون به گفته خودشون شرايطشون كامل نيست و وقتي شرايطشون كامل نيست به خودشون اجازه نميدن از من بخوان منتظرشون بمونم و نظرشون اينه رابطه كاريمون ربطي به بحث ازدواج نداره.
منم چون اين دو موضوع رو مرتبط ميدونم بهشون گفتم ديگه هيچ بحثي با عنوان ازدواج بين ما نيست و رابطه كاري رو از سمت خودم با خريدن امانتيشون قطع كردم.
(من حس كردم فرد ديگه اي وارد زندگيشون شده و دنبال بهانه اي براي رفتن هستن براي همين فرار رو بر قرار ترجيح دادم. ولي در كمال ناباوري دو سه روز بعد از بحثي كه بينمون بود تماس گرفتن و چند روز بعد هم اومدن.)
این که کاری نداره. اگه جوابتون منفیه قاطعانه باهاش برخورد کنید. مقالات راجع به رفتارانه منفعلانه و قاطعانه رو خوندین انشاءاله.
در ضمن کاری خاصی هم نباید بکنید. بذارید تو توهمات خودش سیر کنه. دیگه به شما ربطی نداره.
kamr جان دقيقا مشكل من همينجاست من احساسم رو هر چند اندك درگير اين ماجرا كردم(در حالي كه طرف مقابل با مهارت تونسته درگير نكنه احساسش رو) الان مشكلي ندارم ولي ميدونم وقتي دوباره ايشون مياد تا چند روز روحيه ام به هم ميريزه چون اگر موانع نبود انتخاب من براي ازدواج بود.نقل قول:
این که کاری نداره. اگه جوابتون منفیه قاطعانه باهاش برخورد کنید. مقالات راجع به رفتارانه منفعلانه و قاطعانه رو خوندین انشاءاله.
در ضمن کاری خاصی هم نباید بکنید. بذارید تو توهمات خودش سیر کنه. دیگه به شما ربطی نداره.
پس معلومه که تو توی توهم سیر میکنی و رفتارایی داشتی که اون از طرف شما خیالش راحت شده که تونسته کنترل احسسات کنه.
چون مردا اگه از طرف مقابل احساس به اینکه نکنه جوابش منفی باشه مدام خودشون رو به آب و آتیش میزنن ولی وقتی به هدفشون رسیدن و
طرف رو اسیر خودشون کردن تازه عاقلانه تصمیم میگیرند و ...