نظر سنجی از اعضا : شما چطور ازدواج کردید ؟

دادا فدات شم اینا حریم شخصیه جوابت رو میدم ولی کلا اینچیزا رو از کسی زیاد نپرس خوششون نمیاد توی حریم شخصیشون وارد بشی اینو در کل گفتم

شغلم ابزار یراق ساختمانیه مشتری میاد و میره سرم خلوته.90% تا 95% توی زندگیم با همسرم تفاهم داریم یعنی مشکل خاصی نداریم اتفاقا میام تا پیشگیری کنم مهارت هام رو افزایش بدم تجربه کسب کنم و اطلاعات ناقصم رو در اختیار بقیه قرار بدم.
عاشق آنالیز کردن نوشته های کاربرا هستم.دیپلم فنی برق از دبیرستان خصوصی :311: نمره میدن الکی دارم.
یعنی چی فدات شم بدون شناخت؟!!!!! مگه خواستگاری واسه چی گذاشتن؟من خودم 3بار خواستگاریمون طول کشید کلا من آدمی هستم با هیچی مشکل ندارم یعنی سازگاریم خوبه.اتفاقا چون وضع مالی پدرم و پدرخانومم خوبه نگرانی زیادی واسه آیندم ندارم مغازمم به اندازه خودش درآمد داره یک تا یک و نیم البته الان بازار خراب شده یکم.خونه هم که خریدم تقریبا مشکل مالی ندارم.همسرمم پاره وقت حق تدریسی میکنه.

در مورد علایقم حداقل توی ضمینه سیاسی و اقتصادی واسه خودم اطلاعات زیادی دارم.دوس دارم برم درسم رو ادامه بدم ولی فعلا شرایط اقتصادی نمیزاره درکل رشته روانشناسی علاقه دارم.

خودم میشه گفت روشنفکر مذهبی(البته تا حدودی)خانواده خودم و همسرم هم مذهبی و چادری.

بازم سئوال داشتی بپرس:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط kamrava

الان میان تایپیکتو میفرستن جاییکه عرب نی انداخت..... (جنبه بحث ازاد داره و به تالار گفتگوی ازاد میره)
ولی من بشخصه از طریق خوستگاریو بدون شناخت قبلی

---

سلام
من با اجازتون پست های قبلیتون رو خوندم و فهمیدم شما از همین خواستگاری سنتی ضربه خوردید

برخی نوشته های شما

همسرم را از طریق خواستگاری سنتی پیدا کردم

اما با اون حس عشق و علاقه آتشین ننشستم سر سفره عقد(اصولا در ازدواج هایی که از طریق سنتی انجام میشه این حال و هوا وجود نداره! چون از اول ترس نرسیدن و تعویق وصال وسایر اسبابیکه برای اجاد اون غم عشق نیازه تو شکل سنتی که دختر و پسری ناگهان با هم مواجه میشوند ، مهیا نیست )

خلاصه
دوستش داشتم(دارم) اما عاشقش نبودم(نیستم)

و خیلی مسائل دیگه در نوشته های شما به چشم میخوره که نشون میده از ازدواج سنتی لطمه خوردید و مقصر هم به نظر من شما نیستید

حتما تعجب کردید چرا من مطالبی که قبلا شما نوشتید رو اینجا نوشتم چون برخی دوستان در تاپیک قبلی من اصرار داشتند عشق و علاقه در ازدواج نقشی نداره و مربوط به پسرای 16 ساله هستش
و ازدواج باید فقط و فقط سنتی باشه و ....

روی این موضوع بقدری عصبانی شدم که نمیتونید تصور کنید

حالا باز هم با توجه به مشکلاتی که در زندگیتون درست شده ازدواج سنتی رو پیشنهاد میدید؟

منم مجردم و دختر
و کلی خواهر برادر دارم. خواهر برادرای اولم (ینی اون بزرگا ) به روش سنتی ازدواج کردن. ینی خواهرام نشستن تو خونه تا یه مادر بپسندشون و پسرش رو بیاره خواستگاری که خوشبختانه الانم ازدواج کردن و خوشبختن. برادرامم پیشنهاد یه دخترو بدون شناخت (فامیل و آشنای دور) می دادن و می رفتیم خواستگاری که اونام موفق هستن الان و خوشبخت.
خواهر برادر کوچیکام (که از خودم بزرگترن و همین دو سه ساله ازدواج کردن) همگی دوست شدن و یکی دو سال دوست بودن و ازدواج کردن . اونام خیلی خوشبختن و مشکلی ندارن

خودمم اول تصمیم گرفتم مادرپسند باشم. دیدم نخیرررررر. این روزا دیگه هیچ مادری نمیاد دختر بپسنده (من تو تهرانم) . دیگه کل فامیل خودشون آشنا میشن و یه سالی دوستن و ازدواج می کنن. منم تصمیم گرفتم این کارو کنم.
الانم با یه موردی داریم آشنا میشیم. دوسش دارم و دوسم داره. اگه مشکلات مالی اجازه بده میاد خواستگاری .
در کل الان که چند سالی از اون تفکرات قدیمیم دور شدم. ، خواستگاری سنتی رو در مورد خودم قبول ندارم.

فقط یه نکته : خوشبخت بودن و نبودن اصلا به موضوع خواستگاری سنتی و مدرن ربط نداره . من صدها نمونه دیدم (به یمن وجود خاندان خیلی بزرگ) :18:

دوست عزیز من کاملا سنتی و ازدواج کردم البته نمیشه گفت بدون شناخت . ازدواج سنتی بدون شناخت نیست بلکه شما باشناخت خانواده طرفین اشراف بیشتری دارید و پس از خواستگاری نسبت به خود فرد هم شناخت پیدا میکنید ولی علاقه اولیه در بدو ازدواج باید به وجود اومده باشه ما قبلا همدیگه رو نمیشناختیم ولی ایشون با شناختی که از خانواده من داشتن به خواستگاری اومدن. وخانواده من متقابلا از خونواده و خود ایشون شناخت نسبی پیدا کردن . و ماپس از چند ملاقات به همدیگه علافه مند شدیم و ادامه دادیم. تا الان که هنوزم عاشق همیم .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط 1234567

سلام
من با اجازتون پست های قبلیتون رو خوندم و فهمیدم شما از همین خواستگاری سنتی ضربه خوردید

برخی نوشته های شما

همسرم را از طریق خواستگاری سنتی پیدا کردم

اما با اون حس عشق و علاقه آتشین ننشستم سر سفره عقد(اصولا در ازدواج هایی که از طریق سنتی انجام میشه این حال و هوا وجود نداره! چون از اول ترس نرسیدن و تعویق وصال وسایر اسبابیکه برای اجاد اون غم عشق نیازه تو شکل سنتی که دختر و پسری ناگهان با هم مواجه میشوند ، مهیا نیست )

خلاصه
دوستش داشتم(دارم) اما عاشقش نبودم(نیستم)

و خیلی مسائل دیگه در نوشته های شما به چشم میخوره که نشون میده از ازدواج سنتی لطمه خوردید و مقصر هم به نظر من شما نیستید

حتما تعجب کردید چرا من مطالبی که قبلا شما نوشتید رو اینجا نوشتم چون برخی دوستان در تاپیک قبلی من اصرار داشتند عشق و علاقه در ازدواج نقشی نداره و مربوط به پسرای 16 ساله هستش
و ازدواج باید فقط و فقط سنتی باشه و ....

روی این موضوع بقدری عصبانی شدم که نمیتونید تصور کنید

حالا باز هم با توجه به مشکلاتی که در زندگیتون درست شده ازدواج سنتی رو پیشنهاد میدید؟

---

بین عزیز دلم اون که اشکال داره نفس ازدواج سنتی نیست بلکه اون شیوه و روشیه که ما در ازدواج سنتی پیش میبریم.
تو الان دقیقا جای برادر کوچکتر منی و راحت باهات صحبت میکنم. من ضربه ای که خوردم به دلیل شیوه ازدواج سنتی نبود که! به دلیل این بود که نذاشتم اون شناخت کامل بشه بعد وارد زندگیه مشترک بشم.

سخن اخر اینکه عشق و علاقه بسیار مهمه و باید باشه. ت. ازداج سنتی معمولا ایجاد نمیشه چون خیلی زود میشینن سر سفره عقد و همه چیر تموم میشه...
اما اگر پارامترهای مثبت دیگه نظیر اینکه شناخت از خانواده طرف پیدا میکنی و همه چیز رسمی و بدور از اشتباهاتی که ذات دوستی های دخترو پسره! اونوقت میبنی که بازم شیوه سنتی بهتر جواب میده و احتمال اینکه زندگی خوشبختی را به ارمغان بیاره بیشتره.
من ممکن بود جابی دیگه با دختری برخورد کنم و در هخمون جلسه خواستگاری سنتی به قول شما، 100 دل عاشقش بشم. پس من باید زمان بیشتری را برای گشتن یا برای شناخت با همسرم میذاشتم و درواقع اشکال کار من همین قسمتش بود نه شیوه سنتیش. اتفاق در بین تمام دوستان و اقوامم ازدواج های سنتی از امار موفقیت و رضایتمندی بیشتری برخورداره. و مطلب دبگه اینه که من شخصا روحیه و نگرش خاصی دارم که شاید در کل ازدواج نباید میکردم. بخاطر همین اصلا من را ملاک قرار نده چون نگرش من به خیلی با سایرین فرق داره و میبینی که اینجا هم بعضا با بچه ها زیاد دعوام میشه...
موفق باشی.....

آقای 1234567 این تاپیک خلاف قوانین سایت هست.
به قوانین احترام بذارید(همونطور که خودتون به دوستان گفتید تو تاپیک قبلی!!)... تاپیک رو ادامه ندید تا مدیران اون رو به انجمن آزاد منتقل کنن.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته مهربان

بارها یادآوری کرده ایم که جای تاپیک های بحث و چالش انجمن آزاد است ، تعجبم از دوستان پیشکسوت و آگاه به این تأکید هست که در این تاپیک بدون تذکر یا گزارش این تاپیک وارد بحث و چالش شده اند

---

این پیام فرشته مهربان تو یکی از تاپیکها برای من و یکی دیگه از دوستان بود!!!!!!!! حالا منم آوردمش واسه دوستان پیشکسوت تر!!!

این تاپیک برای انتقال به انجمن آزاد قفل می شود .

لطفاً قوانین را دقیق مطالعه کنید تا بهتر از تالار استفاده کنید و بدانید که جای این نوع تاپیک کجاست که نه زحمات شما هدر برود و نه وقت مدیران گرفته شود


با تشکر