RE: فکرشونمی کردم اینجوری بشه!!!!
سلام منتظرتم a-b جان
نیلوفرجان من خواهر دارم با اینکه از من کوچکتره ولی خیلی کمکم کرده ،نظر مامان رو هم غیر مستقیم به کمک خواهرم پرسیدم .مامان با کل قضیه یه جورایی موافقه فقط میگن اون هنوز کاروکاسبی نداره ،فعلا که اینو میگن.منم واسه شما دعا می کنم عزیزم.
من هنوز به اون هم دانشکده ایم زنگ نزدم می ترسم باز پاشه بیاد محل کارم ،میخوام یه جوری بهش بگم نه که دیگه بی خیال من بشه ولی با این حال از دستم ناراحت نشه چون بالاخره باز ما تو دانشگاه همدیگرو میبینیم .چه جوری بگم !!!!؟؟؟؟؟
RE: فکرشونمی کردم اینجوری بشه!!!!
سلام گلا.ببیم عزیزم انگار خودتم دوسش داری؟ مگه نه؟
پس بهتر این موضوع زیر نظر خانواده صورت بگیره که اگه اینجوری نشه ممکنه عواقب زیادی دنبال داشته باشه.پس بهتر به پیشنهاد نیلوفر به مامانت یا یکی از اعضای خانواده این موضوع رو در میون بزاری.یا علی
RE: فکرشونمی کردم اینجوری بشه!!!!
فکر می کنم همه موضوع ها با هم قاطی شده ،samira77 جان اون کسی که من دوسش دارم یه نفر دیگه است
واسه اینکه گیج نشی تایپک ها قبلی منو بخون عزیزم (بن بست -ما بدون هم میمیریم)
RE: فکرشونمی کردم اینجوری بشه!!!!
عسلک جان عزیزم خوب بهش بگو نامزد داری و خیلی هم دوسش داری