نوشته اصلی توسط
1234567
متاسفانه شما با صورت مسئله مشکل دارید و سعی دارید صورت مسئله رو پاک کنید
یکی میگه تو ذاتا دنبال دوستی هستی
یکی دیگه میگه مادرتو عوض کن برو بچه یکی دیگه شو
یکی دیگه مسخره بازی در میاره میگه کتاب شعر بگو براش
یکی دیگه میگه عشق و عاشقی مال 15 ساله هاست و تو دیگه باید عاقل شده باشی
یکی دیگه میگه نباید برای ازدواج علاقتو ابراز کنی
خود من واقعا برای این ازدواج سرد شدم
من اینجا بخاطر افکار سالمی که داشتم سنگسار شدم و معنی این ضرب المثل رو فهمیدم که گنه کرد در بلخ آهنگری/ به شوشتر زدند گردن مسگری
به این نتیجه رسیدم اشتباه کردم مشکلمو مطرح کردم
ضمنا خواهرم و هر دو برادرام و تعداد زیادی از دوستام (بالای 20 نفر) همگی ازدواجشون به این شکل بوده که اول پسر قضییه ازدواج رو با دختر مطرح کرده و بعد از مدتی با هم در مورد ایده آل هاشون صحبت کردن چه بصورت تلفنی و چه بصورت قرارهایی که داشتن (عزیزان بد دل لطفا متوجه باشید با همدیگه رابطه برقرار نکردن) سپس به یکسری تفاهمات رسیدن بعد همدیگه رو به خانوادهاشون معرفی کردن خانواده ها هم نظرشون رو گفتن و در نهایت دوران نامزدی و عقد و ازدواج
همگی هم تا حالا خوشبخت بودن تا حالا مخصوصا چند سال اخیر روش دیگری ندیدم و از نظر عقلانی هم بسیار درست بوده این روش
از اینکه این مسائل رو مطرح کردم احساس حماقت میکنم و مطمئنا دیگه با کسی مشورت نخواهم کرد