ریشه همه مشکلاتمو پیدا کردم "دوستش ندارم"

حل مشکل شما و تغییر نظر و افکارت در این حد، که گویی دو شخصیت داری، پیچیده تر از این هست که توسط مشاوره ی مجازی توسط غیرمتخصص درمان بشه.

به مشاور روانشناس بالینی مراجعه کن.

درود بانو

اولا نوشته بانو maryam123 واقعا خوشحالم دوباره برگشتین و دارین مطلب مینویسین استفاده کن خیلی زیبا نوشته و کاملا درک میکنه نوشته های کاربرا رو و نظراتش خیلی خیلی مفید و کارسازه

حتما برو پیش یه متخصص خوب

باهاتون همدردی میکنم بانو:72: چیزی که به ذهنم میرسه اینه که خودتون بهترم میدونین

اولا مقایسه نکنین خواهشا دیگه کار درستی نیست اگه خوب گلپسرت الان شریک زندگیته حتما یه سری اخلاقای خوب داشته که انتخابش کردی بشین مرور کن ببین چیا بوده

میدونم سخته خیلی هم سخته ولی سعی کن فکرای منفی رو از خودت دور کنی من خودم بعضی وقتا توی ذهنم داستانسرایی میکنم با اینکه میدونم بهتره انجامش ندم ولی یه جورایی عادته مثل خوردن ناخن سخته انجامش ندی خیلی ولی هیچوقت دست از تلاش برندار هیچوقت ارزشش رو داره زندگی بخاطرش بجنگی

نکات مثبتی که گلپسرت داره رو تا میتونی برجستشون کن پیش خودت تکرار کن اگه میتونی بهش بگو مثلا چه اخلاقی داره که خوشت میاد و درسته ( خانوم خودم تقریاب همیشه اینکارو میکنه خیلی خوشم میاد از این اخلاقش ولی آخرش بهش میگم انصافا خوش بحالت یه همچین شوووهر خوبی داری و اصلا فکرشم نمیکردی یه شووووهر به این خوبی گیرت بیاد :58: )

داداشت اونجور زندگی کردن رو به صلاح خودش میدونه تشخیص داده اونجوری زندگی کنه خوب یا بد کار یندارم اینکه خوشبخته یا نیست با اینشم کاری ندارم.ولی اینو خوب میدونم شما اگه بخوای میتونی عشق رو به زندگی متاهلیتون راه بدی و واقعا همسرت رو دوس داشته باشی قرار نیست شما زندگیت مثل داداشت باشه:72:

اینم زندگی خودم میگم کلا بشخصه خیلی آدم احساساتی هستم یادمه اولا که عقد بودیم همش من طرف همسرم میرفتم بغلش میکردم بوسش میکردم نوازشش میکردم بهش میگفتم دوست دارم عزیزم تا خانومم کم کم انجامش داد.واسه گرم کردن یه زندگی و آوردن عشق توی زندگیت لازم نیست کار زیادی کنی بعضی وقتا توی چشاش نیگاه کن دستشو بگیر تونستی بغلش کن طول میکشه ولی شدنیه بعضی وقتا خودت رو باید پرت کنی توی بغل عشق نترس از اینکه فکر کنی حتما باید باید تعهد داشته باشی که همیشه ازش خوشت بیاده و دلتنگش بشی و بهش بگو دوسش دارم نه فقط سعی کنی همین کافیه

فقط سعی کن بهش نزدیک بشی و دوسش داشته باشی

میدونی مثل چیه مثل بعضی آدما که میبینی چاق هستن میخوان لاغر بشن یکی میگه آب درمانی یکی میگه قرص لاغری یکی میگه چای لاغری یکی داروی گیاهی لاغری و ... واسه خودشون کاسبی درست کردن ولی بهترین کار اینه که آهسته و آروم قدم ورداری و درش ثبات داشته باشه اینه رمز برنده شدن شما هم کم کم برو جلو بزار اول نسیم عشق به صورتت بخوره صورتت رو نوازش بده بعدش برو جلو لمسش کن :72:

با توصیفی که از خودتون کردین من پیشنهاد میکنم قبل از اینکه در مورد زندگیتون تصمیمی بگیرید حتما با روانشناس صحبت کنین. رنجش شما از برادرتون و رفتار با همسرتون ریشه هایی داره که باید در اعماق وجود شما پیدا بشه.

سلام
به نظرم اصلا زندگی خودت رو با برادرت یا هیچ شخص دیگه ای مقایسه نکن
و بعد هم تو هر زندگی پیش می یاد که زن و شوهر یه روز خیلی احساس عاشقانه ای داشته باشن و یه روز از هم دلخور باشن
شما زیادی این احساستو بزرگ کردی چیز خاصی نیست به زندگیت بچسب و شادترش کن

سلام تهمتن جان عزیز. من با همسرم قبل ازدواج دوست بودم. باهاش همبستر نبودم و بهش نچسبیده بودم. واقعا از سوال شما تعجب می کنم. فکر می کنید چون دوست بودم قرار بوده کارایی که بعد از عقد انجام دادم رو قبل عقد هم انجام میدادم!!! من باهاش دوست بودم درسته اما دوستی ما دوستی جنسی نبود. درسته گاهی بحث می کردیم از خواسته های جنسی ولی واردش نشده بودیم. جالبه اینجور سوال براتون پیش اومده؟!!!

- - - Updated - - -

سلام. تهمتن جان عزیز من با همسرم قبل ازدواج دوست بودم. باهاش همبستر نبودم و بهش نچسبیده بودم. واقعا از سوال شما تعجب می کنم. فکر می کنید چون دوست بودم قرار بوده کارایی که بعد از عقد انجام دادم رو قبل عقد هم انجام میدادم!!! من باهاش دوست بودم درسته اما دوستی ما دوستی جنسی نبود. درسته گاهی بحث می کردیم از خواسته های جنسی واحد عملی پاس نکردیم.جالبه اینجور سوال براتون پیش اومده؟!!!

شما فرمودین از هیکلش و قیافه اش هم بدتون میومد در صورتیکه قیافه و بخش مهمی از هیکل فرد تو همون نگاه اول قابل مشاهده ست. حرف شما آدم رو یاد پسرایی می اندازه که می رن خواستگاری یک دختر و باهاش ازدواج می کنند و بعد مدتی میگن من از قیافه ی همسرم خوشم نمیاد. آخه قیافه که اخلاق نیست خودش رو بعداً نشون بده. آدم همون جلسه های اول می تونه به این نتیجه برسه که از قیافه ی کسی به اندازه کافی خوشش میاد یا نه. به هر حال امیدوارم حالا که با هم هستید زندگی تون خوب پیش بره.

سلام mahtisa جان
منم حرفاتو خوندم و قطعا نمیتونم بگم کاملا میفهممت ولی سعی میکنم درکت کنم حداقل به عنوان ی خانوم ....
عزیزم من مجردم و شاید کلا نوع حرفم و نوشته هام اشتباه باشه ولی در حدی ک شنیدم و خوندم برات مینویسم امیدوارم 1% بتونم کمکت کنم....
اول اینکه منم پیشنهاد میکنم ی مشاوره حضوری بری چون میتونه تو حل ریشه ماجرا کمکت کنه... دوم اینکه تا جایی ک من میدونم میگن 6ماه اول دوره دودلیه (نمیگم همیشه) مقایسه کردنا، اختلافاتی ک پیش میاد و دیگه مثل دوره مجردی نیست ک بگی شب هرکی میره خونه خودش، شناختای دقیق تر ، حساس شدن روی نقطه ضعفا و اخلاقای خوب و بد و خیلی چیزای دیگه باعث میشه این مسائل پیش بیاد...
و اما راه کار... عزیزم با دست رو دست گذاشتن و هی اون حس رو تشدید کردن به هیچ نتیجه ای نمیرسی... شدی ی نقطه منفی ک روز به روز بزرگتر میشی و این اصلا خوب نیست.... فکر میکنم تا حد زیادی تغییر فضای خونه تحت کنترل زن باشه پس سعی کن یکم فضا رو برای خودت و همسرت شادتر و مثبت کنی... به خودت اطمینان داشته باش ک شاید انتخابت کاملا درست نبوده ولی اشتباهم نبوده و انقدر قوی هستی ک بتونی این مسائل رو با مشورت گرفتن و یکم اراده تغییر بدی... تو تازه اول راهی و جوون قرار نیست با این چیزا همه زندگیت رو خراب کنی و بشی ی آدم افسرده....معمولا اگه آدم یکم نقاط قوت روپررنگ تر کنه نقاط منفی خود به خود کمرنگ میشن....
فراموش نکن زندگی میتونه خیلی بهتر از اینی ک هست پیش بره :72:

من نمیخوام وارد جزییات بشم اما اگه پست اولم رو باز بخونید متوجه میشید گفتم از هیچیش خوشم نمیومد. بله من قبل از ازدواج دیده بودمش بسیار زیاداما حتی به چهرش دقت نمی کردم من باب مثال می گم ایشون ابروهای پیوندی دارن که من تا قبل از عقد اصلا نمی دونستم. حالا شما ببین دقت بنده در چه درحد بوده. در ضمن ایشون هیچوقت لباسای تنگ نمی پوشیدن که بدونم چه استیلی داشتن. و اینکه من و ایشون توی یک شهر کوهستانی که همیشه هوای سردی داره با هم دوست بودیم یعنی همیشه سال لباس زیاد می پوشیدیم. اینجا برای بحث کردن من و شما نیست تهمتن جان اما نمی دونم چطور بگم که شما متوجه بشید. اینو بدونید اگه با کسی ازدواج کنید که دوستش ندارید یا در مورد خیلی دودل هستید حتی اگه از قبل هم بشناسیدش کاملا طبیعیه احساساتی مشابه احساسات من پیدا کنید. دیگه والله نمی دونم چطور برای شما توضیح بدم. من خودم پره مشکلم. اجازه بدید پست با عنوان جدید باز کنم اونجااگه قسمت باشه انشالله از نظرات شما بهره مند خواهم شد