نوشته اصلی توسط
میـشل
چون افسرده ای، تو افسردگی، ذهن آدم تاریک می شه. پس طبیعیه که نتونی تحلیل روشنی از خودت و وضعیتت داشته باشی.
مثل بچه گربه ای هستی که بین کامواهایی که باز کرده، گره خورده...
دامن زدن به احساسات منفی، و استدلال و استدلال و استدلال در مورد همه جوانب زندگی گذشته و آیندت، فضا رو برات تاریک و تاریک تر کرده. تو اون تاریکی توصیفی که از خودت داری، قابل اتکا نیست.
در ضمن من نگفتم به روانشناست اعتماد نکن، گفتم به تشخیصش اعتماد نکن. اعتماد نکردن هم به معنی رد کردن نیست، یعنی برات صد در صد نباشه.
با هم دوباره بررسی کنید. و بهش در مورد افسردگیت بگو. بگو که همه چی رو بصورت اغراق آمیزی تاریک می بینی، خصوصا خودت رو. ازش بخواه که این نکته رو حتما در مورد حرف های تو در نظر بگیره. و حواسش باشه که کسیکه داره از خانوم مجرد تعریف می کنه، یه عینک سیاه به چشمش داره.
اما فقط یک چیز رو مطمئنم، و اون اینکه تو می تونی حال بدت رو رها کنی، و بری سراغ یه حال خوب. و وقتی حالت خوب باشه، تشخیص و تحلیلت از خودت و زندگیت، خیلی خیلی قابل اتکا تر از حالا می شه.