RE: آقای مدیر ای كاش می تونستی!!!؟
شگفت آور است،دوستان و چقدر هم شگفت آور که هیچگاه دستکم اندکی از مردم پس از رمضان هم به قول غریب آشنا *رمضان درمانی*تشده و اوضاع همچنان به همان بدی پیش است.سخن از رمضان نیست،به گمان بنده بلکه سخن از این است که ماها نادانیم و از رمضان تنها پوسته ظاهری گرسنگی و تشنگی+حرفهای قلمبه سلمبه را که بر دل هم می نشیند،می بینیم و لاجرم همانی هستیم که هستیم حتی اگر چندین لیتر اشک بریزیم یا چندین کیلو چاق و لاغر شویم.
RE: آقای مدیر ای كاش می تونستی!!!؟
سلام جناب گرد آفريد
.ميشه لطفا"در دنباله حرفهاي قشنگي كه زديد منظورتون را از ناداني ما و حرفهاي قلمبه واضحتر بزنيد /شايد نوع رمضان درماني شما با بقيه يه كمي فرق داشته باشه!بگيد تا ما هم بهرهمند بشيم!
ممنون!
RE: آقای مدیر ای كاش می تونستی!!!؟
من تنها می خواستم جرقه یک روشنگری را در ذهن شما روشن نمایم و باقی را اگر توانستید و خدا لطف کرد،بر عهده خودتان می گذارم.اما این سخنهای رمانتیک و مذهبی گونه و نه دینی واقعی،دردی از هیچکس باز نخواهد کرد.بیش از مرا معاف دارید که چیزی را نخواهم گفت.
در ضمن نمی دانستیم که دانش هم کفرآمیز و غیرکفرآمیز است،انسان برای شاخ درآوردن فرصتهایی بسیار در این دوره زمانه در می آورد.
RE: آقای مدیر ای كاش می تونستی!!!؟
سلام
اول این که من با روان شناس ها پدرکشتگی ندارم بلکه برعکس پدر خودم زمانی که من به دنیا نیامده بوده ام و شما در گهواره بوده اید روانشناسی تدریس می کرده !!!
ضمن تائید حرف های 118 و نیلوفر25 اول این که به شخصه اعتقاد ندارم که تمام علوم نتیجه عقل بشر را مذهب روشون صحه می گذارد . ضمن این که روان شناسی حاصل بررسی رفتارها و مدل کردن آنهاست و فکر نمی کنم این رفتارها در یک مسلمان بررسی و مدل شده باشد .
به هر حال من که یک مسلمان واقعی نیستم به همین خاطر هم مشکلات زیادی دارم و مسکن اگر چه راه حل نیست اما رفع درد می کند . بنابراین نون هیچ کی آجر نمی شه .
دوم این که جناب گردآفرید فکر نمی کنم از نظر اعتقادی با شما نقطه مشترکی داشته باشم اما از این جنبه که خیلی ها بعد از ماه و قبل از ماهشون فرق نمی کنه راست می گوئید آخه درسته که دست و پای شیطان توی این ماه بسته اند اما برخی اون قدر پی شیطان رفته اند که دیگه نیازی به شیطان ندارند تا راه بد بودن را نشونشون بده . خودشون راه را بلدند !!!
سوم این که :جناب گرد آفرید الف این که دانش تعریف داره . ب: بله دانش هم کفر آمیز و غیرکفرآمیز داره . برخی از دانش ها کفرآمیزند .ج : کسی دانش روان شناسی را به عنوان دانش کفرآمیز نام نبرد بلکه عنوان شد که آن چه در دانشگاه های ما به عنوان دانش روان شناسی تدریس می شود پر از مشکل است .
چهارم این که : دوستم که پزشکی می خونه می گه توی کلاس روان شناسیشون استاد در مورد این مطلب که -گاهی اوقات گمان می کنیم که تصویر یا حادثه ای را که هم اکنون در حال رخ دادن است را قبلا در خواب دیده ایم – گفته که در یک لحظه ارتباطی بین اون قسمت از حافظه که مربوط به گذشته است و حافظه حال برقرار می گردد و ما فکر می کنیم که این اتفاق در گذشته افتاده است. من طبق آموزه های دینم این مطلب را چنین تفسیر می کنم که روح در خواب از بدن جدا می شود و چون
روح از مجردات است و مقید به زمان نیست می تواند حوادث آینده را ببیند . نظر شما چیست ؟ به نظر میاد دچار تضادی هستیم حق با کیست ؟
پنجم این که : از همه این ها گذشته جناب مدیر همدردی : نه نداشتیم !!! ما ارادت داریم خدمت شما !
یا علی
RE: آقای مدیر ای كاش می تونستی!!!؟
شوخی با غریب آشنا :
این رمضان درمانی هم عجب روی ما تاثیر داره بیشتر روز را به این می گذرانیم که چی چی بخوریم ؟ عصر که به فکر افطار می افتیم افطار که کردیم باید به فکر سحری باشیم . بعدش هم که باید تا دیر وقت بیدار بمونیم و" قم الیل الا قلیلا" را احیا کنیم مبادا غذامون بسوزه (مثلا الان که ساعت یک و ربع شبه من منتظرم سحری بپزه برم بخوابم ) نتیجه که صبح تا سر ظهر خوابیم . رمضان درمانی من عجب نتیجه داده !!! یعنی تنها نتیجه اش این بوده که مادرم را خیلی خوب درک می کنم !!! (توضیح این که من خوابگاه دانشجویی هستم )
RE: آقای مدیر ای كاش می تونستی!!!؟
جناب خسته درود بر شما
به عرض شما برسانم که شما به ظر بنده شدیداً همه چیز را با هم قاطی کرده اید و تعارض واژه ای کوجک برای تفسیر وضع شماست کهالبته این بد نیست و ابتدای راه دشوار خودشناسی است،به شرطی که استادی داشته باشید و روانی پذیرا و خرد همه پسند.
RE: آقای مدیر ای كاش می تونستی!!!؟
به نام خدا
بار خدایا ! براهل قبور شادی و سرور نازل فرمای . بار خدایا! همه تهیدستان را بی نیاز گردان. بار خدایا !همه گرسنگان را سیر ساز. بار خدایا ! همه برهنگان را بپوشان .بار خدایا!وام همه وامداران را ادا کن . بار خدایا ! همه اندوهناکان را گشایش عنایت فرما . بار خدایا !همه ی دوراز، وطنان را به وطن باز گردان . بار خدایا !همه اسیران را ازاد کن . بار خدایا! هر فساد و امر ناشایست در امور مسلمانان را اصلاح فرمای. بار خدایا !همه بیماران را بهبودی بخش. بار خدایا!فقر مارا با بی نیازی خود مرتفع گردان . بار خدایا! بدی حال ما را به خوبی خود دگرگون ساز . بار خدایا ! بدهی مارا ادا کن و مارا از فقر ،بی نیازی ده . همانا که برهر کار توانایی.
بار خدایا به حق خوبان این ماهت .به حق شب زنده داران این ماه پر برکتت .به حق استجاب شدگان این ماه پر فیضت قسمت می دهیم که منجی عالم را برسان ."اللهم عجل لولیک الفرج "و مارا بهترین بهره ها از این ماه ده.
"امین"
خدای من !چه قدر مهمان نوازیت را دوست دارم !چه قدر گرمی دستانت را که برسرم می کشی و نوازشم می کنی را دوست دارم !تا وقتی یاد دارم کنارم بودی حتی زمانهایی که من از یادت غافل بودم .حتی زمانی هایی که فرسنگها از ت دور می شدم و دیوارها(لکه های گناه) بین من و تو فاصله می انداخت. تو ، لحظه ای تنهایم نگذاشتی . و هیچگاه فراموشم نکردی .چنان متنعمم می کردی که هنوز درخواست نکرده برایم مهیا می نمودی هرچه نیازم بود . و هرگاه که متوجه نیازی می شدم و درخواستی داشتم خیلی سریع اجابت می نمودی و گاه بنا بر مصلحتت ان را از من منع می نمودی ولی دست نوازشت را از سرم بر نمی داشتی تا در فرصتی مناسب بهتر از ان را به من عطا کنی وخیلی بزرگوارانه گفتی که بابت این تاخیر جای دیگری(روزی که به سوی من بازگشت خواهی کرد) از تو دلجویی خواهم کرد .
ای خدای مهربانم !ای بزرگم که پاک و منزهی از هر عیب ! ای کسی که نیازمند کسی نبوده ای ! ای متعالی و ای غنی!با این که هیچ نیازی به من نداشتی، همه چیزرا خلق کردی برای من . ومن غرق شدم درمن و فراموش کردم تورا .فراموش کردم تورا و تو چشم پوشی کردی این گستاخی مرا.
و اکنون...
و اکنون دراین ماه رمضان سفره گستره ات را پهن نمودی و دشمنم را به غل و زنجیر کشیدی . با چه شور و عشقی نسبت به من تدارک چیدی این ماه بنده نوازی را .
ازدوماه قبل دعوتنامه "رجب" را به درخانه ی دلم فرستادی و من فراموش کردم ، شور و شوق معشوقی را که عاشقانه مرا می خواند .و بار دیگر دعوتنامه ی "شعبانت" را برایم تلگراف کردی و من باز مشغول کار خود بودم و اینک ،رمضان امد و تو مرا فرا خواندی . همه ی درهای رضوانت را برویم گشودی . ازم خواستی که لب از طعام و شراب برگیرم . خواستی که سر سفره ی تو بنشینم . خواستی که فقط یک ماه متفاوت باشم .گفتی یک ماه برای خودت باش. به وجود باارزشت توجه کن و قدرخودت را بدان .
دراین ماه ،فضیلتها و برکات زیادی قرار دادی که اگر چشم دل برگشایم ،می توانم در سفره ی مهمان نوازی این ماهت زیباییهای بسیار ببینم و در کوله بار 11ماهه ام بگذارم.
ای خدای من! امسال 26 سال است که مکلف شدم به ادای واجبات دینم . چه زود گذشت این مدت و غفلت کردم و بهره ای نبردم .
ای افسوس !از این غفلت که افتی ست به روح وروانم که مرا ازادمیت خودم دور کرده .ای کاش بتوانم حداقل این ماه را دریابم و ساز وبرگ سفر بردارم ، اکنون که دشمنم در اسارت است . اکنون که
غول شهوت و هوای نفس به برکت این ماه کمی دست از طغیان برداشته . اکنون که ماه قران است و انوار
الهی دراین ماه متجلی ست ،بتوانم لااقل این ماه را غافل نمانم . ای خدای مهربانم !تو مدد نما این بنده و میهمان
ضعیف و ناتوان خودرا .
اری !لحظات دم افطار و دقیقه های سحر اگر چشم دل باز کنم سفره ی پذیرایی پروردگارم را که به متنوع ترین و
لذت بخش ترین طعام ها و فرح بخش ترین نوشی دنیها متنعم گردیده را می بینم و می توانم خودرا فربه کنم و هیکل
ضعیف و نحیف خود را تقویت کنم . اما چه کنم؟؟؟!!!
چه نالم ؟!از غفلتم از این مشغول شدن به خودم .این فرو رفتن در خودم . توجه کردن به خودم و ماندن در خودم. یادم رفت که باید فراموش کنم خودم را . خواستم بزرگ شوم اما فراموش کردم باید پی ان ذره گردم و محو
شوم باید مانند قطره ای متصل گردم به دریا .و این غایت ارزوهایم بود و این من بودم که با فرو رفتن در خود
انها را به یک رویای دست نیافتنی مبدل کردم .
اامسال نیز متفاوت به سال قبل تجربه ای دیگر نمودم دراین ماه. و این ذره ای است از فضایل این ماه که
من به اندازه ی درک و فهم اندک و محدود خود برداشت کردم و به مقدار ظرفیت خود از ان بهره می برم .
که اگر باز اسیر دیو غفلت نشوم می توانم از ان ،خارج از این ماه نیز بهره گیرم ، اگر تو کمکم کنی .
امشب وقت سحر حس قشنگی را برذره ذره ی وجودم انعکاس دادی که احساس کردم فشاری را بروجودم وارد می کند و
پوست و استخوانم را کنار می زند و مرا از قفس تنم می رهاند. اما چه زمان محدود و کمی رامی توانم این حس
را دراغوش گیرم و به علت کثرت گناهم به علت غفلتم خیلی به ندرت می توانم این حس را تجربه کنم . دراین
سحر گاه ،این حس قشنگ چه کارها می تواند بکند . چه عهدها با خودم می بندم و چه برنامه ها که با خودم می
چینم. اما خیلی زود طعم لذت، چنین حسی از تنم پر می کشد چون دوباره شفق می زند و چادر سیاه شب کنار
می رود و نور طلایی خورشید برسنگهای بی ارزش زمین می تابد و من این سراب را زرو زیور می بینم . شتابان
و مشتاق چه کودکانه وابلهانه و می روم سوی سراب .و باز اسیر چنگ غفلت می گردم.(بحر در کوزه و ما گرد
سراب می گردیم )
RE: آقای مدیر ای كاش می تونستی!!!؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خسته
سلام
اول این که من با روان شناس ها پدرکشتگی ندارم بلکه برعکس پدر خودم زمانی که من به دنیا نیامده بوده ام و شما در گهواره بوده اید روانشناسی تدریس می کرده !!!
ضمن تائید حرف های 118 و نیلوفر25 اول این که به شخصه اعتقاد ندارم که تمام علوم نتیجه عقل بشر را مذهب روشون صحه می گذارد . ضمن این که روان شناسی حاصل بررسی رفتارها و مدل کردن آنهاست و فکر نمی کنم این رفتارها در یک مسلمان بررسی و مدل شده باشد .
به هر حال من که یک مسلمان واقعی نیستم به همین خاطر هم مشکلات زیادی دارم و مسکن اگر چه راه حل نیست اما رفع درد می کند . بنابراین نون هیچ کی آجر نمی شه .
دوم این که جناب گردآفرید فکر نمی کنم از نظر اعتقادی با شما نقطه مشترکی داشته باشم اما از این جنبه که خیلی ها بعد از ماه و قبل از ماهشون فرق نمی کنه راست می گوئید آخه درسته که دست و پای شیطان توی این ماه بسته اند اما برخی اون قدر پی شیطان رفته اند که دیگه نیازی به شیطان ندارند تا راه بد بودن را نشونشون بده . خودشون راه را بلدند !!!
سوم این که :جناب گرد آفرید الف این که دانش تعریف داره . ب: بله دانش هم کفر آمیز و غیرکفرآمیز داره . برخی از دانش ها کفرآمیزند .ج : کسی دانش روان شناسی را به عنوان دانش کفرآمیز نام نبرد بلکه عنوان شد که آن چه در دانشگاه های ما به عنوان دانش روان شناسی تدریس می شود پر از مشکل است .
چهارم این که : دوستم که پزشکی می خونه می گه توی کلاس روان شناسیشون استاد در مورد این مطلب که -گاهی اوقات گمان می کنیم که تصویر یا حادثه ای را که هم اکنون در حال رخ دادن است را قبلا در خواب دیده ایم – گفته که در یک لحظه ارتباطی بین اون قسمت از حافظه که مربوط به گذشته است و حافظه حال برقرار می گردد و ما فکر می کنیم که این اتفاق در گذشته افتاده است. من طبق آموزه های دینم این مطلب را چنین تفسیر می کنم که روح در خواب از بدن جدا می شود و چون
روح از مجردات است و مقید به زمان نیست می تواند حوادث آینده را ببیند . نظر شما چیست ؟ به نظر میاد دچار تضادی هستیم حق با کیست ؟
پنجم این که : از همه این ها گذشته جناب مدیر همدردی : نه نداشتیم !!! ما ارادت داریم خدمت شما !
یا علی
سلام
روانشناسی یک علم روز و مفیده ولی برای چه کسانی !!!؟ من اعتقاد دارم خوبه هممون اطلاعاتی ازش داشته باشیم ولی بهتر اینه که وقتمون رو برای آشنایی با پایه های مذهبیمون بذاریم و خودسازیمون پایه ی دینی داشته باشه و دلیل هم دارم . شما اگر به توصیه های به درد بخور روانشناسان ماهر به مراجعانشان نگاهی بیندازید ، می بینید چیزی جز همان آموزه های دینی در لفافه ی کلمات قلمبه سلمبه نیست اما یک تفاوت وجود دارد و آن اینکه در آمیزه ی دینی ما خودانگیختگی و خودسازی را بر پایه ی خدا و کتابش و گفتار پیامبر و خاندان معصومش که ما را از خود ما بهتر می شناختند و به ما از خود ما بیشتر آگاهی و علاقه داشتند است اما در یک توصیه ی روانشناسی زوایای مختلف فرد بازشناخته نمی شود و درصد خطا بسیار بالاست و غالبا نوع همدردیی که روانشناس می کند با نوع آن در دین بسیار متفاوت است اصلا بحث حقیقی و مجازی مطرح است . باز هم عرض می کنم مصداق گفتار من مردم کشورم و روانشناسان ایرانیست و گفتار من مربوط به تمام دنیا با ابزارهایی که دارند و علم روانشناسی و کاربرد آن برای آنها نیست هر چند که برای آنها هم ضعف هایی وجود دارد .
علم روانشناسی مانند خیلی از پدیده های دیگر در ایران به بیراهه هایی هم کشیده شده و آفت خرافات و احساسات بر این علم نیز ریشه دوانده مثلا ً در اینترنت با یک سرچ ساده در می یابید مقالاتی در زمینه روانشناسی میوه ها !!! روانشناسی گلها !!! روانشناسی ماههای سال و چه و چه و چه و ... که هیچ پایه ی علمی و عقلی نیز ندارند و اصولا شخصیت انسان به قدری پیچیده است که هرگز راه پیدا کردن به زوایای آن ممکن نیست . مثالهای زیادی از همین سایت همدردی می توانم بزنم اما چون در آن صورت باز هم ممکن است تاپیک جنجالی شود و منطق گفتار تحت تاثیر احساسات بازدیدکنندگان قرار گیر صرف نظر می کنم .
یک روانشناس ، خود بزرگترین بیمار روانیست چراکه همواره درصدد تجزیه کردن رفتار دیگران است و این آفت به تمام رفتارهایش ریشه دوانده است و دوچار یک سوءبرداشت دائمیست و همواره در حال واکاوی کردن رفتار اطرافیانش است در حالیکه شخص مخاطب فارغ از ماجرا در حال زندگی کردن معمولیش است یک روانشناس در حال جستجو و کنکاش شخصیت اوست و ذره بینش همواره در حال بزرگ کردن کوچکترین تحرکات معمولی انسانیست این گفتار را از آن رو عارضم که دوستان روانشناسم همواره خود بر این مشکلشان اعتراف کرده اند . خود روانشناسان بیشترین مشکلات روانی را دارا هستند و خیلی از گفتارشان پیرو آرمانهاییست که دارند نه اینکه خودشان به آن آرمان رسیده باشند در واقع همان مصرع معروف حافظ " واعظان کین جلوه در .... "
RE: آقای مدیر ای كاش می تونستی!!!؟
118 درود بر تو
یک مدتی بود که حرفهای نامنطقی ازت نشنیده بودم،اما متأسفانه با عنایت به شناخت دیرین،انتظار این سخنان . . . . از سوی تو می رفت.نه بعنوان یک دوست،تو بگیر یک غریبه این را به تو پند می دهم که عزیز من!جان من!خواهش می کنم در هنگامی که درباره یک موضوعی حرف می زنی اندگی شکیبایی داشته باش.
این چه سخنی است که روانشناسی همان حرفهای دینی را می زند و یا روانشناسان خود بیمار روانی اند؟!!!اگر کسی بیمار باشد،آنهایی هستند که در جهل مرکب خود غرقند و تازه خود را عقل کل هم می دانند یا احساس معنویت تلقینی و مصنوعی که ناشی از اعمال ویژه و در محیط ویژه است،در خود می کنند و البته بیرون از آن فضا و فارغ ازرفتاری خاص ساز خود را می زنن. . . .من می دانم که زبانم لال هیچ وقت تو چنین نخواهی شد،اما لطفاً جوگیر هم نشو!!اگر روزه و نماز باعث افزایش خرد و صبر در هر گونه اش نگردد،که صبر بر شهوت سخن گفتن یکی از مهمترین وجوه آن است،کفر و بی دینی بسی بهتر از آن است.
البته باید این را در نظر داشت که اگر اندکی ژرف نگری داشتی و داشتم می فهمیدیم که دانش مرتبط با روانشناسی و دین مرتبط با روانشناسی در جای جای فضای زندگی ما وجود دارد و نیروی کنترلی همه ماست.
به نظر من همانطور که نمی توان با بهره صرف از علم دین اتم را شکافت و فضاپیما ساخت،بسیار بیشتر از آن دین هیچگونه دخالتی در دانش پیشرو و مستقل روانشناسی ندارد.فی المثل یک بیمار مبتلا به وسواس شستن یا یک بیمار شیزوفرنیک را تنها با تخصص روانشماسی می توان درمان کرد.
اما چون دلسوز توام،از این سخنت که دکترهای روانشناس خود بیمار روانی اند،برای خودت ناراحت شدم!نه آنکه بیمار روانی بودن بد است یا روانشناسان در برابر هر بیماری روحی روانی رویین تنند،نه . . . . فقط برای اینکه این سری صحبتها ناشی از ناآگاهی و سخنی از عوام اناس است و نه سخنی متقن و بر پایه معیارهای علمی و یا دینی.درست مانند همان روانشناسی+ هرچیز دیگر که خود بدان اشاره کردی.
افزون بر اینها اگر دین خوب است و نیرومند است و درمان کننده است و چه و چه نباید با فخش دادن به این و آن یا زیر سؤال قرار دان دانشهای گوناگون بر درستی آن صحه گذارد که عمل شما مصداق همین کار است و با ارادتی که به شخصه به دین مبین اسلام دارم،آن را به شخصه بر نخواهیم تابید.
اما اگر فرض را تنها و تنها بر ارتباط بگذاریم یا تشابه صوری برخی متون هر دانش با دانشی دیگر یا دین یا عرفان یا هنر و یا فلسفه که این چهارتای اخیر جدای از دانش هستند،می توان میان هر دانشی با دانش دیگر یا آن چهارتا ربطی پیدا کرد.
RE: آقای مدیر ای كاش می تونستی!!!؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گرد آفرید
118 درود بر تو
یک مدتی بود که حرفهای نامنطقی ازت نشنیده بودم،اما متأسفانه با عنایت به شناخت دیرین،انتظار این سخنان . . . . از سوی تو می رفت.نه بعنوان یک دوست،تو بگیر یک غریبه این را به تو پند می دهم که عزیز من!جان من!خواهش می کنم در هنگامی که درباره یک موضوعی حرف می زنی اندگی شکیبایی داشته باش.
این چه سخنی است که روانشناسی همان حرفهای دینی را می زند و یا روانشناسان خود بیمار روانی اند؟!!!اگر کسی بیمار باشد،آنهایی هستند که در جهل مرکب خود غرقند و تازه خود را عقل کل هم می دانند یا احساس معنویت تلقینی و مصنوعی که ناشی از اعمال ویژه و در محیط ویژه است،در خود می کنند و البته بیرون از آن فضا و فارغ ازرفتاری خاص ساز خود را می زنن. . . .من می دانم که زبانم لال هیچ وقت تو چنین نخواهی شد،اما لطفاً جوگیر هم نشو!!اگر روزه و نماز باعث افزایش خرد و صبر در هر گونه اش نگردد،که صبر بر شهوت سخن گفتن یکی از مهمترین وجوه آن است،کفر و بی دینی بسی بهتر از آن است.
البته باید این را در نظر داشت که اگر اندکی ژرف نگری داشتی و داشتم می فهمیدیم که دانش مرتبط با روانشناسی و دین مرتبط با روانشناسی در جای جای فضای زندگی ما وجود دارد و نیروی کنترلی همه ماست.
به نظر من همانطور که نمی توان با بهره صرف از علم دین اتم را شکافت و فضاپیما ساخت،بسیار بیشتر از آن دین هیچگونه دخالتی در دانش پیشرو و مستقل روانشناسی ندارد.فی المثل یک بیمار مبتلا به وسواس شستن یا یک بیمار شیزوفرنیک را تنها با تخصص روانشماسی می توان درمان کرد.
اما چون دلسوز توام،از این سخنت که دکترهای روانشناس خود بیمار روانی اند،برای خودت ناراحت شدم!نه آنکه بیمار روانی بودن بد است یا روانشناسان در برابر هر بیماری روحی روانی رویین تنند،نه . . . . فقط برای اینکه این سری صحبتها ناشی از ناآگاهی و سخنی از عوام اناس است و نه سخنی متقن و بر پایه معیارهای علمی و یا دینی.درست مانند همان روانشناسی+ هرچیز دیگر که خود بدان اشاره کردی.
افزون بر اینها اگر دین خوب است و نیرومند است و درمان کننده است و چه و چه نباید با فخش دادن به این و آن یا زیر سؤال قرار دان دانشهای گوناگون بر درستی آن صحه گذارد که عمل شما مصداق همین کار است و با ارادتی که به شخصه به دین مبین اسلام دارم،آن را به شخصه بر نخواهیم تابید.
اما اگر فرض را تنها و تنها بر ارتباط بگذاریم یا تشابه صوری برخی متون هر دانش با دانشی دیگر یا دین یا عرفان یا هنر و یا فلسفه که این چهارتای اخیر جدای از دانش هستند،می توان میان هر دانشی با دانش دیگر یا آن چهارتا ربطی پیدا کرد.
سلام گرد آفرید ،
به این دلیل مدتی حرفهای بنده را نشنیده بودی چون غایب هستم و به ندرت اینجا می آیم وگرنه موضع بنده همانی بوده که می شناختی ( البته فکر نکنم شناخته باشی )
خوشبختانه برای من هیچ اهمیتی ندارد که دیگران درباره ی من یا نظرات من چه اندیشه ای می کنند .
تو هم متوجه منظورم نشدی !
خوشبختانه وقت ندارم تا بیشتر و کامل تر شفاف سازی کنم .
باز هم عرض می کنم یک فردی که ساختار زندگی شخصی و اجتماعی خود را بر پایه ی احکام الهی قرار دهد هیچ نیازی به روانشناس ندارد .