نمایش نسخه قابل چاپ
سلام برادر
علاوه بر پاسخ دادن به سوالات دوستان لطفا توضیح بفرمایید که :
دقیقا مزه دهان طرف را چه طور می سنجید که در می یابید قبلا با کسی بوده؟
و دقیقا چه می گویند که برداشت می فرمایید که دنبال پول هستند؟
فکر می کنم منطقی و واقع بینانه است که آدم به جنبه های مادی زندگی اش هم اهمیت بدهد.
البته این که تا به حال چند جا رفته اید و شخص موردنظرتان را پیدا نکرده اید هم می تواند طبیعی باشد. حتی شاید نشانه این باشد که خوب می دانید چه می خواهید و همین خودش خیلی خوب است...
طبیعیه که تو این دوره زمونه پیدا کردن دختری که قبلا با پسری دوست نبوده سخته .
یه همسایه داریم که دوران ابتدایی هم همکلاسیم بود . باور کن من اینو با بیش از 50 تا دختر دیدم . دوستهای دیگش که من ندیدم به کنار. تقریبا 70-80 درصد دخترای محلمون سابقه دوستی با این آقا پسر تو کارنامشون هست. :311:
ولی اینکه از بین 30 نفر هیچ کدوم رو نپسندیدی یکم عجیبه .
معیارهای اصلیت رو لیست کن برای خانوادت که اگر قراره دختری رو برات در نظر بگیرن حداقل اون معیارهای اولیه رو داشته باشه.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بی وفا
سلام جناب بی وفا
ممنونم برای صرف وقت نوشتن برام
من در خصوص انتخاب از روی عقل با شما هم عقیده هستم ولی خانواده من فکر می کنند من با ظاهر طرف نمی سازم
بنده خواهر ندارم و برادر دارم و یه جورایی برام سنگینه که بخوام وارد جزئیات بشم پیش اونا یکم خجالت می کشم ولی باور کن این چند روزه اینقدر بهم حس بد منتقل کردن یه یاس و نا امیدی تو وجودم به وجود اومده که پاک رو روح و روانم تاثیر گذاشته و با عث شده همش فکرم درگیر شه
خواستگاری به اون صورت مستقیم نداشتم جز 3 مورد بیشتر از طرف خاله ام برام نشون می شده و یه دیداری ساده و حرف معمولی
نمی دونم چجوری بنویسم اخه
ولی خودم به شخصه حواس چند گانه ام خیلی تیزه از حس ششم بگیر تا شامه و الی اخر
نمی دونم شاید به واسطه شغلمه به واسطه شخصییتم یا چیز دیگه که اگه ببینم طرف داره ریز می پیچونه من باش بد تا می کنم و از جایی می پیچونمش که نفهمیده که از کجا پیچ خورده کلا این جور ادمیم و وقتی با طرفم حرف میزنم خیلی چیز ها دستگیرم میشد و می شه و دروغ رو از راست می تونم تشخیص بدم
به هر حال ممنونم از نوشتنتون به صورت دوستانه وار و صمیمی خیلی کمکم کرد و کمی از این حس رو برطرف کرد
- - - Updated - - -
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mis-marjan
سلام ممنونم بابت پاسختون
خواهر ندارم شرایط خانواده منظورتونو نمی فهمم ولی شرایط خانواده ما از نظر مالی متوسط و از نظر عاطفی خوبه طوری که کمبود نداشتیم
بازم می گم نمی دونم سیستم من اینجوره که با صحبت کردن طرف می فهمم که در چه حدیه یا نه
من شغلم مهندس عمرانم و شرکت دارم خدارو شکر دستم تا حدودی به دهنم می رسه و از طرفی تو کار اتلیه هم هستم سربازی هم معاف شدم از این رو تصمیم گرفتم دیگه زندگی متاهلی رو تجربه کنم چون که یکم خسته شدم از مجردی بلاخره انتخاب رو به خانواده سپردم چون می دونم اگاه ترن به این موضوعات
خودمم بهشون گفتم که من یه نفری رو می خوام که سطح فرهنگ و مالی و شعورش به خانواده ما بخوره
خانواده من هم با هرکسی وصلت نمی کنه اینو از این جهت میگم که از 6 تا مرحله باید اون دختر خانوم بگزره
دوستان و اشنایان به مادرم یا خاله ام معرفی می کردن دختراشونو و اینا و می گفتن یه پارچه جواهره ولی در حقیقت من می رفتم باهاشون صحبت می کردم اونم یه صحبت عادی همش حول مسائل مادی می چرخیدن نمی دونم چجوری واضح تر عنوان کنم ولی جوری بود که من اصلا به ازدواج نه بلکه یه دوست معمولی هم فکر نمی کردم روشون و مجبور می شدم بیام خونه بگم نمی خوامش
رفته رفته رفت تا 30 تایی فکر کنم شد
تو دل برو هم بعضی هاشون نبودن چه از نظر ظاهری چه از نظر شخصییتی
ظاهری که تو عکس داشتن با ظاهری که تو بیرون داشتن کاملا فرق می کرد جوری که من می ترسیدم شخصییتا هم چه عرض کنم من خجالت می کشیدم این جور طرف با من بیاد بیرون
اینا رو گفتم تا بدونید که واقعا به هم نمی خوردیم تا اینجا
دیشب هم بحث بحث همین موضوعات شد با خانواده ام بحث کردم گفتم نمی خوام زن بگیرم گور بابای زنم کرده واقعا عصبیم کرده این موضوع
بازم مرسی
- - - Updated - - -
نقل قول:
نوشته اصلی توسط جاثیه
سلام
خوب چجوری بهتون بگم اخه پشت نوشتن
مطمئن باشید به طور مستقسیم نمی پرسیدم جوری بحث رو به اون سمت و سو پیش می بردم که نا خود اگاه خودش عنوان کنه که بعد می فهمیدم که طرف این کارس اخرش بهش می گفتم من با طرز بیانتون و این چیزا فکر کنم شاید این رابطه به صلاح ما نباشه و اینا تموم می کردم
یادمه یه بار اخرش گفتم ببخشید می تونم یه چیزی رو عنوان کنم گفت اره گفتم ببخشید من از حرفاتون یه چیزی رو پی بردم امیدوارم منظور به بی احترامی نباشه گفتم که احساس می کنم شما قبلا با کسی رابطه ای داشتید دیدم داره توجیه می کنه و می گفت ادم قبل ازدواج ازاده هر کاری کنه و اینا و بعدش به خودشم گفتم من کاری ندارم به اینا ولی من عنوان کردم که شرط خودم برای ادامه نداشتن رابطه طرفم بوده و اینا
کلا یه جواریی می خواستن منو بپیچونن و دروغ بگن
مسائل مادی هم همین گونه بودند تمایل به داشتن سه دونگ خونه و مهریه های انچنانی نمی دونم دلیلش چی می تونه باشه انگار دختر شاه پریون بودن :81:
تو این موارد نتونستم یه کسی رو خوب انتخاب کنم که از همه نظر متعادل باشه نخواستم شاه پریون
باید قبلش بگم که من به اون اشنامون خلوتی می گفتم ازش بپرسه که با کسی رابطه دشاته یا نه و بعد اشنامون می گفت نداره پاکه ولی بعدش اینجوری می شد
- - - Updated - - -
نقل قول:
نوشته اصلی توسط soheil2
مرسی سهیل جان
منم همین کارو می کردم معیار هامو ذکر می کردم ولی بعد وقتی که با طرفم ملاقات می کردم زمین تا اسمون با معیار هام تفاوت داشته نمی دونم برای خودمم جای سواله یعنی چجوری میشه یکی قبلش از دخترش طوری تعریف کنه که AS هست ولی بعدش دختره یه جور دیگه باشه باور کن خندم می گرفت تو دیدار ها :58:
دوست عزیز با توجه به اینکه شما خواهر نداشتی به نظرم کمی ارتباط با جنس مخالف شاید برات سخت باشه (البته من فقط حدس میزنم) یا شاید نوع رفتارهای خانوما برات عادی نباشه
شما جواب سوالارو کلی میدی و صرفا برداشت خودتو میگی من دوست داشتم شما یه مثال از جواب دخترا رو بگو یا نوع برخورداشون رو که میگی مادی هستن!
در مورد نوع پوشش بهت حق میدم چون همه آقایون روی پوشش حساس هستن
من فکر میکنم وجود یه خواهر توی فرآیند خواستگاری خیلی میتونست بهت کمک کنه دختر خاله یا دایی یا کس دیگه ای توی فامیل نداری که باهاش راحت باشی
نمیدونم درمورد خواسته هات به خانوادت گفتی یا نه ولی مثلا در مورد ظاهر و پوشش جزئیات رو برای خانواده یا خاله ات که برات معرفی میکنه تشریح کن که کیس مناسب رو بهت معرفی کنن
در مورد شخصیت دختر هم شما با توجه به سنی که داری فکر میکنم دخترای حدود 20 و 21 سال بهت پیشنهاد میشه و در این سن و سال خانوما هنوز به اون بلوغ فکری در مورد ازدواج نرسیدن و معمولا در این سن انتخابهای اشتباهی دارن (من خودم به شخصه خواسته ها و معیارهام سال به سال داره عوض میشه توی 20 و 21 سالگی من صرف ظاهر انتخاب میکردم ولی الان رفته رفته داره سطح توقعاتم میاد پایین و ملاک ها و انتخابم عاقلانه تر میشه)
نمیدونم سطح اعتقاداتت در چه حدیه ولی در مورد انتخاب همسر بهت توصیه میکنم فقط به خدا بسپاری و ازش بخواه دختر مناسب و هم کفو رو سر راهت قرار بده :203:(حدیث کسا خیلی حاجت میده) چون انتخاب بسیار مهمی هست که هر چقدر هم عاقلانه طرف رو بخوای ارزیابی کنی بازم تا خدا برات چیزی رو نخواد واقعا نصیبت نمیشه
چون این فقط مشکل شما نیست خیلی از آقایون با اینکه شرایط ازدواج دارن ولی مورد مناسبی براشون پیش نمیاد
امیدوارم چند وقت دیگه با خبرای خوب بیای همدردی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mis-marjan
مرسی ممنونم از شما دوست عزیزی که پیگیر هستی
من ادم سنگینی هستم ادم شوخ طبعی هستم ولی با هر کسی شوخی نمی کنم قبلا که سنم کمتر بود همه چی رو تو ظاهر طرف مثل خودتون که گفتید می دیم ولی دیدم انسان تو 19 20 سالگی واقعا زمین تا اسمونش فرق می کنه یعنی من که اینجوری بودم یکم هم سر این چیزا پرخاشگر شدم
ولی نه تو خانواده کسی نیست که باش راحت باشم بازم می گم مادرمینا یه مدل می پسندن ولی من یه مدل دیگه
اونا دنبال یه ادمی هستن که با سیستم ما جور بیاد حالا می خوام اون شخص تو گذششته هر کاری کرده باشه ولی من اینو نمی پسندم چون خودم خودمو می شناسم می دونم اگه دست از پا خطا کنم دیگه نمی تونم کاری کنم و بعدش تا اخر عمرم من می مونم و سرکوفت های خودم پس می خوام یه انتخاب درست داشته باشم
از طرفی دنبال این هم نیستم که برم تو خیابون دست بزارم رو یکی بگم اینو می خوام چون میشم یکی مثل اون افرادی که الان شاید دنبال کارای طلاقشون باشن نه سازش دوباره زندگی درست می گکم؟
بازم ممنونم ازت که پیگیری :72:
جناب abbas خیلی خوبه که دوست داری عاقلانه همسرتو انتخاب کنی و سراغ دوستی هایی که صرفا از روی احساسه نمیری :104:
در مورد اختلاف نظر با خانواده سعی کن خواستگاری های پی در پی و شاید خسته شدن و ناامید شدن باعث نشه که شما از یه سری خواسته هات صرف نظر کنی حتی شده چندین سال به دنبال همسر مورد نظرت بگرد ولی کوتاه نیا (منظورم ملاک هایی که خیلی برات مهمه مثل پاکی و تیپ شخصیتی)
البته نمیدونم خانوادت موافق این هستن یا نه ولی من پیشنهاد میکنم به دوستان یا همکارا هم بسپاری که مورد مناسبی برات معرفی کنن مسلما تا حدودی شما رو میشناسن و شما هم کمی از معیارات براشون بگو اینطوری سریعتر به نتیجه میرسی
اما خواسته های مادی خانوما من حق میدم که خانوما از شرایط مادی شما مطلع بشن و کاملا طبیعیه اما چند دنگ خونه و مهریه های بالا واقعا انتظار زیادیه و به هرکسی برمیخوره که بخوان با معیار پول و مادیات بسنجن
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mis-marjan
با تشکر از شما ممنونم ازتون
این پست خیلی بهم امید داد ممنونم
ولی واقعیتش اینه که من خودم کوتاه نمیام ولی خانواده من جوری هستن که نمی شه براوتن توصیف کنم
من از خانواده ام راضیم از مادرم و پدرم و بهشون مدیونم چون با تربیتشون منو به این جایگاه رسوندن ولی من شاید اگه الان بیام یه دختر رو انتخاب کنم از روی صمیمیتی که بین من و خانواده ام هست از نظر اونا ممکنه با انتخابم صرف نظر شه اونم می دونم دلیلش جز صمیمت چیز دیگه ای نیست
در خصوص دوستان من باور کنید که امروزه افرادی که با من در ارتباطن فقط به دنبال دوستی هستند چرا؟ چون نه کار ثابتی دارند نه شخصییت قابل توجهی به همین دلیل نمی خوام این کارو کنم می ترسم یه جورایی
به هر حال این پستتون منو خیلی شاد کرد ممنونم ارتشون
گفتید غیر مستقیم می فهمید که دختری دوست پسر داشته یا نه. می شه بفرمایید چطوری؟
چند تا مثال می زنید از مواردی که خواستگاری رفتید و غیرمستقیم متوجه شدید که دختر قبلا رابطه داشته؟
ببخشید من یه مدت نبودم و دسترسی به اینترنت نداشتم
ببینید من دخترایی که بهم معرفی میشدند اغلب یا از سوی مادرم بودن و یا از سوی خاله بنده
من از اینکه به مادرم بگم از چه فردی با چه خصوصیاتی خوشم میاد خجالت می کشم ولی خلوتی به خاله ام میگفتم که چه دختری رو برای من انتخاب کنه و بعد بهم معرفی کنه چندین بار خاله ام گفته که به مادرت بگم که چجور دختری رو می پسندی من احساس نارضایتی کردم و دیگه فکر نکنم بهش گفته باشه بخاطر همین دخترایی که مادرم نشون می کرد یه جوری می تونستم بفهمم که قبلا اهل روابط قبل ازدواج بودند یا نه بلاخره یه نشونه هایی از جمله پوشش و طرز فکر و طرز صحبت یه شخص می تونه به پی بردن ذات اون طرف کمک کنه یعنی من در جایگاه یه پسر اینجوریم بقیه رو نمی دونم خلاصه مادرم هر کی رو انتخاب می کرد من از این مسائل میدیدم کات می کردم و اون دخترایی که خاله بنده معرفی می کردند یا از نظر هیکل و چهره به من نمی خوردن و یا اینکه باب میل من نبود
بنده ادم مشکل پسندی نیستم اصلا ولی این گونه افراد باب میل من نبودند
یه دختر خانومی بود که به من معرفی شده بود و ما قرار بود نامزد کنیم یعنی که همه چیز به خوبی داشت پیش می رفت ولی یه روز قرار شد که بریم برای حلقه بازار اینا
ولی شاید باور نکنید همش تمایل داشت به خرید حلقه های انچنانی و لج می کرد که اینو می خوام و اون و می خوام من از نظر مالی زیاد مشکل ندارم ولی از اونجایی که من زیاد از این کارا خوشم نمیاد همون جا گفتم که شما انتخاب کن شوهر ایندت برات می خره تنهاش گذاشتم اومدم خونه و دوباره بهم زدم
نمی دونم حس اعتمادم به جنس مخالف کمه یا واقعا مشکل از منه
از جوابی که دادید مشخص نشد بالاخره این ملاک شما برای مشخص کردن رابطه قبلی چی هست.
همینطور یک حدسی می زنید، چون مادرتان معرفی کرده؟؟
شرم و حیا خوبه، ولی این که شما به مادرتون نگید که چه دختری مورد نظرتون هست خوب نیست.
بالاخره با واسطه خاله یا مستقیم باید ویژگیهای اولیه مورد نظرتون را بگید. اینطور که نمی شه.
و آخر این که کار بسیار زشت و ناپسندی کردید که دختر مردم را بردید وسط بازار رها کردید.
شما از رسم و رسوم خواستگاری خسته نیستید،
مشکل از جای دیگری است.
هیچکدوم از این سه موردی که گفتید (دخترهایی که بهم معرفی شده رابطه دارند چون خودم حدس می زنم) + (روم نمی شه به مادرم بگم چه دختری مورد نظرمه ) + (برای خرید نامزدی رفتید بازار و دختر را تنها گذاشتید برگشتید خونه !!! ) منطقی و عاقلانه نیست.
بهتر هست که تجدید نظری در نگرش و رفتار خودتون داشته باشید.