نمایش نسخه قابل چاپ
دوباره سلام
همونطور که پیش بینی کردم خواستگارم دیگه تماسی نگرفت! الان مادرم راجع بهش پرسید و واقعا حس بدی پیدا کردم! نمیدونم بعضیا با خودشون چی فکر میکنن... خب اگه خوشت نیومده مگه مریضی که حرف جلسه ی بعدو میزنیو آدمو منتظر میذاری؟؟ اینم تجربه ای بود دیگه فقط خیلی برام سخت بود:47:
فدای سرت خانومی
من مطئنم یکی بهتر از ایشون همراه آینده شما میشه
امروز تموم شد
از فردا به چیزای قشنگ قشنگ فکر کن
مرسی... آره فدای سرمون! فقط یکم توضیحش برای خانوادم سخته... خدا کنه درک کنن و دیگه حرفشو نزنننقل قول:
نوشته اصلی توسط farshidnaji
مگه بهت گفته بودی زمان جلسه بعد را؟
بله آقای فرهنگ گفته بود تا چند روز دیگه باهاتون تماس میگیرم و آخر هفته(یعنی دیروز یا امروز که گذشت) همدیگرو ببینیم و صحبت کنیم. و از من پرسید مشکلی ندارم که منم گفتم نه
امروز که هنوز تموم نشده،شاید براش یه مشکل پیش اومده نتونسته تماس بگیره.چند روز صبر کن
اگر تماس نگرفت اون وقت بگو منو نپسندیده.
این حس که از همون اول اومد سراغم با اینکه توی رفتارش اصلا چیزی ندیدم! نمیدونم شاید انقدر به این موضوع فکر کردم که سرم اومد. چون همیشه ازین موضوع میترسیدم! امروزم تموم شده دیگه! یعنی همچنان منتظر بمونم؟ برای من که دیگه همه چی تموم شدهنقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
امروز ساعت 00:00 تموم می شه.چند روز صبر کن بعد تصمیم بگیر.
باشه مرسی برام وقت گذاشتین و ممنون از نظرتون:72:
سارا بانو شما باید راز نگه دار باشی و نباید اینکه نظرت خودت مثبه یا منفی به نظر من خانواده منتقل میکردی و صبر میکردی تا به نتیجه نهایی برسی و بعد که مطمئن شدی به خانواده منتقل کنی که چوب 2سر طلا نشیدنقل قول:
نوشته اصلی توسط sara 65
مثلا به خانوادتون میگید فعلا نمیشه نظری داد قرار شد ، قرار دوم بزاریم و بیشتر صحبت کنیم
که تحت فشار خانواده یا توقع ایجاد نکنید
ضمنا دوستان دیگه هم گفتن ممکنه چند روز دیگه تماس بگیره وگرفتار باشه وقتی که وقتش آزاد شد برا جلسه دوم بیاد. البته اینو نگفتم امیدوارتون کنم منتها گفتم که بدونید گرفتاری و... دیگه هم وجود داره نمیشه تو گرفتاری و عجولانه تو این شرایط انتخاب و تصمیم گرفت
براتون آرزوی موفقیت میکنم