یه دعوای حسابی به خاطر یه موضوع خیلی بی اهمیت

این چند روز من با پدرم خیلی صحبت کردم.
پدرم خیلی آدم بامعلوماتی هس.
نظرش اینه که من بایشون صحبت کنم.میگه شخصیتش یه جوریه که باید یه طوری رفتار کنی که فکرکنه همه کاره هس ولی در عمل کاره خودت رو انجام بدی.یعنی میگه هوچی گفت بگو آره حق با توه اما عملا کاری رو انجام بده که فکر میکنی درسته.
بابام میگه آدمیه که باید سرش رو شبیه (ببخشید) سر خر کنی.خرش کنی سوارش بشی چون آدمی هس که خوب سواری میده.
بابام میگه چون تو بچگی آدم حسابش نکردن حالا چون تو خانواده ما خیلی بهش احترام گذاشتیم نمیتونه هضم کنه.
همین الانم خانواده اش به فکرش نیستن.

- - - Updated - - -

خیلی آدم مهربونی هس.تا جایی که از دستش برمیاد کمک میکنه.
منفی هم:انتقامجو هس خیلی زیاد.

- - - Updated - - -

پارسال بهمن ماه مغازه اش سوخت.با تمام داراییش و سرمایه اش.
درست شب مراسم جشن نامزدی مون.
الان خیلی قرض داره.
این 2هفته هم گویا چندتا چک برگشتی از مشتری داشته که مجبور شده خودش جاشو پر کنه

سلام
ببخشيد كه اين حرف را ميزنم ولي به نظر من هر دوتون خيلي بچه اين.
مثلا شما كه با نامزدت رفتي خونه اونا ديدي رفته سراغ تلوزيون و يا به گفته خودت چند وقتيه تحويل نميگيره ازش با آرامش علت را ميپرسيدي.يا اينكه خودتو يه جوري مشغول ميكردي.
اگه نامزدت به خواهرت بي ادبي كرد تو بايد مودبانه ازش علت را ميپرسيدي و كنترل اوضاع را تو بدست ميگرفتي.
كلا بايد مهارتهاتو زياد كني.نحوه ارتباط و ...
بهتره به همديگه فرصت بدين كه روي رفتاراتون فكر كنين.

من تو این یه سال خیلی عذاب کشیدم. خیلی مشکلات داشتم البته نه با نامزدم.کلا. واقعا دیگه اعصابی برام نمونده.
رفتم دکتر روانپزشک.بلکه بتونه کمکم کنه.اما فقط دو تا قرص داد.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط brokenangel

پارسال بهمن ماه مغازه اش سوخت.با تمام داراییش و سرمایه اش.
درست شب مراسم جشن نامزدی مون.
الان خیلی قرض داره.
این 2هفته هم گویا چندتا چک برگشتی از مشتری داشته که مجبور شده خودش جاشو پر کنه

---

خب این بحران مالی بزرگی برای یک مرد است و میتونه هر مردی را کاملاً به هم بریزه! و مرد اعتماد به نفس خودش را از دست میده و از خودش متنفر میشه چون میبینه که نمیتونه تو این شرایط همسرش را خوشبخت کنه یعنی سختی که این شرایط مالی به همسرش داره وارد میکنه خیلی اذیت‌اش میکنه!

بگذار یک حقیقتی که یک مشاور ازدواج درباره مردان میگفت را بهت بگویم : مردانی که مشکلات کاری و مالی دارند نمیتوانند در خانه ارتباط خوبی با همسر و فرزندانشان داشته باشند! (مردی که در کارش حالش خوبه میتونه در خانه هم حالش خوب باشه!)

یعنی هیچ مشکل حادی بین شما در این مدت پیش نیامده که علت این اخلاق تندش بشه؟

شما چرا با خوشرویی و مهربانی و بدون گیر دادن ازش نپرسیدی که چرا ناراحته؟

من با حرفهای پدرتان موافق نیستم و با خر کردن! مشکل شما حل نمیشه!

بچه ها من یونی کلاس دارم.باید برم.
اما باز میام از راهنمایی هاتون استفاده میکنم.
از همه تون خیلی ممنونم.

- - - Updated - - -

پس چیکار باید بکنم؟
نه معمولا بی خودی عصبانی نمیشه.مگر اینکه من عصبانیش کنم.باز سعی میکنه خودش رو کنترل کنه اما وقتی میبینه من غیر قابل کنترل میشم اونم کنترلش رو از دست میده

- - - Updated - - -

ما هیچ وقت مشکل اساسی بین خودمون نداشتیم.همیشه سر اینکه خواهرت این کارو کرد مادرت این کارو کرد.برادرت این حرفو زد.دعوامون شده.

- - - Updated - - -

من پرسیدم. اما اون همیشه نگفته.انکار کرده.مثلا الکی گفته خسته ام.امروز خیلی کار کردم.اما بعدش که حقیقت رو گفته.من بهش میگفتم خب اینو سروقتش میگفتی منم درکت میکردم.اما جوابش این بوده که نمیخاستم ناراحتت کنم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط brokenangel

بچه ها من یونی کلاس دارم.باید برم.
اما باز میام از راهنمایی هاتون استفاده میکنم.
از همه تون خیلی ممنونم.

- - - Updated - - -

پس چیکار باید بکنم؟
نه معمولا بی خودی عصبانی نمیشه.مگر اینکه من عصبانیش کنم.باز سعی میکنه خودش رو کنترل کنه اما وقتی میبینه من غیر قابل کنترل میشم اونم کنترلش رو از دست میده

- - - Updated - - -

ما هیچ وقت مشکل اساسی بین خودمون نداشتیم.همیشه سر اینکه خواهرت این کارو کرد مادرت این کارو کرد.برادرت این حرفو زد.دعوامون شده.

- - - Updated - - -

من پرسیدم. اما اون همیشه نگفته.انکار کرده.مثلا الکی گفته خسته ام.امروز خیلی کار کردم.اما بعدش که حقیقت رو گفته.من بهش میگفتم خب اینو سروقتش میگفتی منم درکت میکردم.اما جوابش این بوده که نمیخاستم ناراحتت کنم

---

1. شوهرتان بچه چندم است؟ (تک بچه است یا خواهر و برادر دارد؟)

2. برای چی شوهرتان با خواهرتان مشکل دارد؟ آیا دخالت اطرافیان شما در زندگی شما دو نفر زیاد است یا نه؟

سلام عزیزم :43:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط brokenangel

من تو این یه سال خیلی عذاب کشیدم. خیلی مشکلات داشتم البته نه با نامزدم.کلا.

---

چه مشکلاتی داشتی؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط brokenangel

گازش گرفتم که عصبانیتم کم بشه

---

من خیال کردم برای شوخی گازش گرفتی... عزیزم یعنی الان در حالتی هستی که وقتی ناراحت می شوی پیش می آید که به کسی حمله کنی؟
ظاهرا ایشان قبلا تو را نزده بوده نه ؟
مشکل خواهرت با او را هم بنویس لطفا......

:72::72::72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط khoshkhabar

كلا بايد مهارتهاتو زياد كني.نحوه ارتباط و ...

---

فکر کنم درست است.:104: . عزیزم توی همین سایت بگردی مطالب خوبی در این مورد پیدا می کنی.:43: