-
سلام عزیزم
خیلی خوبه که پشیمون شدی.اما به نظرم اول رابطه رو قطع کن و تکلیف ات رو با خودت روشن کن ببین از لحاظ عقلی می تونی و می خوای تا آخر عمر با این آقا زندگی کنی؟ اگه جوابت مثبت بود خوب بهش بگو رسما بیان خاستگاری. و اگر هم منفی بود برای همیشه تموم کن.
در ضمن نظر خانوادتون در مورد ازدواجتون با اون آقا هستند؟
و اینم بگم زیاد هم به شناختتون از اون آقا اعتماد نکنید سعی کنید بیشتر بشناسیش.:43:
-
از روز 8 محرم از هم خبری نداریم
اخلاقش خوبه . خیلی از مذهبیا رو دیدم اخلاقشون خوب نیس و خانوما دارن باهاشون زندگی میکنن یعنی بی نمازی از بد اخلاقی بدتره؟ نمیدونم .. بعدم من تنها بودم الان 27 سالمه و هیچوقت کسی منو دوست نداشته ... من از چند نفر خوشم اومده تو مقاطعی از زندگی اما هیچ کدوم منو نخواستن اصلا بگذریم ... شاید تنها بمونم بهتره ... گور بابای دنیا ......
-
خانم مجرد عزیز
خوشحالم که متوجه اشتباهت شدی و تصمیم گرفتی مسیر بهتری را انتخاب کنی.:72:
عزیزم 27 سال سن زیادی نیست. خیلی از دخترها توی سن شما مجرد هستند. این که تو این مدت کسی به شما اظهار علاقه نکرده هم خیلی غیرطبیعی نیست. امیدوارم به زودی همراه خوب و شایسته ای برای زندگیت پیدا کنی.
بهتر نیست توی تاپیکت کمی بیشتر از خودت و شرایطت بگی؟ فکر می کنی چرا تا به حال خواستگار جدی نداشتی؟ شاید کم کاری از طرف خودت بوده.
اگه دلت می خواد در موردش صحبت کنی من هستم http://www.persianblog.ir/editor/images/smilies/1.gif
-
سلام خانم مجرد عزیز
اینکه این آقا با شما رابطه داشته و آدم مذهبی هم نیست؛از کجا معلوم که با دختران دیگری به بهانه ازدواج یا ... رابطه نداشته باشه؟
اخلاق همه هم موقع خواستگاری خوب هست! کسی که تو شرایط عادی داد و بیداد نمیکنه.اخلاق طرف مقابل تو مسائل و مشکلات دست آدم میاد.وگرنه هیچ کس نمیگه من اخلاقم بد است.
باید از خواستگاراتون از طریق معرف یا تحقیق و خیلی سوالات غیر مستقیم اخلاقش را متوجه بشی.
خواهر خوبم به نظر من این مورد مناسب شما نیست.و قطعا اگر نظر خدا و امام حسین را هم بپرسی همینو می گن.به نظر خودت این طور نیست؟
خیلی خوبه که توبه کردی! پس الان به خاطر توبه ات و به خاطر خدا پا روی احساست بذار و از این آقا کاملا صرف نظر کن.حتما اگر نیتت پاک و خالص باشه؛خدا یک همسر پاک نصیبت می کنه.
چون احساس کردم آدم معتقدی هستی چند تا پیشنهاد دعایی هم برات دارم:
1)40 روز دعای هفتم صحیفه سجادیه به همراه ترجمه(سعی کن توی یه ساعت خاصی بخونی)
2)40 روز ؛روزی 40 بار آیه 41 فاطر.
به خدا اعتماد داشته باش.حما خدا کمکت می کنه.
باور کن 27 سال اصلا سن زیادی نیست.
- - - Updated - - -
پیشنهاد شیدای عزیز هم خیلی خوبه.به نظر من هم باید بیشتر در باره خودت و روابطت صحبت کنی و از این جهت که چرا خواستگار جدی نداشتی راهنمایی بگیری.
موفق باشی!:72:
-
من چندین سال دعا کردم . خواستم... من با هیچ پسری دوست نبودم حتی بعضی وقتا ناشناسی اس میداد جواب نمیدادم، تا 25 سالگی که یه نامرد که میدونست چند ساله دوستش دارم سر کارم گذاشت الانم راس راس راهشو میره. فقط اسمسی بود چون شهر دیگه ای بود . من انقد دوسش داشتم بخدا هوس نبود از طرف من. اخرش گفت هیچ حسی بهت نداشتم و بعد 7 ماه تمام. بعد 8 ماه این اقای مذکور اس داد و دردل کرد و در نهایت پیشنهاد دوستی داد و میگم تو مدت کوتاهی گفت واسه ازدواج میخوادم. اما بعد 5 ماه گفت تو خیلی گیر میدی و غر میزنی و ... من تو زندگی قبلیم شکست خوردم باید محتاط انتخاب کنم بار دوم! منم گفتم تماس فیزیکی نباشه قهر کرد گفت بای ....که مصادف شد با اون خاستگاری که از خارج کشور معرفی شد و بعد خاستگارو بهش گفتم گفت تو خیانت کردی بمن که داری به خاستگارت فکر میکنی پای من نموندیو ..... با خاستگاره حرف زدیم و خوب و خوش بودم خانواده میدونستن اما بعد 5 6 ماه بی توجه شد و بخاطر حجاب جواب منفی دادم، رفتم فیسبوکش دیدم 1 ماه قبل از نه گفتن من، اصن با یکی دیگه دوست شده... خلاصه انقد از نظر روحی تحت فشار بودم نفهمیدم چه میکنم لج کردم با خدا و خودم.. تو چت با یه پسر اشنا شدم و سر 3 روز رفتم خونه اون و رابطه داشتیم و بعد از یکی دو روز رابطه اونم مثل... منو گذاشت کنار و جوابمو نداد. به نفر بعدی گفتم سکس نباشه هر چی از دهنش درومد بارم کرد. و بعد دوباره برگشتم سراغ همون مرد مطلقه که بخاطر سکس ازش جدا شده بودم و اینبار دیگه مقاومت نکردم چون زندگیم تلخ شده... تو محرم گفتم ... بذار ادم خوبی بشم شاید قسمتم تنهاییه..... البته از گفتن جمله قسمتم اینه و فلان .. متنفرم
- - - Updated - - -
ببینید دوستای عزیز
وقتی خواهر من که 4 سال کوچیکتره و زیبا.. از 18 سالگی خواستگار داشته.. تا الان و اون یکی که 7 سال ازم کوچیکتره خواستگار داشته و اینور اونور هم خانوما میپسندنش.. من چی بگم دیگه؟ .. فکر میکنید از یه خانواده..چرا من مث اونا خاستگار ندارم و نداشتم؟ چقدر حس بدیه ادم بیاد اعتراف کنه به بدبختیاش.. خوبه که منو نمیشناسید... من رفتم بینیمو عمل کردم 5 ماه پیش.. البته بعضیا از جمله همین اقا گفتن واسه چیت بود عمل کردی. مشکلی نداشت بینیت!
من تو بهترین دانشگاه تهران درس خوندم حتی وقتی درسم تموم شد ارشد گرفتم هم خواستگار ندارم. جلو بقیه ابروم رفته ضایع شدم ما 5 تا بچه ایم. وقتی پدرم غر میزنه چرا نمیرید ازدواج نمیکنید؟ من ساکتم چون تف سر بالاست که بگم هیچ کس منو نخواسته.. کارک فعلا گیرم نیومده... واسه خواهرام خواستگارای خوب اومده اونا ج ندادن. من حتی دیگه اعتماد بنفس ندارم الان کسی بیاد اصلا بلد نیستم باید چطور باشم تو خواستگاری!!! وقتی دیگران جلوی من از قد و قیافه و سلیقه خواهرام تعریف میکنن... من ادم خنده رویی هستم و دیگرانم میخنونم همیشه اینطور بوده از بچگیم...تیپم شلخته نیست.. ابروهام کم پشته و هر جا میرم ارایشگاه همه بهم میگن بر عکس خواهرات چقد ابروهات کمه.. موهام فر و تا حدی وزه.. خوب درس داشتم نمیتونستم یک سره روغن و فلان بمالم به موهام و بهش برسم... بعدشم من هیکلم متناسبه نه چاق نه لاغر. پره.. چادریم.. من نه با کسی دعوا کردم نه بی ادبی.. نمیدونم چرا اینترنت پر شده از جمله خودت باش!!!
بنظر من، من که ضرر کردم. من شاید ساکت و با وقار به اون معنا نباشم اما وقیح نیستم. و مطمئنم همش بخاطر ظاهرم بوده ....
- - - Updated - - -
دعاها و سوره هایی که به ذهنم میرسید خوندم... دیگه نمیخونم اگرم بخوام واسه دل خودم میخونم نه ازدواج
- - - Updated - - -
ضمنا به خدا قسم میخورم تو هر رابطه فقط به نیت ازدواج رفتم جلو... و اگه کاری کردم واسه به دست اوردن دل طرف بوده نه هوس ... با این حال همون موقع پشیمون شدم حتی گریه کردم و اون پسره دلش سوخت و نصیحتم کرد و برای همین گفت دختر خوبی هستی نمیخوام بیشتر تو این رابطه بمونی .. البته اون از اول میدونس منو واسه کارش میخواد ولی کشوندم خونه که بعدم خودش پشیمون شد
-
خانوم محترم
علت شرایط شما تا حدی از همین حرفهاتون مشخص میشه
شما به روح و جسمتون احترام نگذاشتید. پس دیگران هم احترام نمیگذارند.
ببخشید امیدوارم ناراحت نشید اما بنظر میرسه به پدیده های مثل اینترنت و چت و... سطحی نگاه میکنید. اینترنت جای مناسبی برای آشنایی بقصد ازدواج(حتی بقصد دوستی) نیست.
چطور با اس ام اس به شخص دیگری به راحتی اعتماد میکنید. هیچ فکر کردید چه بلایی ممکن بود سرتون بیاد وقتی رفتید خونه ی یک آدم غریبه؟
با اشخاص ناشناس توی اینترنت خیلی سهل انگارانه برخورد کردید.
در جریان ارتباط حضوری و چند ماهه بازهم جای شک در مورد هویت اشخاص باقی میمونه چه برسه به ارتباط مجازی!
وضعیت شما بنظرم ارتباطی با ظاهر شما نداره.
باید یک رژیم روحی برای خودتون معین کنید ....با کمک روانشناس(ترجیحا" خانوم)..... ایمان شما گویا تحمیل شده از طرف خانواده ی شما هست. باید از راه مناسب ثبات پیدا کنید. هر اعتقادی که دارید باید توش ارزشهایی که مناسب تیپ شخصیت شماست معین بشه. مثل ارزش وجودی خودتون, که به دیگران اجازه ندین با شما رفتار نادرست داشته باشند.
برفرض که نفس رابطه ی شما با این آقا درست باشه....بازهم رفتار شما باید بهتر بشه....درست پیش نمیره, البته اگر بخوایم فرض کنیم که رابطه درسته
-
ببین خانم مجرد عزیز:72:
به نظر من وقتی شما احساس خوبی نسبت به ظاهرت نداری؛دیگران هم همین احساس را نسبت به تو خواهند داشت.
اتفاقا به نظر من شما ظاهر خوبی دارین.وگرنه چرا باید از طرف چنین آقایونی پیشنهاد رابطه دریافت کنید؟حتما براشون جذاب بودین که ...
پس مشکل اینجا نیست....
گاهی وقتی ما از یک چیزی می ترسیم؛دقیقا همون بلا سرمون میاد.(این قانون جاذبه هست.)
شما هی فکر می کنید که سنتان زیاد شده؛کسی شما را نمی خواد ,کسی از قیافه شما خوشش نمیاد و.... خب این انرژی های منفی به اطرافیان منتقل میشه...
دوست خوبم چند تا پیشنهاد برات دارم:
1)اول بیا یه مدتی با خودت قرار بذار که بی خیال ازدواج بشی.مثل خیلی ها که می گن من فعلا قصد ازدواج ندارم...
2)توی این مدت سعی کن روحیت را باز سازی کنی.مثلا استخر برو.(من امتحان کردم ورزش خیلی خوبه):307:
3)به تیپ و قیافت برس.با مشورت کسانی که سلیقشون را قبول داری؛لباس های شیک بخر.رنگ سفید به نظرم به همه میاد.
دکتر پوست برو.کرم ویتامین e و .... به پوستت بزن. خودتو تصور کن که یک ماه دیگه چقدر خوشگلتر می شی.چقدر آدم بهت می گن که فلانی با پوستت چی کار کردی که این قدر خوب شده؟:227:
خلاصه یه کاری کن که احساست نسبت به قیافت خوب باشه.اگر سلیقه خودتو قبول نداری از کسی که فکر می کنی سلیقه اش بهتره کمک بگیر.
4)به اطرافیانت احساس خیلی مثبتی داشته باش(اصلا تو این فکر نباش که قراره اونا به تو کسی را معرفی کنند):310:
همیشه تو مهمونی ها برو کمک کن!خودتو درگیر کن.بذار همه ببینند که چه دختر باسلیقه ای هستی.چقدر فعالی.چقدر کدبانویی.:82:
5)هر جا رفتی با بچه ها بازی کن.یه کاری کن بچه های هر خونه عاشقت بشن.بذار همه بفهمن که تو چقدر می تونی مادر خوبی باشی.چقدر صبوری.چقدر با محبتی.
6)وقتی از رشته تحصیلی ات می پرسن؛خیلی با آب و تاب براشون در موردش توضیح بده.اینکه چقدر این رشته را دوست داشتی.اینکه چقدر به درس علاقه داشتی.بذار همه بدونند که آدم با هدفی بودی.آدم با استعداد و باهوشی هستی.:18:
7)اگه فهمیدی کسی کمک می خواد.مثلا بچه ای برای ادامه تحصیل مشورت می خواد تو کمکش کن.مثلا حتی اگه خودت بلد نبودی؛بگو حتما برات از فلان دوستم می پرسم.
8)مجله و... زیاد بخون.همیشه تو جمع یه حرف جالب و آموزنده برای گفتن داشته باش.مثلا در مورد همین پوست و رژیم خیلی مطالعه کن.باور کن تو جمع اگه از این مطالب پزشکی بگی؛کلی آدم توجهشون نسبت بهت جلب میشه.:303:
ببین عزیزم من خودم تا یکی دو سال پیش اصلا قصد ازدواج نداشتم.اصلا هم به این فکر نمی کردم که قراره همین اطرافیانم به من مورد پیشنهاد کنند.خودم به طور ذاتی و ناخوداگاه همین کارایی که بهت گفتم را می کردم.به همه کمک می کردم بدون کوچکترین توقع و منتی.عاشق بچه ها بودم.هر جا که می رفتم بچه ها دوست داشتند با من بازی کنند.من هم همیشه حوصلشون را داشتم و همه به من می گفتن که چقدر با حوصله ای!!!
اگه کسی مشکل درسی داشت؛یا جزوه می خواست یا راهنمایی....به من رجوع می کرد.
اون موقع من واقعا اصلا به این فکر نمی کردم که در آینده همین افراد وقتی ازشون سراغ دختر خوب می گیرن؛اولین کس؛من به ذهنشون میام....
به نظر من یه مدت روی ازدواج تمرکز نکن.گفتی که تو محرم خواستی که آدم خوبی بشی.خب روی همین تمرکز کن!!!
به نظرت یه آدم خوب چه طوریه؟رفتار و اخلاقش؛پشتکارش؛انگیزه اش..........
سعی کن آدمی بشی که خدا دوست داره! این طوری مطمئن باش که بنده های خدا هم دوستت خواهند داشت!:72:
عزیزم برایت دعا می کنم.
-
ازدواج نكردن از يك ازدواج بد و نا به جا بهتره
-
مصباح الهدی
من همه اینکارارو ارایش رسیدگی مهربانی تیپ زدن بدون فکر به اینکه واسه جلب توجه باشه میکردم و میکنم شخصیتم اینطوره .. نه واسه شوهر پیدا کردن.. بعدم من مذهبیم و میخوام دیگه جلو نامحرم ارایش نکنم فقط ضدافتاب میزنم. صورتم زرده و رنگ و رو نداره خواهرام بی ارایشم خشگلن. من ارایش کنم هم گناه کردم هم دیگران خوششون نیومده هیچ میگن تور پهن کرده واسه شوهر.. ارایشم نکنم خشگلی بقیه رو میکوبن تو سرم. سلیقه م خوبه اما هیچکس نمیفهمه. هرچیزی من امسال دنبالش باشم یا بخرم تازه سال دیگه بقیه میرن دنبالش و مد میشه
حرفایی که من تو جمع میزنم کسی نمیزنه. اما مثلا خونه همسایمون که واسه خواهر دومی من چپ و راست خواستگار معرفی میکنه، داشتم راجع به انتخابات حرف میزدم تقریباً وسط حرف من اقاهه مذهبی هم هست برگشت به خواهرم گفت شما چی چه خبر از انتخابات تو دانشگاهتون و ... خانومشم میگفت شوهرش خواهرمو دوس داره چون روسریشو مث بچه مذهبی ها میبنده و مثلا تو پارک پاشده نمازشو خونده....ببین من ناامیدتر از این حرفام انقد سرخورده شدم از سن 13 سالگی تا حالا.. انقد خواهرامو تو سرم کوبیدن و من رفتارم تغییر نکرده و همیشه شاد بودم و به همه توجه کردم تو مهمونی کسی ساکته شروع میکنم باهاش صحبت، که ناراحت نشه.. از همه بدم اومده و حرای تلخشون همیشه ازارم داده و هر وقت مث امروز ناراحتم همه بدبختیام میاد جلو چشمام
من... بدبخت تر از این حرفام... همه رفتارای مشابه خواهرامو تحسین میکنن اما من به چشم هیچ کس نمیام.. دیگه ازدواج واسم شوقی نداره حس میکنم دارم گداییش میکنم
-
حرفها و رفتارتون متناقضه
در واقع خیلی از دختر خانومهایی که آرایش غلیظ میکنن و یا رابطه ی جنسی داشتن هم ممکنه مثل شما باشن اما چون ظاهرشون به باطنشون شبیه تره , بیشتر مواخذه میشن.
آرایش در حد متعادل هیچوقت باعث نمیشه مردم فکر کنن که شما برای شوهر تور پهن کردید. و البته شما هر کاری بکنید مردم بازهم حرفی برای گفتن و اظهارنظر کردن در موردشما خواهند داشت.
کمی به ذهن خودتون مراجعه کنید و ببینید چکاری اشتباهه و چه کاری درسته. آرایش رو گناه میدونید و همش گوشزد میکنید که مذهبی هستید , اما برای رابطه هایی که داشتید دلیل بر تنهایی و وابسته شدن و قصد ازدواج میارید؟
من نمی گم گناهکارید, فقط میگم یک اعتقاد متعادل و هماهنگ برای خودتون داشته باشید
دلیلی هم نداره خیلی بفکر این باشید که به مردم برسید تا اونها هم بفهمند که شما چه دختر خوبی هستین و برای پسرای فامیل شما رو پیشنهاد کنن.
من فکر میکنم یکی از راههای خوب برای آرامش شما,پرداختن به کاری هست که دوستش دارید. یک کار هدفدار
اما بهتره به یک روانشناس متبهر هم مراجعه کنید.
همین که جذب آقایونی با اعتقادی بظاهر مخالف اعتقاد خودتون میشید , نشونه ی اینه که باید روی این مسائل کار کنید.
موفق باشید