شما که این آقا رو ندیدید از کجا میشناسینش؟ که زن و بچه داره و عادت به صیغه کردن زنها
- - - Updated - - -
مادرتون که به این کار واقفند که نیت این مرد چیه پس چه دلیلی برای ادامه این رابطه داشتند؟ تو دعوا چیزی بهتون نگفتند؟
نمایش نسخه قابل چاپ
شما که این آقا رو ندیدید از کجا میشناسینش؟ که زن و بچه داره و عادت به صیغه کردن زنها
- - - Updated - - -
مادرتون که به این کار واقفند که نیت این مرد چیه پس چه دلیلی برای ادامه این رابطه داشتند؟ تو دعوا چیزی بهتون نگفتند؟
چه کاری برای فیکس این قضیه از دست من برمیاد ؟ منو تنها نذارید خیلی درموندم میخوام زودتر اقدام کنم به حل این قضیه :302::302::302:
من سه هفته پیش پی به این رابطه و دو طرفه بودنش برده بودم ولی اصلا فکر نمیکردم که این رابطه بخواد برسه به رابطه جنسی(از اینکه رابطه جنسی هم داشتند یا نه مطمئن نیستم ولی با پیامی که دیدم ازش مطمئنم که اگرم نداشتند قرار بوده در آینده داشته باشن ) بخاطر همین اصلا زیاد خودم رو درگیر نکردم با وجود اینکه رفتارای مشکوک مادرم رو میدیدم
- - - Updated - - -
آره من نمیشناسمش فقط ایناطلاعات رو از طرف دارم (یکم پیچیده هستش میدونم )نقل قول:
نوشته اصلی توسط kamr
مادرم حق خودش میدونه !!!
به نظر من اولا با مادرتون صحبت کنید ببینید بالاخره میتونید حرف مفید ازش بفهمید مثلا اینکه رابطه اش با مرده در چه حدیه یا مثلا صیغه کرده.
اگه فکر می کنید برادر بزرگتون آدم منطقی هست و الکی نمیاد دادوبیداد راه بندازه به ایشون هم اگه نتونستید حریف مادرتون بشید حتما به صورت ملایم بگید (نه اونطوری که خیلی فشار عصبی بهش بیاد) و الا از شما دست تنها کاری بر نمیاد.
تک تک جمله های شما برای من با ارزشه و میتونه به من کمک کنه پس دریغ نکنید
نمیدونم چطوری میتونم با مدیر همدردی و کارشناسان هم مطرح کنم ؟
- - - Updated - - -
تک تک جمله های شما برای من با ارزشه و میتونه به من کمک کنه پس دریغ نکنید
نمیدونم چطوری میتونم با مدیر همدردی و کارشناسان هم مطرح کنم ؟
- - - Updated - - -
چیزی به من نمیگه یا میگه به تو ربطی نداره یا میگه فوضولی نکن!!!! ولی من 90 در صد مطمئنم که صیغه صورت گرفته چون مادرم آدم معتقد و نماز خونی هستنقل قول:
نوشته اصلی توسط Aminn
بنظر من اگه برادر بزرگت اون شرطی رو که گفتم داره حتما اون رو در جریان بذار. یا به مادرت بگو اگه بخواد با مرده بره حتما به برادرت میگی.
نمیدونم آخه مادرم ازم خواهش کرد که چیزی بهش نگمنقل قول:
نوشته اصلی توسط Aminn
از طرفی دلم نمیاد وجهش خراب بشه توو خانواده
میخوام خودم به تنهایی قضیه رو حل کنم اگه بشه (همیشه وقتی میومدم همدردی میگفتم خدایا شکرت که همچین مشکلایی توی زندگیم نیست نمیدونستم خودمم یه روزی قراره :((
بالاخره باید مادرت رو با یه اهرمی تحت فشار بذاری چون خودت به تنهایی زورت بهش نمیرسه (نگفتم حتما الان به برادرت بگو بلکه به مادرت بگو اگه ادامه بده بهش میگی). از طرفی اگه واقعا الان صیغه کرده باشه از نظر قانونی کسی حق نداره جلوش رو بگیره (حتی خودت یا برادرت، چون مرده میتونه شکایت کنه)، مگه اینکه شانس بیارید هنوز صیغه نکرده باشه.
اون پیامی که من از طرف اون آقا توگوشی مادرم دیدم بسیار بسیار نامتعارف و قبیح بود دارم روانی میشم از حجم فشار روحی که داره بهم میاد
- - - Updated - - -
آره موافقم .بلخره یه اهرم فشار باید باشه این وسطنقل قول:
نوشته اصلی توسط Aminn
نمیدونم چه جمله هایی به مادرم بگم
من همون سه هفته پیش هم کاملا مهربانانه و با احترام از مادرم خواهش کردم که ادامه نده و مادرم هم قول داد که باشه عزیزم! ولی دیروز اون اس ام اس رو که دیدم دنیا رو سرم خراب شد
میخوام ببینم این دفعه چی بهش بگم و چجوری رفتار کنم؟
هیچجوری نمی تونی بفهمی الان مادرت صیغه اش هست یا نه؟؟
:302::302::302:
- - - Updated - - -
نمیدونم چجوری میتونم بفهمم آخه؟