نمایش نسخه قابل چاپ
خصوصيات اخلاقي كسي رو نميشه تغيير داد.
آدمي كه شخصيت كنترل كننده داشته باشه هميشه ميخواد طرف مقابل رو كنترل كنه، زن و مردش هم فرق نميكنه.
تازه الان هنوز با هم ازدواج نكردين و خيلي در موردت حس مالكيتش قوي نيست. اعتماد پايه و اساس زندگيه، اگه از الان بايد براي تلفن جواب ندادن كلي توجيه و دليل بياري بعدا چطوري ميخواين با هم زندگي كنين؟
به نظر خودت اگه قرار بود تغييري كنه تو 5 سال دوستي نميكرد؟
به خاطر نظر بقيه تصميم نگير، همه بعد از يه مدت يادشون ميره، تو ميموني و زندگيت.
خوب ویژگی‌‌های خوب هم داره من این راه به نظرم رسید که بهش حرفمو بزنم و بگم من ۲ هفته بهت وقت میدم اگه درست شدی که خوبه اگه نه باهاش قطعه رابطه کنم، خوبه به نظرتون؟
مطمئنا خصوصيات خوب هم داره كه باهاش موندي، ولي منظور من اينه كه اين خصوصيت كنترل كردن تو زندگي مشترك پررنگتر ميشه.
بهش وقت بدي كه ديگه كنترلت نكنه؟
خوبه، حرفاتو بهش بزن و بعدش تحت نظر بگير رفتاراشو، اونم نه براي يه مدت كوتاه، چون آدم ميتونه براي يه مدت كوتاه مواظب رفتارش باشه و كاري كه طرف مقابل دوست نداره انجام نده، ولي تو طولاني مدت باز رفتار طبيعيشو نشون ميده.
پس براش زمان نذار، فقط حرفاتو بگو و از اون به بعد موظب رفتاراش باش، ببين واقعا بعد از مثلا دو- سه ماه هم رفتارش اصلاح شده ميمونه يا نه
و بعلاوه ی این کارایی که دوست عزیز گفت بنظرم مشاوره هم مهمه که تشخیص بده شخصیت شما بهم میخوره یا خیر.البته مشاوری آگاه که سنتی فکر نکنه
بله بهش زمان بدم که دیگه منو کنترل نکنه . و این اخلاقو بذاره کنار ،نقل قول:
بهش وقت بدي كه ديگه كنترلت نكنه؟
اسکارلت عزیز حق با شما ست در رابطه با مشاور ولی چند بار گفتم هی میگه وقتی که خواستیم ازدواج کنیم یک ماه قبل میریم .:161:
باز هم ممنون از این که تنهام نمیذارین:72:
بچه‌ها ممنون میشم اگه منم راهنمایی کنین ، حس می‌کنم تو این هفته رفتارش با هام بهتر شده مخصوصاً گیر دادن هاش ، وقتی میگه از خونه میس کال بزن من میگم عزیزم بعد از ۵ سال دیگه بین ما این حرفا نباید باشه .اونم بی‌خیال میشه . سعی می‌کنم کمتر باهم کنتاکت داشته باشیم ولی نمیدونم این آرامش تا کی دوام میاره...:203:
از بس تاپیک منفعل نباشیم رو خوندم همش واسه هر یه کلمه حرفی که می‌خوام بزنم باید کلی فکر کنم که جرات مندانه هست یا نه !:311:
دوست من سلام
من تايپيک شمارو خوندم .... ببين همه ما آدمها بسته به محيطي که تربيت ميشيم خوي وخصلت خاصي پيدا ميکنيم واين تفاوت ها حقيقت محض زندگي است يه سري موارد هست که بايد بپذيريم وپذيرفتنش برامون مشکلي ايجادنميکنه اگه خودمون حساس نشيم ...! حالا چند تا سوال وچند تا جواب براي تجزيه وتحليل موضوع ..... ايشون ذاتا شکاک هستن ؟ ايشون ذاتا پرخاشگر وتند خو هستند ؟ ايشون ذاتا بدبين وزور گو هستن؟ سعي کن به سوالهاي من فکرکني .....
حالا ...! مردها دراوايل نامزدي به چند دليل که : 1_ علاقه شديد توام با نا امني ( چون همديگه رو کامل نميشناسيد ؛ هنوز عقد نکرديد ؛ احتمال منصرف شدن وجود داره ؛ احتمال باختن عشق توسط عوامل ديگه وديگران وجود داره ) حساس ميشن وخانمها اغلب تصور ميکنن اين بد بيني است البته بعضي موقع ها هم ما خودمون بخاطر رفتارهاي ناشيانه باعث اوج گرفتن اين حساسيت ميشيم 2_ دوري از هم واطلاع نداشتن از مشغله هامون ؛ محيط هايي که دراونقرارميگيريم ؛ سرگرمي هامون وهمچنين ارتباطات مون ودوستان مون سبب نگراني هاي دروني ميشه که اغلب بصورت گيردادن وپرس وجو نمود ميکنه البته بايد نا امني ومحيط بد جامعه رو که همه ما روزانه مشاهده ميکنيم بايد به اون اضافه کنيم 3_ نشان دادن حس تملک وبرتري .... خوب دوست من ميبيني که اين موضوع خيلي هاهم عجيب وغريب نيست همه ما خودمون رو قبولل داريم ودوست نداريم استقلال مون مخدوش بشه ولي بايد فکرکنيم که هميشه کسايي هستند که چون درکنارما نيستند ومارو دوست دارن ودلايل ديگر ... نگران ما هستند يه مثال ... اگه شما زمان رانندگي مادرتون پيش شما باشه کمتر بهتون گير ميده ولي وقتي کنارتون نباشه مدام نصيحت ميکنه اطلاعات ميخواد سفارش ميکنه وهزار تا گيرهاي ديگه که ممکنه حوصله شمارو سر ببره اين بي اعتمادي به شما نيست نگراني ونبودن درکنار شماست ... طولاني شد منظورم اينه موضوع خيلي ساده ست وقابل درک البته سن شما هم هنوز پخته نسيت وممکنه با لجاجت ها وبعضي رفتارهاي خودتون ناخواسته اون رو بيشتر وارد اين فضا بکنيد ... دوست عزيز همه اين مواردي که شما گفتيد با شروع زندگي مشترم وشناخت بيشتر ومحک زدن همديگه در شايط هاي مختلف ازبين ميره وبعداز مدتي چنان به آرامش ميرسين که ديگه حرفايي از اين جور مسائل که شما ميگيد شکاکي وبدبيني و... وجود نداره ضمنا تقاضا دارم به شخصيت مردانه اش احترام بذاري ووانمود کني که تبعيت از همسر رو داري وبي خودي وسرمسائل پيش پا افتاده از اعتبارخودتون وزندگي تون خرج نکني ... درپايان بايد بگم که موضوع قد نيز چيزي نيست که تو رو از خوشبختي دورکنه ....
دوست من ضمن اينکه به مطالبي که عرض شد خوب فکرکني ودقت کني خودت هم نياز هست ببيني اهدافتت از زندگي چيه انتخاب همسر انتخاي وسفارش غذا نيست همه محسنات در يک فرد جمع نميشه بالاخره همه ما معايبي هم داريم که ميتونيم با اونا خوشبخت بشيم بسته به اين داره ما دنبال چي ميگرديم وچي ميخواهيم ... من قصدم تاييد ويا عدم تاييد همسر شما نيست بلکه واکاوي موضع هست تا ببيني وقتت وانرژي رو براي چه مسائلي ميذاري ونگاه وديدگاه خودت رو اصلاح کني ...موفق باشي
سلام دوست عزیزم و با تشکر از اینکه وقت با ارزشتون رو برای خوندن مشکله من گذاشتید .کد HTML:ايشون ذاتا شکاک هستن ؟ ايشون ذاتا پرخاشگر وتند خو هستند ؟ ايشون ذاتا بدبين وزور گو هستن؟
باید بگم جواب سوالتون متاسفانه بله هستش چون من یه سری رفتار هایی از پدرشون هم دیدم که فکر می‌کنم ارثی باشه این فضیه در خانواده اونها.
و سوالی که در رابطه با زورگو بودن کرده بودید رو دوست دارم اینجوری جواب بدم که چون بنده فرزند اول خانواده هستم و یجورائی هرچی که خواستم تا حالا فراهم بوده تا جایی که شده زیر بار حرف زور نرفتم به جز در مقابل پدرم( که اون هم الان میفهمم ایشون بیمار بود و هست و این رفتار‌های آنرمال دست خودش نیست. )خشمی که اون دوران در من نهادینه شد از چشم گفتن‌های زورکی حالا فوران کرده و در ارتباطاتم تبدیل به یک آدم منفعل و پرخاشگر شدم و حس می‌کنم با چشم چشم گفتن کوچیک میشم ،و اونم چون این اخلاق منو می‌دونه می‌خواد غرور منو له کنه تا بهم ثابت کنه که شکستن غرور در برابر فردی که دوستش داری چیزی نیست اما من فکر می‌کنم ادم بدون غرور هیچه ...من یه زن قوی دوست دارم نه یه زن مثل مادرم که فقط نقش مظلومه قصه رو داره و من واقعاً از این رول حس تهوع بهم دست میده .اما حیف که نمی‌تونم همه چی رو براش توضیح بدم و بگم وقتی زور میگی یاد بابام میفتم که همه از ترس به راه افتادن یه قشقرق تازه مجبور بودیم ساکت باشیم و فقط رام باشیم و مطیع...
امیدوارم موضوع رو روشن کرده باشم که دلیل اینکه این شکاف بین ما به وجود اومده چیه.
موضوعاتی که توی تالار می‌خونم و آقایی به خانومش بی محلی می‌کنه یا خیانت کرده و دیگر اعضا میگن عزیزم تو بهش محبت کن واقعاً منو مشمئز می‌کنه:97:به خودم میگم آیا اون زن همین که به زنانگیش توهین شد کافی نبود براش که حالا باید تازه روح لهو لوردش رو برداره و از اینجا به بعدش مواظب آقا باشه؟!
این حرفا رو که میزنم همه میگن تو قد بازی در میاری و مردا اصلا خوششون نمیاد و...ولی خوب این توهین به شخصیتمه اگه بخوام به خاطره کس دیگه عوضش کنم .
در هر صورت ببخشید که ذهنتونو با این چرندیات درگیر کردم. مرسی از کمکتون
سلام ، به نظر من مورد 2 و 3که در مورد این آقا گفتی خیلی مهمه و حتما باید مشکلتونو حل کنید و با مشاوره رفتن این آقا حل میشه ولی در مورد قدشو این حرفا نباید این قدر وسواس باشی چون مطمعن باش همیشه دیگران دلیلی برای ایراد گرفتن پیدا میکنند. اینقدر فکر دیگرون رو نخون و اهمیت نده ، مهم خودت و احساسی که در این رابطه داری هستش به نظرم حتما به یه مشاوره خوب برو نزار دیر بشه عزیزم
امیدوارم موفق و خوشبخت باشی:shy:
مرسی آرزو جان آخه با یکی از دوستم که حرف میزدم گفت اگه واقعاً عاشقش باشی دیگه اونو بهترین مرد روی زمین میبینی و عیبشو نمی‌بینی اما من اینجوری نیستم خیلی زیر بین و حساس شدم ،نمیدونم درسته یا نه .حس می‌کنم منتظر یه عشق اسطوره ای ام که بیاد سراغم و فقط یه رابطهٔ شیرینو فرهادی منو ارضا می‌کنه تورو خدا به حرفم نخندینا...:54: