نوشته اصلی توسط
samira.y
مثلا خانواده شوهرم با خانواده عموی شوهرم قهر بودن. تازه آشتی کردن. دلیل قهر؟؟؟ و از طرف کی بود؟؟؟ و آیا آشتی بعد ازدواج شما صورت گرفته؟؟؟
بنظرتون ممکنه اگه اختلافی بینشون نبود شوهرم میخواست با دختر عموش ازدواج کنه؟
به نظر میاد قهر از طرف خانواده دخترعمو شروع شده و الان که دیگه همسرتون ازدواج کرده و کار از کار گذشته کار به آشتی کشیده. پس فکر نمیکنم این ازدواج سر میگرفت.
راستی یه مسئله دیگه هم هست.. اونم اینه که شوهرم ازاینکه من با هر کسی تو فامیلشون ارتباط داشته باشم میترسه. البته اینو بگم که فامیلاشون خیلی بدن... خیلی بد... فقط دنبال ایراد گرفتن، کوچیک کردن دیگرونن. عزیزم وقتی اینا رو میدونی چرا موش می دوونی؟؟؟
هرجاکه همدیگرو میبینیم شوهرم میخواد من کنار او باشم تا یه وقت کسی مخ منو شستشو نده یا ازم حرف نکشه یا واسم قیافه نگیره ، وقتی همسرت اینو میخواد حتما یه چیزی میدونه میگه.
راستش من از این کار شوهرم خوشم نمیاد.
فکر میکنم از نظر او من خیلی ضعیفم. ربطی به ضعیف بودن نداره. اصلا چرا میخوای مثلا خودتو قوی نشون بدی؟ که چی بشه؟
...(البته من یه نقطه ضعف دارم. اونم اینه که بلد نیستم طرفو بپیچونم یا بهش دروغ بگم و حتی بلد نیستم که من از طرف حرف بکشم. . ..):sad:
راستش من جدیدا سعی کردم تو مهمونی ها دور از شوهرم بشینم . بدترین کاری که میتونی بکنی. وقتی همسرت بهتر از تو فامیلشو میشناسه و راضی به این کار نیست.
تا بتونم با بقیه ارتباط داشته باشم و ببینم بقیه چی میگن و اگه خیلی زرنگن چه جورین. چرا تو محیطی قرار میگیری که خانمهای باتجربه راحت نقطه ضعفتو پیدا کنند و چیزایی بگی که بعدا پشیمون بشی؟؟
bano ی عزیز باید اعتراف کنم که خیلی قوی هستی. من که اینقدر خودمو قبول دارم بنظرم اصلا نمیتونستم مثه تو باشم. پس همسرت حق داره وقتی با فامیلاشی نگرانت باشه.