تورو خدا کمکم کنین چرا هیچ کس جواب نمیده آخه . باور کنین مشکلم اگه حاد نبود اینجا نمی نوشتم .
نمایش نسخه قابل چاپ
تورو خدا کمکم کنین چرا هیچ کس جواب نمیده آخه . باور کنین مشکلم اگه حاد نبود اینجا نمی نوشتم .
سلام.
من متوجه نمیشم خانوم. شما 3 ساله دارین زندگی می کنین. 5 سال با هم آشنا بودین. بعد حالا یه دفعه اینقدر عجله دارین که مشکلتون رو حل کنید؟
همسر شما استادتون بودند؟
.
خودت فرهنگ خودتون رو قبول داری؟
میشه بگی شما کرد یا ترک هستی؟
فرهنگ تو و فرهنگ خانوادت چه فرقی باهم داره؟
این فرهنگ چه المان هایی داره؟
.
ببین تو خودت خیلی مهمتر هستی تا بچه ای که هنوز وجود نداره و یا خانوادت. همسر شما با رد فرهنگی که تو باهاش بزرگ شدی، در واقع خود تو رو منکر شده! شما خودت رو دوست داری؟!
.
هرچی بهتر و کاملتر توضیح بدی، بهتر هم میشه کمکت کرد.
ببینین من و شوهرم مشکلاتی تو دوران نامزدی داشتیم ولی بعد اینکه عروسی کردیم مشکلاتمون کمتر شد ولی در کل شوهرم نسبت به من و زندگیمون سرد ، ذاتن آدم پر انرژی نیست ولی از رفتارش می بینم که سرد شده دیگه ذوقی برای زندگی نداره و من در این مورد خیلی با هاش صحبت کردم خیلیییییی حتی بهش گفتم اگه من دوست نداری و ازم خسته شدی می تونیم توافقی طلاق بگیریم و تو آزادتر زندگی کنی ولی اون گفته من تورو دوست دارم و طلاقت نمیدم ولی ازم انتظار بیشتری نداشته باش که برای هم فقط قربون صدقه بریمم یا خیلیی گرم باشیم
. میگه انتظار نداشته باش من با خانواده تو رفت آمد کنم چون از فرهنگشون و طرز زندگیشون و لهجه شون حتی لباس پوشیدنشون خوشم نمی یاد و دوست داشتم خانواده زنم جور دیگه ای باشه ، آرزوهام به دلم مونده ، دوست داشتم کلاس خانواده زنم برا همه بزارم.
. می دونین من و شوهرم 5 ماه قبل ازدواج ارتباط داشتیم یعنی دوست بودیم بعدش اومدن خاستگاری و بعدشم عقد کردیم قبل عقد اون می گفت من از همه چیه تو خبر دارم و کلی تحقیقت کردم ولی درست از روز عقد سر مراسم عقد بهم گفت از فامیلات خوشم نیومد و واقعا مراسمم زهر مارم کرد. الان شوهرم به نام خودش 2 تا خونه داره که تازه گرفته ولی هیچ کدوم به من نمی گه اصلا به روش نمی یاره من تو کیفش سندا رو دیدم . در حالیکه ما الان اجاره نشینیم.
بعدشم میگه من نمی خوام بچه دار شم. از فرهنگ خانوادت خوشم نمی یاد. باور کنین من کاملا طبق خواسته شوهرم زندگی می کنم طرز صحبت کردنم،رفتار ، لبالس پوشیدنم و ... .
she محترم ، همسرم استادم نبود دانشجو بودیم. خودشم ترکیم. المان های فرهنگمم نمی دونم واقعیتش از کلیتش خوشش نی یاد.
الان دیگه نمی دونم چی کار بکنم. لطفا راهنماییم کنین.
شاید به اندازه شما شور و هیجان نداره که اون هم با 13 سال اختلاف سنی قابل توجیه هست!
شوهر شما چطور ادعا میکنه شما را دوست داره وقتی به خانواده و فامیلتان اینطور توهین میکنه! مگه جذام دارند؟! اون بهونه بچه دار نشدنش هم مسخره هست و به نظر من واقعی نیست!
به نظر من این 2 تا مسئله را سعی کن با حرف زدن متوجه بشی :
1. در روز عقد چه اتفاقی افتاده که از فامیلهایت متنفر شده؟
2. چرا پنهانکاری کرده و تو را در جریان خرید خانه نگذاشته؟
چه عجیب! دوتا خونه داره و شما فقط از روی سندها فهمیدی؟
یعنی هیچ اطلاعی از سطح درآمد و مخارج و هزینه ها و حتی رفت و آمدهاش هم نداری؟
شما خونه دار هستی؟
لطفن به این سوال جواب بده : شما دوتا ترک هستین ولی ترک از دو جای مختلف ؟؟ یا چی؟
چرا مطابق سلیقه ی شوهرتون رفتار می کنین و لباس می پوشین و حرف میزنین!!!!! شما برای خودتون یه شخصیت مستقل دارین و حق ندارین به خاطر خوش آمد همسرتون این تغییرها رو به خودتون تحمیل کنید! چون فقط باعث سوء استفاده بیشتر اون میشه و شما هم ارزش خودتون رو پیشش بیشتر از دست میدین!!!
درست میگی. اوضاع خوبی نیست ... باید بررسی کنیم ببینیم چی میشه کرد... فکر کنم زیادی کوتاه اومدی.
دوست عزیز شما شهرستانی هستین و همسرتون مال مرکز استانه؟؟؟ یا هر دو شهرستانی و از 2 شهرستان مختلف هستین؟؟؟ میشه بگی مثلا طرز پوشش خانواده ات چه مدلیه که همسرت نمی پسنده؟؟؟ سطح خانواده اونا تا چه حدیه؟؟ شغل همسرت چیه؟؟؟ شما الان خانه دارید یا جایی مشغولید؟؟ اگه شاغلید شغلتون؟؟؟
لطفا به این سئوالات جواب بدین. خیلی کلی حرف میزنید
به قول دوستمون همسر شما با فرار از فرهنگ شما دارن از خود شما منکر میشن.