نوشته اصلی توسط
aida222
بله وقتی باهم بیرون رفتیم خوش گذشت بهم...چون خیلی گفتیم و خندیدیم، در واقع اخلاق ایشون من رو جذب میکنه (تا حدی شوخ هست و من این مسئله رو دوست دارم) ولی ظاهرش زیاد نه...بعد از این که از بیرون اومدیم تو خونه خیلی خوشحال بودم و طوری که به خانواده ام گفتم راضی هستم که ادامه بدم...ولی بعد از اون روز اتفاقاتی که افتاد این بود که یه روز رفتم دانشگاه برای کاری...و همین باعث شد یاد دوست سابقم بیوفتم..و با خودم فکر کنم که چقدر قیافه و تیپ اون رو دوست داشتم!!..بعد از اون روز خیلی ناراحت بودم و فقط اشک بود که میریختم! مسئله ی دیگه ای که پیش اومد اینه که ایشون (خواستگارم) منو تو اف بی اد کردن، و من وقتی عکساشون رو دیدم بیشتر منصرف شدم...راستش از هیکلش و تیپش خوشم نمیاد طوری که دوست ندارم به کسی معرفیش کنم چه برسه به اینکه ازدواج کنیم....البته بازم میگم اونروز که باهم بیرون بودیم بد نبود.
خانواده ام هم کاملا راضی هستن!! البته اصلا اجبار نمیکنن و میگن خودت فکر کن و زندگی خودته، ولی وقتی مبینم همه اینجوری خوشحال و راضی هستن ،برای دادن جواب منفی هم عذاب وجدان دارم! همش با خودم میگم کاش اصلا پشیمون بشه و زنگ نزنه!
ولی احتمال زیاد فردا زنگ میزنه، نمیدونم چی بهش بگم :302: