خيلي در مورد ازدواج با ايشون فكر كن قبل از اينكه كار از كار بگذره. به همين راحتي گفت عكس مال دوستش بوده تو هم باور كردي؟! چرا مشكل رواني گرفته؟ چكار ميكرده مگه؟! اگه بعدا مشكلش دوباره اوت كنه چي؟!
نمایش نسخه قابل چاپ
من هم فکر میکنم باید جدی در مورد ازدواجتون فکر کنید. این آقا سابقه ی ناراحتی روحی شدید داشته و الان هم مشخصه که اثراتش باقی مونده. البته بستگی به منش و کردار شما هم داره که چه تیپ شخصیتی هستید و با کی میخواهید ازدواج کنید.
اره ب راحتى گفت به روح بابام قسم واسه دوستم بوده من خودم خواستم باور کنم درسته بيست سالمه ولى ى چيزايى حاليم هست من درکل ادم کم حرفيم اينارم که ازش ديدم ديگه نسبت بهش حسى نداشتم الان بهتر شدم. نپرسيدم چرا افسرده بوده حس ميکنم بخاطر همون دخترى بوده که اسمش رو دستش خالکوبيه ... حس ميکنم اشتباه کردم
- - - Updated - - -
اره اٽراتشو داره. با خودم خيلى خوبه خدایی ولى جز من با کسى حرف نميزنه زياد مامانش هميشه ميگه با بهش پول بدى تا حرف بزنه وو همش خوابه يا تو خودشه فقط وقتى پيش منه اخلاقش درسته
من خودمم ارومم کم حرفم ولى باهاش خوبم طبق اخلاق کم حرف بودنم فقط زياد باهاش حرف نميزنم چون عکس دختره همش تو ذهنمه. بعد از اينکه نامزد کردم بهم,گفت افىرده بوده اگه نميگفت اصلا قبول نميکردم اصلا ...
مشکل شما دقیقا چیه؟
1. دخالت های خواهرتون
2. افسردگی نامزدتون
3. علاقه قبلی یا شایدم فعلی نامزدتون به دختر مورد علاقه اشون
اگر مورد یک : شما اگر از الان نتونین جلو ی خواهرتون بگیرین مطمعن باشین بعدها در زندگی مشترک با مشکلات خیلی بدتری مواجه خواهید شد. تازه ایشون خواهرتونن و از خونواده خودتون تصور کنین که فردا افرادی مثه مادر یا خواهر و... از جانب خانواده نامزدتون بخواین تو زندگیتون دخالت کنن اونوقت شما با این سکوتتون بدتر مشکلاتتون جل نمیکنین هیچ بیشترم میکنینش.
یجورایی داستانتون منو یاد اون داستان معروف پدر و پسر و الاغشون انداخت .
مراقب باشین که مثه این پدر و پسر نشین !
اگر مورد دوم: باید مطمعن بشین که نامزدتون از نظر روحی سالمن ،ازدواج بچه بازی نیست نیاز به شناخت کامل طرفین از خودشون و از طرف مقابلشون داره شما باید خوب معیاراتون بشناسین و اینکه ببینین از ازدواج جی میخواین ؟ هدفتون از ازدواج چیه؟ بعد ببنین با این اقا با این مشکلات روحی این اهداف میسر خواهد بود یا نه.
افسردگی خیلی خطرناکه و البته قابل درمان بهتره قبل از هر اقدامی اول برای درمان نامزدتون برین پیش روانپزشک.و تا قبل درمان هیچ اقدام جدی دیگری نکنین.
اگر مورد سوم :
ببیننین فردی که قراره ازدواج کنه دیگه باید قید روابط گذشتشو بزنه ، این بنفع ارامش هردو طرفینه زمانی که یکی از طریفین ارامش روحی نداشته باشه خود بخود ارامش و از طرف مقابل هم سلب میکنه. پس نامزد شما باید رابطه قبلیشونو بطور کل میذاشتن کنار بعدا اقدام جدی در رابطه با ازدواج میکردن . ایشون اگر هنوز تو فکر دختر قبلی هستن این برای شما درد سازه کما اینکه شما حتی شک براین دارین که نکنه افسردیگیشون بخاطر رابطه قبلیشون باشه. اینها همه نشونه عدم مسولیت پذیری این اقا نسبت به ازدواجه. ایشون میخواین ازدواج کنن پس باید متعهد به شما باشن باید برای شما ارامش بیارن نه بدتر هم موجب اشفتگی خودشون هم شما بشن.
شما باید قبل از هر اقدام جدی مطمعن بشین ایشون دست از دختر قبلی برداشته.
در ضمن داشتن عکسای دختر قبلی نشونه دوم عدم تعهد ایشون بشماست.(اونم همچین عکسایی که شما میگین)
در کل این آقا باید بشما اطمینان کامل بدهند که رابطه گذشته بکل کناز گذاشته شده.
راسی اصن ایشون چرا رابطه قبلیشون بهم خورده؟ رابطه قبلی رسمی بوده؟ اگر اره برین سراغ نامزد قبلیشون و قضیه بهم خوردن این رابطه رو جویا بشین ! ممکنه اطلاعات خوبی بشما بدهند و شما تو تصمیم گیری بهتر بتونین اقدام کنین!
- - - Updated - - -
البته یجورایی من از نحوه پست گذاشتنتون و لحن نوشتنتون اینطور برداشت کردم که شما خیلی کم سن و سال هستین و ناپخته و آمادگی کاملی واسه ازدواج ندارین ! اگه اشتباه برداشت کردم عذرخواهم اما اگر شماهم اینطور فکر میکنین بهتره رو ی خودتون بهتر تمرکز کنین و سعی کنین بیشتر رو معیارها و اهدافتون برای ازدواج تحقیق کنین.
موفق باشین
ممنون دختر بيخيال بابت پست مفيدت مشکل من خواهرمه که دخالت ميکنه کوتاه هم نمياد. مطمئن نيستم که دست از سر قبلى برداشته برنداشته از نظر روحى فعلا سالمه ... کوچکترین اشتباهی ازش ديدم همه چيو رها ميکنم چون ادمى نيستم که با هرچيزى بسازم فعلا که خوبه اتفاقا اون بيشتر از من عجله داره من بهش سردم بخاطر کارش! ! نميدونم بيست سال کمه يا زياو شايد من زياد ناپخته هستم
20که یه عدده فقط . من ناپختگی از رو حرفات گفتم
اخه شما از یطرف میگین ادمی نیستین با هرچی بسازین
از یطرف این بهش مطمعن هم نیسین ک رابطه قبلیشونو کنار گذاشتن.
از یطرف میگین حتی دلیل افسردگیشون آون دختر خانوم میدونین
خب از اخر من که نفهمیدم تکلیفتون مشخص کنین این اقا اگه رآبطه قبلیو گذاشته بود کنار که هحوز تو فکرش نبود اون خالکوبی و نداشت اون عکسا رو نگه نمیداشت.
باز شما میگین کافیه یچیزی ببنین همه چیو تموم کنین.
خب اینکه نشد زندگی دختر خوب.
زندگی و ازدواج کفش و لباس نیس ک یروز ازش دلزده بشیم بندآزیمش بیرون بگیم خب یکی دیگه.
شما باید خوب فکر کنین معیاراتون مشخص کنین .اصلا ایشون چه ویژگی مثبتی دارن که شما رو ترغیب به ازدواج باخاشون بکنه.
شاید ایشون عجله دارن بدلایل دیگه .از کجا معلوم عجلسون بخاطر حسشون باشه؟
مثلا گاهی اقایون ک در رابطه قبلی شکست میخورن دوست دارن نتقام بگیرن میرن با یکی دیگه ازدواح میکنن یا رابطه دوستی برقرار میکنن.این دلیل بر دوست داستن اون طرف مقابل ک نیست.اتفاقا بیشتر مواقع شکست میخورن.
من فکر میکنم فعلا خواهرتون بیخیال بشین .بیشتر روی خودتون تمرکز کنین ببینین معیاراتون چیه؟ هدف از ازدواحاون چیه؟ کلا نامزدتون چه ویژگی مثبتی دارند.و چه ویژگی منفی؟ بعد ببینین مثبتاش بیشتره یا منفیاش.
شما داربن میگین نسبت به ایشون سرد هستین خب این خیلی بدخ اونم تو دوره ای ک باید اوج احساسلتتون باسه.
من بیشتر فکر میکنمشما چون خودتون یه شکست قبلی داشتین به ایشون اینجور رفتارا رو حق میدین .اما دقت کنین که ایشون هنوز فراموش نکردن ولی شما کردین ایشون هم باید قبل ازدواج باشما بطور کل رابطه قبلیو فراموش میکردن.
خوبى خيلى داره مٽلا خيلى خيلى بهم اهميت ميده. خوشکله خوشتيپه. اروم و خٽش اخلاقه. دست و دلبازه. احترام ميذاره. خوش رو و خوش خندس شوخ طبعه البته اين اخلاقاش فقط با خودمه. مهربونه. اما خب خالکوبيش و اون عکسه ى فرصت ديگه بهش دادم فعلا. من بخاطر فرار از دست اون قبليه قبول کردم اما خداشاهده حتى با فکرمم بش خيانت نکردم با اينکه نميخواستمش. البته الان ى ذره بهش علاقه دارم
خب یعنی معیاراتونم همینا بوده؟
امیدوارم سطح شناختون درست باشه، مطابق با معیاراتون و خواستتون از زندگی مشرک.
خب اینجور ک من متوجه شدم ایشون خیلی زود وابسته میشن وابستگی بحدیه ک اسم خالکوبی میکنن.شما باید مطمعن بشین ک ایشونم بطور کل رابطه قبلی فراموش کردن یعنی مثل شما حتی با فکرشونم بهتون خیانت نمیکنن.
شما چقد مطمعنین نفر قبلی اگه برگشت این اقا به سمت اوشون کشیده نشه؟
شما از فرار از قبلی جدیده رو قبول کردین.
شاید ایشون هم بدلیلی ک مثلا از قبلی بخواد انتقام بگیره بشما بسمت شما اومده.
مطمعن بشین نفس قوی دارن و تو اینجور مسایل پاشون نمیلغزه و در نهایت به شما متععد هستن.بعد از این اطمینان ها بفکر عقد و باقی ماجراها باشین.
کلا این سایت مقالات خوبی داره بخونین هم اگاهیتون از ازدواج بالا میره هم خودتون بهتر میشناسین و میتونین از دخالت های خواهرتون جلوگیری کنین.
خانم ببینید این رفتارهایی که با شما دارند کاملا طبیعی هست چون هر لحظه امکان داره (با توجه به اینکه عقد نکردید) شما ایشونو رد کنید و به همین دلیل ایشون باید خودشو به این صورت نشون بده تا بتونه شما رو جذب کنه ولی از کجا معلوم بعد از عقد هم همینجوری باشه؟ از طرفی اینکه می گی فقط با خودت خوبه خب بعدا در ارتباط با خانواده ات به مشکل نمی خورید؟؟ اینکه ایشون برای عقد کردن اصرار داره باز هم خودش جای سوال داره. با توجه به اینکه سنت هم خیلی زیاد نیست چه عجله ای برای ازدواج داری؟؟؟؟
تحصیلات شما چیه؟ ایشون؟ و ایشون چند سالشه؟
من خودمم موندم خودمم ميگم اگه قبلى برگشت چى از طرفى هروقت خالکوبيا رو رو دستش مبينم ازارم ميده ازم پرسيد درمٽرد خالکوبيا نظرت چيه گفتم نظرى ندارم چه نظرى ميتونم بدم ... ى چيزى خياى جالب بود همه کاراى عقدو کرديم لحظه اخر يهو بش زنگ زدن بايد بريم سفر شاید خدا ميخواسته که من بيشتر فکر کنم ... من درحال حاضر دانشجو کارشناس حسابدارى هستم اون زيادشم ديپلم باشه من هنوز بيست سالمم نشده ى پنج شش ماهى مونده. 28سالشه