نوشته اصلی توسط
she
سلام آقا مهدی. من همه نوشته های شما رو خوندم و کاملا احساستون رو درک میکنم. میگم کاملا! چون من هم با همسرم توی همچین مرحله ای قرار گرفته بودم.
درکت می کنم و خواهش می کنم سریع هیچ تصمیمی نگیر! تو که این مدت رو گذروندی حالا هم کمی صبر کن و یه کم شرایط رو بررسی کن. همسرت نمیدونه داره چه اشتباهی میکنه. من هم نمیدونستم.
شما حق داری اما ...
- - - Updated - - -
ببین مهمترین قسمت این داستان مربوط به همسر شماست!!! اون احساس شما رو نمیدونه! اون غرق شده در یه گذشته ای که بهش سخت گذشته و باور کن که به اونم خوش نمیگذره!
همسرت به کمک شما احتیاج داره! کمی جراتمندانه رفتار کنید! اون رو از خواب غفلت بیدار کنید! اما نه با پیشنهاد طلاق!
- - - Updated - - -
ببین مهمترین قسمت این داستان مربوط به همسر شماست!!! اون احساس شما رو نمیدونه! اون غرق شده در یه گذشته ای که بهش سخت گذشته و باور کن که به اونم خوش نمیگذره!
همسرت به کمک شما احتیاج داره! کمی جراتمندانه رفتار کنید! اون رو از خواب غفلت بیدار کنید! اما نه با پیشنهاد طلاق!