گندم خانم آیا شما در منطقه و قوم خاصی از کشور زندگی می کنید و خواستگارتون با شما در یک مکان زندگی می کنند؟
نمایش نسخه قابل چاپ
گندم خانم آیا شما در منطقه و قوم خاصی از کشور زندگی می کنید و خواستگارتون با شما در یک مکان زندگی می کنند؟
]
- - - Updated - - -
سلام عزیزم ممنون دوس داشتم نظر یه سنی مذهب رو هم بدونم.
اونم همین حرفا رو میزنه و میگه اشتراکاتمون مهم تره. فک کنم برای شما که توی جایی مثل کردستان بزرگ شدین قبول کردنه این اختلافات راحت تر باشه چون دورو برتون هم سنی و هم شیعه زیاد دیدین و مثلا نحوه نمازخوندن هردو براتون عادیه اما واسه من غریبه نمیدونم میتونی درک کنی یا نه. ضمنا من هیچوقت نخواستم تغییرش بدم اون خودش خواست. درکل مثل شما میگه این
چیزا مهم نیست و ظاهر نماز اهمیت نداره. من هیچوقت بهش نگفتم تغییر کنه با اینکه خیلی دلم میخواست.
به نظر من مهم تر از این اختلافات مذهبی اختلاف فرهنگی بین ماست. به خودش که گفتم گفت ما فرهنگمون طبق اسلامه هرچی طبق اسلام باشه قبول میکنیم هرچی نباشه نه. حرفش به نظرم غیرمنطقی نیومد نظر شما چیه؟ به نظر شما غیر از مراسم عروسی واین چیزا چه اختلافی ممکنه پیش بیاد؟ اون جایی که هستن فرهنگشون به شهر شما نزدیکه
- - - Updated - - -
parsa1
ممنون که وقت گذاشتی. از نظر بچه خیلی نگران نیستم. فکر اینکه مذهبش رو کاملا تغییر بدم هم نیستم فقط دوس دارم ظواهر رو رعایت کنه اونم از این نظر مشکلی نداره.
هر دوتا خانواده خیلی مذهبی هستیم، خانواده من بیشتر. اما اهل سفره و این برنامه ها نیستیم. اگرم باشه دعوت نمیشن چون شهرامون چند ساعت ازهم فاصله داره.حتی دعوت هم بشن خب پدرشون شیعه س شاید شرکت کنن.
متاسفانه داریم! خودمم از این بابت نگرانم. این اقا خودشم اهل بحث کردنه و درمورد بعضی چیزا کوتاه نمیاد
Aras جان
نامزدی که محاله تو خونواده ما فاصله بین خواستگاری تا عقد نهایتا دو هفته ست. همین باعث میشه خیلی استرس داشته باشم اتفاقا بخاطر همینم نذاشتم این اقا رسمی بیاد جلو چون اگه میومد تو یه چشم بهم زدن همه چی تموم میشد یا جواب منفی بود یا مثبت فرصت فکر کردن نبود.
من خیلی احساساتیم و دوس دارم با ادم احساساتی ازدواج کنم و همدیگه رو دوست داشته باشیم این برام واقعا مهمه. ازطرفی میترسم از فکرم بیرون نره و نفر بعدی رو با اون مقایسه کنم
- - - Updated - - -
سلام. همشهری نیستیم. اون تا پنج شش سالگی تو شهر ما بوده بعدش رفتن شهر خودشون. الانم پنج ساله که بخاطر کار ساکن شهر دیگه ایه که این شهر از لحاظ فرهنگی به ما نزدیکه
سلام خانومی:72:
من توی این موقعیت بودم.به خاطر اینکه شهر ما طوری هست که اقوام و ادیان مختلفی رو داره برام پیش اومده.حواست به انتخاب باشه.حواست باشه که انتخاب همسر با انتخاب دوست بسیار بسیار متفاوته.
روی مسائل ریز هم حتی باید حساس بود.من از بچگی کلی دوست داشتم که خیلی هاشون شیعه هم نبودن.باهاشون هیچ مشکلی نداشتم و هیچ وقت هم تعصبی برای تحمیل عقاید خودم بهشونو نداشتم.اینا رو گفتم که بدونی برام دور از ذهن نبود خواستگاری از فرقه های دیگه.کسی که به خواستگاریم اومد پدر و مادرش فرقه ی دیگه ای داشتن ولی خودش هم کیش من.بنابراین از لحاظ عقیدتی اختلافی نداشتیم.به علاوه اینکه شناخت دورادوری که ازش داشتم میتونست ثابت کنه عالی بودن رفتار و موقعیتشو.
پدر و مادرم کاملا با اکراه و به اصرار من پذیرفتن.اما گفتن که زود تصمیم نگیر.چند باری با خونواده شون برخورد داشتم اما....
همون چند بار کافی بود برام که رخنه بین خودمو اون آقا ببینم.توی جمع هاشون بی نهایت غریب بودم.تنها بودم.هر چند که تمایل نسبت به من نشون میدادم ولی احساس می کردم اونا هم توی جمعهای ما معذبن.نتونستم کنار بیام و رد کردم.تا چند ماه بعدش پشیمون میشدم گاهی.اما الان دیگه نه.
در حال حاضرم یکی از اولین سوالاتم اینه که فرقه ی مذهبی خواستگارمو بپرسم بعد هم بقیه ی سوالا
سلام دوست عزیز
درسته که انتخاب دوست با همسر خیلی فرق میکنه، ولی تشابهاتی هم دارن...
اگر ما میتونیم با هم جنس خودمون دوست خوبی باشیم درحالیکه مذهبمون متفاوته، میشه به این هم امیدوار بود که بتونیم با فردی از همون مذهب ازدواج کرد و زندگی خوبی داشت ،به شرطی که از بقیه لحاظ مشکلی نداشته باشیم با همدیگه...
و اینکه هانیه جان شما توی اون خانواده معذب بودی بیشتر بخاطر غریب بودنت بود یا تفاوت مذهب؟
خب من فکر میکنم اگه با یه تشیع هم ازدواج کنیم و غریب باشن ،اوایلش برقراری ارتباط سخت هست، اینطور نیست؟
کاش دوستان بیشتر راهنمایی میکردن (منم مورد مشابه داشتم!)
و اینکه دوست عزیز تفاوت فرهنگی خیلی مهمه.... خودت که میگی فرهنگاتون به هم نزدیکه،پس نگرانیت در مورد این موضوع چرا زیاده؟!
سلام عزیزم
کاش میشد بگی این آقا از کدوم شهر و یا استانه؟گفتین به من نزدیک هستن پس یه کم واست توضیح میدم
عزیزم اول اینو بگم که همه جا خوب و بد هست,همه جاو در هر مذهب و فرهنگی آدم متعهد و غیر متعهد هست و من نمیخوام به مذهب و یا فرهنگ کسی توهین کرده باشم
و اما در مورد فرهنگ:
عزیزم همه ما ایرانی هستیم و از لحاظ فرهنگی میشه گفت به هم نزدیکیم
اگه ایشون نزدیک من باشن به جرات میتونم بگم شما شیفته فرهنگ ایشون خواهید شد چون فرهنگ ما بر پایه احترام شکل گرفته و جاییکه احترام باشه زندگی آسونتر خواهد بود
عزیزم من به علت درس خوندن با انواع فرهنگها و مذاهب در ارتباط بودم,وبه علت کنجکاوی خودم با خانمهای متاهل زیادی در ارتباط هستم ومسایل و سوالات زیادی رو باهاشون مطرح میکنم .
مثلا:90%اونها میگن خوشبحال شما که صیغه کردن تو مذهبتون حرام شده که به بهونه اون مردا با هرکی خواستن باشن وخیلی مسایل دیگه که اینجا جای گفتن نیست فقط اینو بهتون بگم که با توجه به نتایج این بحثها :انتظارات یک مرداز خانمش که در اطراف من زندگی میکنه و هم مذهب من است نسبت به مردان دیگر خیلی خیلی معقولتر است خصوصا در مورد روابط جنسی که میشه گفت یکی از مهمترین جنبه های زندگی هستش.خصوصا در این زمونه که دیگه شده عصر فیلم های پورنو
عزیزم ما عروسیامون مختلط هستش ودر همین عروسیهای مختلط افرادی هستن کاملا حجاب خودشون رو دارن و افرادی هم هستن که شاید باز باشن ولی نه در حد خیلی باز,کاملا اختیاری هستش که با چه تیپ و آرایشی بری و هیچ اجباری نیست برای شمایی که آدم مذهبی هستین حتما مثل بقیه باشید و 90%مردامون هم به این داستان کاری ندارند بقیه هم استثنا هستن که در همه جا استثنا وجود داره و ما به اونها کاری نداریم
حالا تعریف آدما در مورد فرهنگ با هم متفاوت هستش و از نظر من فرهنگ به این نیست مثلا یه آقادر شستن چندتا ظرف به خانمش کمک کنه یا نه بلکه جنبه های دیگر زن بودن رو باید بهش احترام گذاشت
بازم میگم که کسی از حرفای من ناراحت نشه:43:فقط قصدم این بود که این دوست عزیز رو روشن کنم:43:
- - - Updated - - -
در ضمن عزیزم منطق آدما کاری به این نداره که کجا و بین چه آدمایی بزرگ شدن ,آدم اگه منطق داشته باشه در شرایط متفاوت این منطق را با خودش داره و باهاش زندگی میکنه اطرافیان شمام باید دیگه منطق اینو داشته باشن که این روزا باید رو مسلمان بودن یک انسان زوم کنند نه شیعه و سنی بودنش. مسایل مهمتری از این هست
مهم دل آدماست که باید پاک باشه:43:
سلام ممنون که از تجربت گفتی.
میشه بگی از چه نظر غریب بودی؟ چی باعث شد فکر کنی غریبی درست متوجه نشدم.منم تو هر جمع تازه ای احساس غریبی میکنم.دقیقا علتشو بگی بیشتر کمکم میکنه
reihane_b
شما خودت شرایطت مثل منه؟
من نگفتم فرهنگامون مثل همه عزیزم. گفتم چندساله بخاطر کارش توی شهر دیگه ای ساکنه که این شهری که موقتا توش ساکنه از لحاظ فرهنگی به ما نزدیکه. شهر مادریش که فکرکنم تفاوت فرهنگیشون با ما کم نباشه
- - - Updated - - -
خیلی ممنونم ازت. نگم دقیقا مال کدوم شهره بهتره چون خیلی چیزا رو گفتم. خب ایشون کرد هستن شهرشونم نزدیک به شما.فرهنگا یکیه.
بخاطر صیغه بله منم خوشحالم : ) از توقعات تو رابطه جنسی هم فک کنم منظورتونو متوجه شدم.
توی عروسیا خانواده اونا هم زنا حجاب دارن اما خب من خیلی حساسم شایدم مشکل از من باشه. حتی اگه همه خانوما چادر سرشون باشه روبندم داشته باشن من دوس ندارم بهشون دست بده و باهاشون برقصه. که خوشبختانه اون اینجوری نیست و نبوده از اول. دراین مورد مثل من فکر میکنه. خودش میگفت که اگه ازدواج کنیم اصلا تو این عروسیا شرکت نمی کنیم.
میشه از اختلافات فرهنگیتون با جاهای دیگه بگی؟ میخوام درمورد چیزایی که ممکنه مشکل ساز بشه بدونم. ارزشاتون مراسمای خاص.. من تقریبا هیچی درمورد آداب و رسوم کردها نمی دونم. به نظرتون اگه ازدواج کنیم بعدها با خونوادش کجا ممکنه به مشکل بخوریم؟
خب راستش من عاشق اون شخص نشدم!و ارتباطی مثل شما نداشتیم
ولی موردی هست که برام خیلی جای فکرکردن داره!
احساس میکنم افکارش به افکارم خیلی نزدیکه!
در مورد فرهنگشون،مهم همون شهری هست که درونش بزرگ شدن.... اگه اختلاف فرهنگی زیاده که میگی تقریبا همینطوره، خب سعی کن با خانوادتون باهاشون در ارتباط باشید تا مثل هانیه جان اگه متوجه شدی نمیتونی،دیگه ادامه ندی این رابطه رو
هیچ کدوم از اعضای خانوادتون در حال حاضر نمیدونن؟
گندم عزیز به نظرتون خانواده باازدواج شمادوتاموافقت میکنند؟
چون من خودم خواستگارسنی داشتم که عاشقانه دوستم داشت وشایدباورت نشه ازیکی ازشهرهای شمال کشوربودکه شهرشون حدود14یا16ساعت باشهرمافاصله داشت ولی هردوهفته میومدوسرکوچمون مینشست وگریه میکردومیگفت میمیرم من پی همه چی روبه تنم مالیدم وفقط توقبولم کن ولی من نمیتونستم چون خانواده اجازه چنین وصلتی به من نمیدادنددرثانی خودم هم فکرمیکردم که شایدنتونم بعدهااین اختلاف روتحمل کنم هرچندبرای ایشون مهم نبودبرای من هم مهم نبودکه اختلاف مذهبی داریم ولی هرکدوم بایه مذهب ویه دیدخاص بزرگ شده ایم وممکن است فردامشکلی پیش بیاورد(خودش بعدازیه سال یایه سال ونیم خسته شدرفت )
منم میخوام با یه پسر که از اهل تسنن هستن ازدواج کنم ایشون پزشک متخصص هستن من هم دکترای عمومی دارم راستش از لحاظ اعتقاداتی مشکلی ندارم و بی نهایت همو دوست داریم تنها مشکلم خانوادشه که روستایی هستن اگه از شهر بودن شاید اصلا ترسی نداشتم منم مثل شما فکر میکنم محاله به اندازه ای که ایشون به من علاقه دارن کس دیگه ای داشته باشه
- - - Updated - - -
منم میخوام با یه پسر که از اهل تسنن هستن ازدواج کنم ایشون پزشک متخصص هستن من هم دکترای عمومی دارم راستش از لحاظ اعتقاداتی مشکلی ندارم و بی نهایت همو دوست داریم تنها مشکلم خانوادشه که روستایی هستن اگه از شهر بودن شاید اصلا ترسی نداشتم منم مثل شما فکر میکنم محاله به اندازه ای که ایشون به من علاقه دارن کس دیگه ای داشته باشه