سلام. احساس میکنم ته دلت یه تصمیم گرفتی امابه نوعی برای اجرا کردنش مرددی. درسته؟
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام. احساس میکنم ته دلت یه تصمیم گرفتی امابه نوعی برای اجرا کردنش مرددی. درسته؟
سلام عزیزم،
چشم با اینکه بسیار احتیاج به همفکری دارم الان و ممنون که جواب دادی
- - - Updated - - -
سلام، کاملا درسته
- - - Updated - - -
البته تردید ندارم که جدا شدنم بهترین انتخابه. فقط سخته برام جدا شدن ازش.
اگر اشتباه نکرده باشم فکر جدایی رو در سرته. برای این کار باید همه جوانب رو در نظر داشته باشی. به غیر از شما دو نفر زندگی شخص دیگه ای لطمه نمیخوره؟ ( بچه ) . در صورت جدایی شرایط زندگی مجردی در کشوری غریب برای شما نسبت به زمان حال به چه صورته.؟ خودتون اعتراف میکنید که دوستش دارید. از دست دادن این حس به چه میزان به شما لطمه میزنه و خلاء عشقی که در وجودتونه با چه چیزی پر خواهد شد. همینطور از دست دادن شما برای ایشون چه عواقبی به همراه داره. ممکنه شما بخاطر محبتی که به ایشون داری خودت رو مسئول بدونی و سرزنش کنی. و هزار دلیل دیگه که امکان داره شما را در تصمیمتون مردد کنه.
اما تمام موارد فوق یک طرف و عمر به باد رفته شما نیز یک طرف. فضای تلخی که بخاطر عملکرد غلط ایشون محیط و پیرامون شما رو در بر گرفته . رنجی در هر ثانیه از زندگی متحمل شدی . احساس پشیمانی و شکست.
به عقیده من اگر اراده لازم رو در مرد مورد نظر برای ساخت و بهبود شرایط فی مابین میبینی کمکش کن. اما اگر به فردی جبون و بی اراده تبدیل شده و حاظر به قبول اشتباهاتش نیست تصمیمت رو عملی کن و حداقل از ادامه زندگیت حتی به صورت مجردی لذت ببر. من و شما یک بار بیشتر زندگی نمیکنیم.
خیلی ممنون از شما،
به کسی لطمه نمیخوره، بچه ندارم. فقط خودم هستم که این وسط حروم شدم. ببینید من اصلا نمیخوام همسرم رو یک آدم سطح پائین تصور کنید، چون اونطوری نیست، اما فقط به یک اصل در مورد خودش باور داره و اون این جملست: همینه که هست !!
الان هم فقط چون دارم میبینم که تو این سنّ دارم روز به روز پژمرده تر میشم، میدونم که باید یک فکری به حال خودم بکنم.
واقعا عشقت به چنین شوهری ستودنی ست. با وجود اینکه معتاده. و به شما خیانت کرده هنوز دوستش داری. :104::104::104:
من دختر مستقلی هستم کاملا و از نظر شرایط زندگی اصلا دچار مشکل نخواهم شد. اگه هم برم طوری میرم که به همسرم خدشه و ضرری وارد نشه. فقط میترسم، جسارت ندارم که ازش دور شم. میدونم اگه برم فقط ۲ حالت پیش میاد: یا پشیمون میشم چون دور بودن ازش برام مثل مرگ میمونه، و یا اینکه به آرامش میرسم و سرم رو میندازم پائین زندگیم رو میکنم. حالا فقط باید جسارت انجام این ریسک رو پیدا کنم
پیشنهاد میدم بدون اینکه ازش جدا بشی به بهونه ای مدتی از هم دور باشید. اینجوری تا حدودی شرایط بعد از جدایی رو تجربه میکنی و ممکنه در تصمیم نهایی کمکت کنه.
اینجا ( تهران ) 2 نیمه شبه. بنابر این صبح بخیر و خدا نگهدار.
با امید بهبود شرایط برای شما و همسرتون.
ممنونم اقای مجید، بیشتر از اون که بتونید تصور کنید دوسش دارم.
- - - Updated - - -
فکر خوبیه، اما اون هرگز قبول نمیکنه، اگه برم باید برای همیشه برم
متشکرم و عذر میخوام.
شبتون بخیر