-
سلام میشل عزیز ممنونم که امیدوارم کردی حرفاتون کاملا درسته و واقعا نمیدونم چرا اگر کسی عاشقانه یکیو دوست داشته باشه و به جای مهریه و طلا و اینجور چیزا فقط عشق بخواد و فقط یه زندگی بامحبت و خوشبخت بخواد قضیه شک بزانگیز میشه! من از لحاظ مالی مشکلی ندارم و مهندس هستم و کار پر درآمدی هم دارم ولی با توجه به همه اینها از من چیزی نمیخواد در صورتی که اگر میخواست من باجون و دل میدادم.
نوپو عزیز چرا فیلم هندی؟؟ فکر میکنی یه ازدواجی که پایه و اساسش عشق باشه چه اشکالی داره. من 20 سالم نیست که نفهمم یه ازدواج چی احتیاج داره یا چه مسولیت ها و چه باری بر دوش آدم میگذاره. مشکل بیشتر ما اینه که فکر میکنیم خب حالا دیگه وقتشه و خب دیگه باید ازدواج کنیم ولی من اگه تا الان که 33سالمه ازدواج نکردم به خاطر این بوده که هرگز نمیتونم کسیو که میخواد شریک زندگی من بشه تحمل کنم و همیشه میخواستم باکسی که از صمیم قلبم دوستش دارم ازدواج کنم و خب البته که همه خوبی ها و همه شرایط خوب در یک نفر جمع نمیشه ولی برای من دوست داشتن و از صمیصم قلب محبت کردن رکن اصلی بوده
-
سلام چنان میگید سی سالته که افراد 80 ساله اینطور خودشونو دنیا دیده نمیدونند. بزرگترین علت برای اصرار ما همون کلام و اعتراف خودت بر احساسی بودنته.
من اصلا بدم نمیاد زندگی هر دو شما سر و سامان بگیره. خصوصا اون خانم ، چون به عقیده من ایشون هم باید فرصت زندگی دوباره را داشته باشند. اما زندگی یک کودک هم در این میان مطرحه. لطفا احساس را کنار بگذارین و با دیدی منطقی گام بردارید.
موفق باشید.
-
شما که به قول خودتان با تجربه هستید بهتر می دانید برای ازدواج سه چیز لازم است :
صمیمیت - تعهد - جذابیت
آقای محترم شما چقدر از مشکلات یک خانم که بعد از چندین سال ازدواج زندگی اش از هم پاشیده شده مطلع هستید؟
اگر این خانم مثل هزاران زن دیگر گرفتار مشکلات یک زندگی ناموفق و طلاق نبود اینقدر در مقابل شما حالت انفعال و احساسی داشت؟ چرا یک زن نباید هیچ چیز بخواهد ؟ به جز این است که نشانه مشکلات و رنجهایی است که می خواهد از آنها رها شود؟
شما چقدر نظر کارشناسان علوم اجتماعی ، روانشناسی و حتی کسانی که تجربه مستقیم داشته اند را راجع به عمق مشکلات زندگی های ناموفق و طلاق خوانده اید؟
شما اگر می خواهید با این خانم ازدواج کنید به جای اینکه هی عشق عشق بگویید باید واقعیت ها را ببینید. تا بتوانید تصمیم بگیرید که آیا می توانید به این خانم تعهد بدهید یا نه؟ وقتی این احساس یک سال بعد از ازدواج تمام شود آیا می توانید مشکلات این خانم و خلاء های روحی او را تحمل کنید و کمکش کنید یا نه؟
به نظر شما آدمی که مثل شما احساساتی است می تواند آنقدر تحمل داشته باشد یا نه ؟ می دانید برای شما مردان چقدر مهم است که احساس کنید در اداره زندگی و حل مشکلات موفق بوده اید و اگر این حس را نداشته باشید از همسرتان بیزار می شوید؟
-
مجید عزیز از راهنماییت ممنونم ولی من درسته 33 سالم بیشتر نیست ولی از سن16 سالگی توی اجتماع بودم با انواع و اقسام آدمها سروکله زدم و نزدیک به 10 سال در شغلهای مختلف کار کردم و 4سال بعدشم هم کارکردم و هم درس خوندم والانم 3 ساله که در رشته تحصیلی خودم کار میکنم پس نسبت به یه آدم همسن خودم خیلی تجربم بیشتره و در ظمن خب من برای اون بچه کاری نمیتونم بکنم اون زندگی خودشو داره ولی همونطوری که گفتی به این قضیه هم باید توجه کرد که مادر اون بچه هم حق زندگی کردن داره
-
سلام
ميشه بپرسم اين كه اين يكي فرق ميكنه و عاشقشي يعني چي؟
چه احساس يا تعريفي از عشق داري ( با توجه به تجربه هات )؟
-
خانم نوپو اولا من باکسی دعوا ندارم خواهشا موضع گیری نکنید دوما اون سه تایی که گفتید تعهد از همه مهمتره. بله ممکنه به خاطر مشکلاتی که داشته الان اینطور به من وابسته شده ولی مگه شما منو میشناسین که به خودتون اجازه میدین راجب من قضاوت کنین؟ شما ازکجا میدونین احساس من یک سال بعد از ازدواج تمام میشه؟ میدونین مشکل بیشتر طلاق ها از کجاست؟ بیشترش مال خود خواهی یکی از طرفین یا هردو طرفه.
مشکل در زندگی همه هست ولی حل مشکلات یه همراه خوب میخواد اگر یه همراه خوب باشه که برای من هست همه مشکلات سخت و آسون دیر و زود حل میشن. من برای چی نباید بتونم مشکلات زندگیمو حل کنم که به خاطر این از همسرم بیزار بشم. چرا اینطوری به قضیه نگاه نمیکنید که اون با داشتن 10 سال تجربه زندگی خیلی بهتر و بیشتر میتونه در حل مشکلات کمکم کنه؟ من اصلا آدم خودخواهی نیستم و در مسائلی که میدونم ایشون تجربش از من بیشتره به راحتی حرفشو قبول میکنم. همه این سبک سنگینها به خاطر اینه که میخوام اگر باهم ازدواج کردیم تا آخرعمر به همدیگه متعهد باقی بمونیم و مطلب آخر هم اینکه درسته از من چیزی نخواسته ولی من همه کار براش میکنم مهریه و یه مقدار طلا و جواهر که ضامن زندگی نیست. زندگی معامله و بیزینس نیست خانم محترم
- - - Updated - - -
عشق یعنی به خاطر خواسته های طرف مقابلت پا روی خواسته های خودت بگذاری. یعنی همه چیزو باعشقت بخواهی. وقتی از نزدیک تو چشماش نگاه میکنی بتونی از ته ته قلبت بهش بگی دوستت دارم اگه یه وقت حالش خوب نباشه انقدر بهش محبت کنی انقدر نازشو بکشی تا حالش خوب بشه شریک همه لحظات زندگیش باشی خوب و بد خوشحالی و ناراحتی سلامت و مریضی. هرکاری براش میکنی از صمیم قلبت بکنی بدون توقع. وقتی کنارشی احساس آرامش داشته باشی. همه دنیات اون باشه و . . . به این میگن عشق.
برای همینه میگن عشق یکسره مایه دردسره. چون اگر طرف مقابلت هم عاشقت نباشه به راحتی میتونه آزارت بده میتونه به هرکاری وادارت کنه و میتونه ازت سوء استفاده کنه
-
من برای اون خانم نگران هستم .... چون بنا به اطلاعات و تجربیات از نمونه ها بعید نیست که شما به او وفادار نمانید ....
شما تجربه رابطه های متعدد داشته ای و به قول خودتان پر از احساسات لذا تنوع طلبی شما رشد ناهنجار پیدا کرده که اگر به روابط متعددتان توجه کنید متوجه خواهید شد که تعدد روابط نشان از آن دارد ... برای همین چون اکنون این خانم برایت فوق همه آنها بوده بخصوص از این نظر که به شما عشق وافر نشان می دهد و بی توقع هست .... جلوه ای دیگر دارد اما مطمئن نباشید که احساسات شما به ایشان پایدار باشد و در ادامه بعد از مدتی وقتی از غلیان احساسات عبور کردید . مسائل دیگر جلوه خواهد کرد و ... هیچ بعید نیست که وقتی با خانمی با امتیازات بهتر از ایشان و بخصوص اگر از ابتدا مجرد باشد مواجه شدی عاشق وی نیز نشوی و به پشیمانی از ازدواج کنونی دچار نشده و فیلت یاد هندوستان نکند ....
به مدت 3 ماه به طور کامل قطع رابطه کنید و هیچ گونه ارتباط و تماسی با هم نداشته باشید ... و به هم فکر هم نکنید و بعدش خود را ارزیابی کنید و ببینید از این عشق آتشین به همان اندازه خبری هست ؟.....
اگر همچنان همان بود پس با مراجعه به مشاور و بررسی های نهایی برای تشخیص سنخیتهای شخصیتی اقدام به ازدواج کنید .... اما اگر بعد از سه ماه قطع کامل ارتباط بطور فیزیکی و ذهنی این شدت احساس و عشق فروکش کرد .... یقین بدانید که بعداً در زندگی با او دچار مشکل خواهید شد و این آن خانم هست که آسیب می بیند و ضرر می کند .... و همچنین بفهمید که پس حال کنونی شما عشق نیست بلکه همان کششهای جنسی و وابسته به آن عاطفی هست که نوع هیجانش بسته به روحیات این خانم با دیگر خانمهایی که شما رابطه داشته برایت فرق می کند لذا چون یک حس جدید هست که شما به صرف اینکه تا حالا مشابهش را تجربه نکرده ای آنرا عشق می پنداری
موفق باشید
-
ممنون فرشته مهربان ولی چرا همه فکر میکنن این عشقی که من ازش حرف میزنم یه بعدش روابط جنسیه؟؟؟؟و اگر بخوام از بعد روابط جنسی این خانم رو برسی کنم من رابطه خیلی جذاب تر و بهتری قبلا داشتم که آمیخته با روابط عاطفی هم بوده. واقعا اینطور نیست این مسئله حتی یک دهم از دلیل رابطه من و خواست ازدواجم نیست.داشتن چند رابطه هم دلیل تنوع طلبی نیست. اگر رابطه های قبلی من بهم خورده غیر از زمانی که من اصلا قصد ازدواج نداشتم به دلیل دروغگویی طرفم بوده نه به خاطر تنوع طلبی یا اینطور چیزا. همه تا اونجایی که به ضررشون نباشه بسیار راستگو هستن ولی وقتی مسئله حتی ممکن باشه که آسیب یا ضرری بهشون برسونه دروغ میگن و در ظمن من یه عشق اساطیری که نمیخوام که به خاطر عشقم اصلا به طرفم نرسم . اونی که من ازش برداشت میکنم و برداشتمم فکر نکنم غلط باشه و برای هرکسی هم تقریبا یه جور تعریف داره به زبون ساده من عشق یعنی ازخود گذشتگی یعنی تعهد یعنی صمیمیت و محبت
-
راهکاری که گفتم را عملی کنید تا با اطمینان خاطر تصمیم بگیرد
-
به نظرم اگه خودت با سن و مطلقه بودنش مشكلى ندارى، چرا كه نه؟
فقط بايد مطمئن بشى كه اين خانم واقعا همونى هست كه ميخواى.
تازه اين حسن رو هم داره كه باتجربه هست و بيشتر قدر محبت و عشق رو ميدونه