-
ممنون دوستان
با همه وابستگیم بارها رابطه رو تموم کردم ولی باز...
زود احساساتی میشم و حرفش رو قبول میکنم
هرچند اصلا دلم راضی به تموم کردن این رابطه نیست ولی اینبار قاطعانه تموم میکنم شاید ایشون کاری کردند و شاید هم من فراموش کردم
چیزی که همیشه دودلم میکرد... من بارها از خدا خواستم خودش کمکم کنه به روش های مختلف و هربار نشونه هایی که دیدم حس کردم عاقبت خوبی داره
ماه رمضون به خدا متوسل شدم و 40 روز... و از خدا خواستم خودش کمکم کنه ولی بازهام همه چی موافق ایشون بود
استخاره هایی که کردم
نمی دونم شاید اینها خرافات باشه از دید بعضی ها یا ... ولی من هرجا از خدا کمک خواستم واقعا راه درستو بهم نشون داده
این بار نمی دونم صبر من کم بود یا اشتباهی کردم که خداهم این اتفاقارو پیش روم گذاشت
این بار هم به خودش توکل میکنم و رابطه رو تموم میکنم
-
دوباره رابطه شروع شد
نمی دونم باید چیکار کنم
من بدون اون نفس حتی نمی تونم بکشم
-
اگر می خواهید بدانید کارتان از نظر وجدانی درست است یا نه ، به جای استخاره از حس درونتان که خدا آن را نهاده است استفاده کنید. از خودتان این سوالات را بکنید :
1- اگر این رابطه درست است چرا از پدر و مادرم پنهانش کرده ام؟
2- آیا خدایی که من چهل روز به او متوسل شده ام رضایت دارد که من این گونه خانواده ام را کنار بگذارم به خاطر این رابطه که در سن خیلی کم شروع کرده ام؟
3- با توجه به اینکه در قرآن نوشته دختران را باید از خانواده شان خواستگاری کنند و نیز اجازه ازدواج شرعا با رضایت پدر است ، آیا این رابطه کار درستی است؟
سعی کن از ته دلت به این سوال ها جواب بدهی. باور کن جوابش واضحتر از استخاره است.
-
خواهرم اون دوست داره و بر میگرده وقتی اشتباهاتت رو جبران کنی دیگه مشکلی پیش نمیاد منم پسرم و دقیقا همسن خود شما و واسه ازدواج هزاران هزار مشکل سر راهمه تنها جواب بله گفتن نیست شغل و کارو کسب درآمد ایروزا حرف اول رو میزنه...من مطمئنم اون بنده خدا واسه پا پیش گذاشتن آمادگی نداره .....ممنمون میشم شماهم کمک کنید عنوان پستم{سوتی دادم....}
-
ببین کپی منی :-( منم تا میدیدم مخربونه شروع میکردم به دعوا، ون باهام کات کرد و من موندو یادش :-(