نوشته اصلی توسط
hhh111
سلام عزیزم مامانم در جریان دوستی ما بوده یکبار تهدیدم کرد الان دمه خونتونم منتظرم بابات بیاد بگم بهش با دخترش رابطه داشتم من واقعا دیگه مردم انقدر ترسیدم گفتم بگو نهایتش یه کتک میخورم بعد هی منو تهدید میکرد منم به مامانم گفتم تهدیدم میکنه مامانم گفت نترس هیچ غلطی نمیکنه تا شد یه روز تو خیابون منو مامانم بودم که اون ما رو دید بعد هی زنگ میزد منم برداشتم گفت بیا یک جا کارت دارم منم گفتم نمیام باز داشت تهدیدم میکرد میدونست جلو مامانم نمیتونم خوب حرف بزنم شیر شده بود بعد قطع کردم دوباره که زنگ زد گوشیو دادم مامانم ...مامانم گفت مزاحم نشو و از این حرفا اونم انقدر بی شخصیت بازی دراورد گفت خبر داری با چند تا پسر میره بیرون (همه رو از خودش دروغ میگفت)مامانم میدونست دروغ میگه گفت اره خبر دارم به شما ربطی نداره خودش پدر مادر داره بعد من گوشیو گرفتم قطع کردم بعد اس ام اس داد از مامانم معذرت خواهی کرد ه ببخشید بد حرف زدم....دیگه بعد از اون از این تهدیدا نکرد فقط میگفت خودمو میکشم مریضم و از این حرفا
با این شرایط چه کاری میتونم انجام بدم؟