نداشتن انگیزه برای ادامه زندگی مشترک

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط samanft

خدا هم شما زنها رو فکر نمیتونم بتونه بشناسه،خانم عزیز چی بهتر از پاکیزه و زلال بودن همسرتون میتونه باشه،میدونی الان چقدر زنها هستن که حسرت داشتن همچین مردی رو میخورن بعد شما خوشی زده زیر دلت،واقعا نمیتونم چی گم،اخه مگه ازدواج مگه خریده لباسه که میگید پشیمونید اونم با اینکه خودتون دارید میگید شوهرتون خوبه،فقط میتونم بگم خدایا شکرت از اینکه مجردم، به خدا به شدت از زن گرفتن بدم اومده ازبس این نوع حرفها رو شنیدم،،به خدا تنهایی خیلی بهتر از اینه که بعدا بفهمی زنی که گرفتی دوستت نداره،این بنده خدا علاوه بر سالم بودن این همه ویژگی خوب داره،هیچ پیشنهادی به ذهنم نمیرسه بهتون بگم

---

samanft عزیز
صحبتهای شما کاملا درست هست ولی همونطور که میدونید هر انسانی قدرت انتخاب داره و توی هر لحظه از زندگیش با انتخابهای فراوان زیادی روبرو هست و متاسفانه در بسیاری از این انتخابها دچار اشتباه میشه ، به هر دلیلی ، مهم اینه که آگاه باشه به این اشتباهات و مسئولیت پذیر تا نه به خودش آسیب برسونه نه بقیه
منم دارم سعی میکنم همینکارو بکنم ولی تا من احساس خوشبختی نکنم شوهرم هم این حسو کامل تجربه نخواهد کرد

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط samanft

خدا هم شما زنها رو فکر نمیتونم بتونه بشناسه،خانم عزیز چی بهتر از پاکیزه و زلال بودن همسرتون میتونه باشه،میدونی الان چقدر زنها هستن که حسرت داشتن همچین مردی رو میخورن بعد شما خوشی زده زیر دلت،واقعا نمیتونم چی گم،اخه مگه ازدواج مگه خریده لباسه که میگید پشیمونید اونم با اینکه خودتون دارید میگید شوهرتون خوبه،فقط میتونم بگم خدایا شکرت از اینکه مجردم، به خدا به شدت از زن گرفتن بدم اومده ازبس این نوع حرفها رو شنیدم،،به خدا تنهایی خیلی بهتر از اینه که بعدا بفهمی زنی که گرفتی دوستت نداره،این بنده خدا علاوه بر سالم بودن این همه ویژگی خوب داره،هیچ پیشنهادی به ذهنم نمیرسه بهتون بگم

---

samanft عزیز
صحبتهای شما کاملا درست هست ولی همونطور که میدونید هر انسانی قدرت انتخاب داره و توی هر لحظه از زندگیش با انتخابهای فراوان زیادی روبرو هست و متاسفانه در بسیاری از این انتخابها دچار اشتباه میشه ، به هر دلیلی ، مهم اینه که آگاه باشه به این اشتباهات و مسئولیت پذیر تا نه به خودش آسیب برسونه نه بقیه
منم دارم سعی میکنم همینکارو بکنم ولی تا من احساس خوشبختی نکنم شوهرم هم این حسو کامل تجربه نخواهد کرد

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط do_ob

مینا جان یه کار دیگه ای هم که به ذهنم رسیده که بهت بگم اینه که یه کاغذ هم بگیر و خوصیات منفی خودتم توش بنویس و با این همه ویژگیهای مثبتی که از همسرت اینجا لیست کردی مقایسه کن.

بی اغراق بگم واقعا ویژگیهای مثبتی که نوشتی تو کمتر پسری پیدا میشه... و به خاطر داشتن همچین همسری بهت تبریک میگم!

- - - Updated - - -



ببین دوست عزیز مطمئن باش خیلی از آقایون هم ویژگیهای منفی زیادی دارن که خانومها رو از ازدواج میترسونه.

اینجا تالار همدری هست و حضور من یا شما به این دلیل هست که بیایم شفاف و صادقانه مشکلاتمونو مطرح کنیم و راهنمایی های صحیح و دلسوزانه بشنویم نه اینکه خدای نکرده بهمون توهین بشه یا باهامون برخورد تندی بشه.

مینا هم به همین دلیل اینجاست که از من یا شما حرفی بشنوه که گره گشای کارش باشه وگرنه خدای نکرده بدون مشورت تصمیم به پاشیدن زندگی خودش میگرفت.

واقعا از همه دوستان خواهش میکنم که تند نرن و اگه چیزی به نظرشون میرسه با احترام و آرامش بگن.

---

بله سایت همدردیه، همدردی با کسی که درد داره نه کسی که درد نداره،شما ویژگی این اقا رو بذار بعد نظر سنجی کن از خانمها ببین چند نفر از خانمها نظر مثبت میدن،چیزی که توش مشکل نیست براش راه حل میخواهید بدید،پس هر مردی زن گرفت تا یک زن بهتر از زنش خودش دید باید احساس پشیمونی کنه ،do-ob دوست عزیز کسی تند نرفت اما قضاوت با خودت،اگه الان اون اقا بفهمه زنش همچین حسی بهش داره چه حالی میشه؟؟؟؟



samanft عزیز
صحبتهای شما کاملا درست هست ولی همونطور که میدونید هر انسانی قدرت انتخاب داره و توی هر لحظه از زندگیش با انتخابهای فراوان زیادی روبرو هست و متاسفانه در بسیاری از این انتخابها دچار اشتباه میشه ، به هر دلیلی ، مهم اینه که آگاه باشه به این اشتباهات و مسئولیت پذیر تا نه به خودش آسیب برسونه نه بقیه
منم دارم سعی میکنم همینکارو بکنم ولی تا من احساس خوشبختی نکنم شوهرم هم این حسو کامل تجربه نخواهد کرد[/QUOTE]

افرین،درست گفتید اما اینم میدونید که این انتخابتون راه برگشت نداره؟؟؟؟یعنی واقعا اون زمان که جواب بله رو دادید مطمئن ندادید اونو؟؟؟ اصلا فکر نکردید بعدا از انتخابتون احتمال داره پشیمون شید،به نظرم اصلا این فکرا رو نکنید،زندگی کنید و از زندگیتون لذت ببرید،خیلیها حسرت همچین مردی رو میخورن،دارم میبینم که میگم،یکی مردش بیکاره تن پروره،یکی شوهرش معتاده و زنه داره عذاب میکشه،یکی اهل دختر بازیه و....حالا شوهر شما این همه ویژگی مثبت داره

-

افرین،درست گفتید اما اینم میدونید که این انتخابتون راه برگشت نداره؟؟؟؟یعنی واقعا اون زمان که جواب بله رو دادید مطمئن ندادید اونو؟؟؟ اصلا فکر نکردید بعدا از انتخابتون احتمال داره پشیمون شید،به نظرم اصلا این فکرا رو نکنید،زندگی کنید و از زندگیتون لذت ببرید،خیلیها حسرت همچین مردی رو میخورن،دارم میبینم که میگم،یکی مردش بیکاره تن پروره،یکی شوهرش معتاده و زنه داره عذاب میکشه،یکی اهل دختر بازیه و....حالا شوهر شما این همه ویژگی مثبت داره

-[/quote]

من تمام حرفای شمارو درک میکنم ، اصلا هم قصد ترک کردن شوهرم رو ندارم ، فقط دنبال راهکارهای مفید برای بهتر کردن رابطم هستم ، نمیخوام این فکر و خیالا به زندگیم آسیب برسونه ، من هزار تا دلیل دارم برای اینکه محبور به ازدواح شدم ولی اصلا دنبال اینکه چرا ازدواج کردم بدون عشق ، نیستم ، دنبال این هستم که راههای مقابله با ذهن منفی نگر و وسواسیم رو پیدا کنم ، دنبال این هستم که آرامشو به خودم و همسرم برگردونم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط samanft

بله سایت همدردیه، همدردی با کسی که درد داره نه کسی که درد نداره،شما ویژگی این اقا رو بذار بعد نظر سنجی کن از خانمها ببین چند نفر از خانمها نظر مثبت میدن،چیزی که توش مشکل نیست براش راه حل میخواهید بدید،پس هر مردی زن گرفت تا یک زن بهتر از زنش خودش دید باید احساس پشیمونی کنه ،do-ob دوست عزیز کسی تند نرفت اما قضاوت با خودت،اگه الان اون اقا بفهمه زنش همچین حسی بهش داره چه حالی میشه؟؟؟؟

-

---

خیلی از مشکلات بزرگ از نارضایتی های کوچیک شروع میشه و اگر حل نشه ذره ذره روی هم انباشته میشه و کار به جاهای باریک میکشه. مطمئن باش اگه زوج های ما قبل از هرگونه اقدام عجولانه و تصمیمهای نا بجا همین موارد کوچیک رو با مشاوری مطرح میکردند و سعی بر رفع اون داشتند الان شاهد این همه جدایی و طلاق نبودیم.

ما نباید به جای دیگران قضاوت کنیم و چون از دید خودمون کسی مشکلی نداره حکم صادر کنیم و بگیم چه طوری فکر کنه و چطوری تصمیم بگیره. وگرنه انسانها با هم فرق نداشتند و همه مثل هم فکر میکردند.


اون آقا اگه متوجه بشه که همسرش برای بهبود روابطشون تلاش میکنه و سعی میکنه مشکلات بینشونو برطرف کنه مطمئن باش خیلی هم از خانمش متشکر و قدردان خواهد بود.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط miyna

افرین،درست گفتید اما اینم میدونید که این انتخابتون راه برگشت نداره؟؟؟؟یعنی واقعا اون زمان که جواب بله رو دادید مطمئن ندادید اونو؟؟؟ اصلا فکر نکردید بعدا از انتخابتون احتمال داره پشیمون شید،به نظرم اصلا این فکرا رو نکنید،زندگی کنید و از زندگیتون لذت ببرید،خیلیها حسرت همچین مردی رو میخورن،دارم میبینم که میگم،یکی مردش بیکاره تن پروره،یکی شوهرش معتاده و زنه داره عذاب میکشه،یکی اهل دختر بازیه و....حالا شوهر شما این همه ویژگی مثبت داره

-

---

من تمام حرفای شمارو درک میکنم ، اصلا هم قصد ترک کردن شوهرم رو ندارم ، فقط دنبال راهکارهای مفید برای بهتر کردن رابطم هستم ، نمیخوام این فکر و خیالا به زندگیم آسیب برسونه ، من هزار تا دلیل دارم برای اینکه محبور به ازدواح شدم ولی اصلا دنبال اینکه چرا ازدواج کردم بدون عشق ، نیستم ، دنبال این هستم که راههای مقابله با ذهن منفی نگر و وسواسیم رو پیدا کنم ، دنبال این هستم که آرامشو به خودم و همسرم برگردونم
[/quote]
ببینید خیلی راه وجود داره،اول اینکه اصلا حتی فکر اینکه انتخابتون اشتباه بوده رو از سرتون بیرون کنید(گفتنش که بماند) 2-به شوهرتون نزدیکتر شید،3-ویژگیهای خوبشو بیشتر ببینید(مطمئنا این انرژی زیادی بهتون میده)4- اگر کسی چیزی داره که شوهرتون نداره اصلا تو ذهنتون مقایسه نکنیدش5-به انتخاب خوتون افتخار کنید و بگید درست بوده 6-بهشب پیشنهاد بدید که از چی خوشتون میاد و دوست دارید اون چه جور باشه و.....چیزای دیگه،فقط اصلا منفی بافی نکنید

مینا جان چی شد دقیقاً که به ظاهر ایشون و خانواده اش حساس شدی؟ اتفاقی افتاده؟ کسی چیزی گفته؟
(ظاهر و خانواده را شما با چشمت دیده بودی قبل از ازدواج حتماً یه چیزی شده که این فایل برات باز شده)

من يه سوال از شما دارم
اگه برگردين به دوران قبل ازدواج با توجه به شناخت الانتون، به ايشون چه جوابي ميدادين؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Opal

مینا جان چی شد دقیقاً که به ظاهر ایشون و خانواده اش حساس شدی؟ اتفاقی افتاده؟ کسی چیزی گفته؟
(ظاهر و خانواده را شما با چشمت دیده بودی قبل از ازدواج حتماً یه چیزی شده که این فایل برات باز شده)

---

همونطور که گفتم ازدواج من یک چورایی از روی اجبار بوده این بحث دخالت خانواده واجبار خانواده یک بحثی هست که در آینده حتما اونو توی این سایت پیگیری خواهم کرد ، داشتن پدر و مادر دیکتاتور و بی منطق خیلی سخته ، الان که فکر میکنم باید جلوشون می ایستادم ولی نتونستم ، ایرادها رو از ابتدا میدونستم ولی راهی نداشتم
اینم یه سوال دیگم هست با خانوادم چطور برخورد کنم که بفهمند چه اشتباه بزرگی کردند ؟ ازشون بدم اومده

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Nina s

من يه سوال از شما دارم
اگه برگردين به دوران قبل ازدواج با توجه به شناخت الانتون، به ايشون چه جوابي ميدادين؟

---

اگر میتونستم برگردم قطعا از خانوادم جدا میشدم و اصلا ازدواج نمیکردم نه با همسر فعلیم و نه با شخص دیگه ای

سلام تقریبا با هم همدرد هستیم.منم قصد دارم تاپیکی ایجاد کنم.مشکل اصلی امثال ما اینه که خودمون هم می دونیم فکرمون اشتباهه فقط نمی دونیم چه طور از دست این افکار راحت بشیم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط paria70

سلام تقریبا با هم همدرد هستیم.منم قصد دارم تاپیکی ایجاد کنم.مشکل اصلی امثال ما اینه که خودمون هم می دونیم فکرمون اشتباهه فقط نمی دونیم چه طور از دست این افکار راحت بشیم.

---

سلام عزیزم ، تاپیک تو رو هم نگاه کردم ، بله شبیه یه هم هستیم ، امیدوارم مدیران و مسئولین همدردی بهمون چند تا راهکار عملی پیشنهاد کنن ، بعضی وقتها دچار حس خیلی بدی میشم انگار که کنترل زندگی از دستم خارج شده ، انگار که دیگه نمیتونم عاشقانه زندگی کنم ، از همه دوستان خواهش میکنم ما رو تنها نذارید ، بهمون کمک کنید تا مهارتهای عاشقی کردن و زندگی سعادتمند رو یاد بگیریم ، آیا واقعا ممکنه یه روز عاشق شوهرم باشم ؟ میخوام بدونم حالا که عقل و منطق مرد من رو تایید میکنه احساس هم این قابلیت رو داره که با اون همسو بشه؟