مامانم دوست داره من مثل خودش با تجربه برخورد کنم در صورتی که من هنوز در واقع یک بچه ام و خوب رفتار های بچه گانه هم دارم گاهی میگم مامان یک جئری میگی انگار خودت تو این سن نبودی !!!
کلید حل مشکل شما !
اگر گفتی چه طوری باید از این کلید استفاده کنی ؟
نمایش نسخه قابل چاپ
مامانم دوست داره من مثل خودش با تجربه برخورد کنم در صورتی که من هنوز در واقع یک بچه ام و خوب رفتار های بچه گانه هم دارم گاهی میگم مامان یک جئری میگی انگار خودت تو این سن نبودی !!!
کلید حل مشکل شما !
اگر گفتی چه طوری باید از این کلید استفاده کنی ؟
بهارجان من کاملا درکت میکنم میدونی مامان ها وقتی با ادم دعوا میکنن دلتو بدجور میشکونن اخه میگن دختر با مامانش صمیمی هست وقتب مادر ادم ادمو درک نکنه دعوا کنه انگار همه مشکلات دنیا مال توئه :54:
نگران نباش من همیشه به خودم میگم این نیز بگذرد
بازهم خداروشکر:203:
- - - Updated - - -
اینکه من مثل مامانم باشم؟؟؟؟؟؟
اخه ادم ها که نمیتونن مثل هم باشن هرکسی با توجه به روحیاتش و اعتقادش رفتار میکنه من تو این سن سنگین هستم اما کودک درونم هم هنوز فعاله نمیتونم نادیده اش بگیرم مثل مامانم
حالا شما بگین کلید چیه؟
نه من نگفتم مثل مادرت رفتار کنی. باید مثل خودت باشی اما نگوییمن هنوز در واقع یک بچه ام و خوب رفتار های بچه گانه هم دارم .
شما الان یک دانشجو هستید در یک رشته خوب و یک دانشگاه خوب. الان بیست و یک سال دارید . پس شما یک خانم بالغ هستید نه یک بچه. در مورد کودک درون باید بگویم معنی اش این نیست که مثل بچه ها رفتار کنیم. بلکه معنی اش این است که مثل بچه ها از زندگی و کارهایمان لذت ببریم. همان اندازه که یک بچه از عروسکش غرق لذت می شود ما هم از داشته هایمان همان حس لذت را داشته باشیم. بحث کودک درون البته مفصل است. اما این برداشتی که شما از این مبحث دارید نیست.
مادرتان می خواهد شما یکخانم بیست و یک ساله باشید نه یک بچه که می خواهد بچگی کند.
عزیزم الان هیچ کس شما را بچه نمی داند و جامعه از شما انتظار دارد در این سن توانایی مسئولیت پذیری را داشته باشید. شما باید بتوانید در این سن نسبت به نوجوانی خودتان مسئولیت پذیرتر باشید. فکرتان پخته تر باشد و به طرف یک هویت ثابت حرکت کنید. هویتی که یک انسان بالغ ( که شما هم بالغ هستید ) برای خودش تعریف می کند.
مادرتان می خواهد شما به او اتکا نداشته باشید و وابسته او نباشید. برای همین می گوید علاوه بر درس خواندن باید کارهای خانه و آشپزی هم انجام دهید و وابسته به او نباشید. برای همین می گوید در محیط های بیرون از خانه که دیگر او کنارتان نیست تا از شما حمایت و محافظت کند باید سنجیده تر رفتار کنید تا پیامد سوئی متوجه شما نباشد. برای همین سعی می کند شما را به سمت پذیرش بالغ بودن و گذر از سن بی مسئولیتی و بچگی کردن سوق دهد.
- - - Updated - - -
نه من نگفتم مثل مادرت رفتار کنی. باید مثل خودت باشی اما نگوییمن هنوز در واقع یک بچه ام و خوب رفتار های بچه گانه هم دارم .
شما الان یک دانشجو هستید در یک رشته خوب و یک دانشگاه خوب. الان بیست و یک سال دارید . پس شما یک خانم بالغ هستید نه یک بچه. در مورد کودک درون باید بگویم معنی اش این نیست که مثل بچه ها رفتار کنیم. بلکه معنی اش این است که مثل بچه ها از زندگی و کارهایمان لذت ببریم. همان اندازه که یک بچه از عروسکش غرق لذت می شود ما هم از داشته هایمان همان حس لذت را داشته باشیم. بحث کودک درون البته مفصل است. اما این برداشتی که شما از این مبحث دارید نیست.
مادرتان می خواهد شما یکخانم بیست و یک ساله باشید نه یک بچه که می خواهد بچگی کند.
عزیزم الان هیچ کس شما را بچه نمی داند و جامعه از شما انتظار دارد در این سن توانایی مسئولیت پذیری را داشته باشید. شما باید بتوانید در این سن نسبت به نوجوانی خودتان مسئولیت پذیرتر باشید. فکرتان پخته تر باشد و به طرف یک هویت ثابت حرکت کنید. هویتی که یک انسان بالغ ( که شما هم بالغ هستید ) برای خودش تعریف می کند.
مادرتان می خواهد شما به او اتکا نداشته باشید و وابسته او نباشید. برای همین می گوید علاوه بر درس خواندن باید کارهای خانه و آشپزی هم انجام دهید و وابسته به او نباشید. برای همین می گوید در محیط های بیرون از خانه که دیگر او کنارتان نیست تا از شما حمایت و محافظت کند باید سنجیده تر رفتار کنید تا پیامد سوئی متوجه شما نباشد. برای همین سعی می کند شما را به سمت پذیرش بالغ بودن و گذر از سن بی مسئولیتی و بچگی کردن سوق دهد.
سلام میدونم دیر دارم جواب میدم چون نبودم یک مدت
این جوابتون واقعا برام عالی بود یعنی میدونستم یجورایی اما اینکه یکی بهم گفت باعث شد که بفهمم بهتره بیشتر فکر کنم یکم در مورد خودم ذهنم بهم ریخته است احساسم بهم داره میگه این ذهن بهم ریخته از سناخت ناکافی از خودمه خودمو میشناسم ولی نه کامل ...
ممنون نوپو عزیز واقعا ممنون :72::72:
در واقع دوستام همیشه بهم میگن بیشتر از سنت میفهمی و رفتار میکنی فکر میکنم باید اینو به مامانم نشون بدم و ثابت کنم:victorious:
- - - Updated - - -
سلام میدونم دیر دارم جواب میدم چون نبودم یک مدت
این جوابتون واقعا برام عالی بود یعنی میدونستم یجورایی اما اینکه یکی بهم گفت باعث شد که بفهمم بهتره بیشتر فکر کنم یکم در مورد خودم ذهنم بهم ریخته است احساسم بهم داره میگه این ذهن بهم ریخته از سناخت ناکافی از خودمه خودمو میشناسم ولی نه کامل ...
ممنون نوپو عزیز واقعا ممنون :72::72:
در واقع دوستام همیشه بهم میگن بیشتر از سنت میفهمی و رفتار میکنی فکر میکنم باید اینو به مامانم نشون بدم و ثابت کنم:victorious: