نقل قول:
نوشته اصلی توسط
فرهنگ 27
اینو هم در نظر داشته باش شاید به یه شهر دیگه رفتن.
شاید شهر دیگه رفتن شاید ازدواج کردن ....
این احتمالات هست
قسم میخورم اگر بابام میتونست برای 2 سال ساپورت مالیم کنه میرفتم جلو همین امروز من تو دوست داشتن اون شکی ندارم حتی با اینکه مطمئنم اون دوسم داره ولی اگر اونم منو دوست نداشته باشه بازم مهم نیست بلاخره علاقمندش می کنم اگر باهاش باشم
ولی 6 سال دارم دیونه میشم هیچ دختری به دلش نمی شینه حتی 1 درصد
ازدواج کردن اون یعنی بدبختی من تا اخر عمر :54:
- - - Updated - - -
نقل قول:
شغل پیدا کردن همش بهانست که برای خودت ساختی......
داداشم خودت میبینی الان کسی که یه ماشین معمولی یه شغل معمولی داره میترسه بره خاستگاری من که تا دو سال دیگه بلاتکلیفم چطور برم خاستگاری
بگن چی از خودت داری بگم محبتش عشقش ؟ محبت و عشق برای یک زندگی کافیه ؟
امام صادق (علیه السلام) :
هر كه از ترس تهیدستی ازدواج نكند ، به خدای متعال گمان بد برده است . خدای متعال می فرماید : « اگر تهیدست باشد خداوند از فضل خود توانگرشان می سازد » .
نقل قول:
این حالت تو فقط ترسه....ترس از چی؟
ترس اینکه این احساسی که حالا داری از دست بدی
مطمئنم این حس رو از دست نمیدم فقط اگر ازدواج کنه به رسم مردونگی فراموشش میکنم
نقل قول:
کار و درس و پول همش بهانه هست که توی ذهنت شکل گرفته تا از زیربار مسئولیت انجام کار درست شونه خالی کنی که نکنه این احساسی که حالا ازش لذت میبری رو از دست بدی
باور کن الان جز استرس حس دیگه ای ندارم خیلی از دخترا تو این سن ازدواج می کنند شب و روزم شده گریه به خدا اگر یه شغل معمولی هم داشتم الان میرفتم خاستگاری
نقل قول:
تو خانودات پشتتن پس راحت هم دختر رو پیدا میکنی و هم اینکه مسائل خاستگاری و غیره
به خدا وقتی الان دارم مینویسم دارم گریه می کنم آخه برم خاستگاری بگم چند منه ؟
من خودم به یه پسر بیکار زن نمیدم اصلا روم نمیشه با دست خالی بدون هیچ درامدی برم خاستگاری
ولی اگر شما میگین با توجه به شرایط من کار درستی هست همین هفته یه جوری تو خونه مطح می کنم مسئله رو
نقل قول:
اگر به خوده دختر مطمعنی که دوستت داره و به قول خودت حتی دنبالت تا دم خونتون و تعقیبت کرده پس بازم نباید نگران باشی
اینو که مطمئنم دنبالم بوده با چشمای خودم دیدم ولی اگر اون من رو دوست نداشته باشه {به فرض محال} بازم مهم نیست اینقدر بهش محبت میک نم و اینقدر غرق عشقش میکنم که نظرش عوض بشه
نقل قول:
حتی اگر خانواده دختر مخالفت کنن برای نداشتن کار اگر اینقدر به خودت مطمعن باشی که اراده و قدرت مسئولیت پذیری رو داری راحت میتونی قانعشون کنی که این 2سال هم بهت وقت بدن
ببینید پدر اون دختر میگه 2 سال از بهترین سال های عمر دختر من هست شاید تو 2 سال 0 تا خاستگار با شرایط مالی خوب داشته باشه چرا به خاطر تو باید ردش کنه اصلا رفتیم اونجا دختره گفت من این پسر رو از سالهی پیش میشناسم و دوسش دارم بازم بابای دختره میگه برای یه دوست داشتن چرا باید خاستگارای دیگه رو رد کنم
زد و این 2 سال دیگه مرد یا یه بلایی سرش اومد من و میونم و دختری که خاستگاراش رو رد کرده
===========
واسه همین من میخوام اول با این دختر آشنا بشم بعد یواش یواش بحث ازدواج و ... رو جلو بکشم بعد یواش یواش خانواده ها رو به هم اشنا کنم یهنی به عنوان دوست پسر به مدت خیلی کوتاه وارد زندگیش بشم بعد بریم یواش یواش محرم بشیم با هم و ...
نه اینکه به عنوان یه خاستگار جدی برم وارد زندگیش بشم
نقل قول:
پس الان اقدام کنی هیچی از دست نمیدی
میدونم چیزی از دست نمیدم اخه با چه رویی جلو برم
نقل قول:
ولی الان اقدام نمیکنی چون میترسی
مترسی دختر تا حالا ازدواج کرده باشه
میترسی دوستت نداشته باشه اونطور که توی خیالت ساختی
میترسی با اشنایی و شروع رابطه این احساس لذتبخشی که داری از بین بره
میترسی احساست عشق نباشه
میترسی که امادگی ازدواج و قبول مسئولیت رو نداشته باشی
ترسم از اینه که تا حالا ازدواج نکرده باشه و تو همین 2 سال ارشد خوندن من ازدواج کنه اگر تا حالا ازدواج کرده باشه که دیگه ترسی نداره من بدبخت شدم رفتم پی کارم
ترسی از اینکه اون به من علاقه ای نداشته باشه ندارم دوست داشتن اون برام مهمتر از دوست داشته شدن خودم از طرف اونه
نقل قول:
پس اگر میخوای عذاب نکشی و بهترین لحظات زندگیت که همین لحظات هست که میتونی لذت ببری از خودت از دست نره و بعدا فقط حسرت بخوری همین الان اقدام کن و برو پیداش کن
برو باهاش حرف بزن رودرو
اگر نظر بقیه هم مثل شما باشه به خدا جلو میرم
اگر ازدواج کرده باشه که هیچ
اگر نکرده باشه با صداقت میگم به من 2 سال وقت بده یا قبول میکنه یا نمیکنه
خوبیش : از بلاتکلیفی در میام
بدیش : والله به عنوان یه بیکار نمی تونم جلو برم روشو ندارم میگم خودم دخترم رو اجازه نمیدم به خاطر یه بیکار فرصت های دیگش رو از دست بده چطور از مردم انتظار داشته باشم ؟