خواهشا اگه علاقه ايي به پسره ندارين ، زندگيش رو خراب نكنين . اون كه نمي دونه شما اين جوري فكر مي كنين . اون فكر ميكنه حتماشما هم مثه اون دوسش دارين.
خواهش...
نمایش نسخه قابل چاپ
خواهشا اگه علاقه ايي به پسره ندارين ، زندگيش رو خراب نكنين . اون كه نمي دونه شما اين جوري فكر مي كنين . اون فكر ميكنه حتماشما هم مثه اون دوسش دارين.
خواهش...
مسلما باید بهش جواب "خیر" بدین. :305:
موافقم با Rude boy
سلام،به نظر منم اصلا جواب مثبت به این بنده خدا ندید، اون نمیدونه شما همچین ذهنیتی بهش دارید وگرنه حتما باهاتون ادامه نمیده،پس بدون ترس از هیچ چیزی و بدون در نظر گرفتن منفعت خودتون(که میگید میترسید مجرد بمونید) به اینجا اقا جواب منفی بدید،چون عواقب شروع این زندگی خطرناکه.
از همه دوستان عزیز ممنونم که برام وقت گذاشتین. فکر نمی کردم پاسخی بگیرم.
اینجا که دنیای مجازیه همه اعتقاد دارن که من قبول نکنم ، چون به ضررمه و به ضرر ایشون و این یه ریسک بزرگه .
اما چرا تو دنیای واقعی همه سرزنشم می کنن که دارم اشتباه می کنم و این احساس دلیلی برای رد کردن نمیشه
من دچار دوگانگی شدم !
خانواده اعتقاد دارن که علاقه ایجاد میشه .
ضمنا من ازشون بدم نمیاد . فقط حس خوبی به کاراشون ، حرفاشون و .... ندارم. یعنی چجوری بگم. لذت نمی برم. مثلا وقتی صحبت می کنه حوصله م سر میره . نمی دونم این دلیل کافیه که ردش کنم ؟
راستی براشون احترام فوق العاده ای قائلم و یه انسان ارزشمند می دونمشون.
آقا یا خانم توجیه گفتید این موضوع برای شما هم پیش اومده . چه تصمیمی گرفتین ؟
شما ازش بدتون می اومد یا شما هم مثل من فقط از بودنش لذت نمی بردین و شاد نمی شدین؟
ببخشید جواب میدم از طرف اقای توجیه ولی اقای توجیه از خانمش جدا شده و شاید اول حسش مث شما بوده ولی بعدش میدونم که حتی به تنفر تبدیل شده
کلا ازدواج اینطوری ریسکه هر جور هم حساب کنین ریسکه
شما فرض کن 50 درصد علاقه ایجاد میشه و زندگیت عالی میشه
50 درصد هم...
ببینین منم خانمم مث شما بوده و ازدواج کرده با من الان که حرفاتونو میخونم یاد حرفای اون میفتم و منم خبر نداشتم و واقعا یک ساله عقد کردیم و خیلی خیلی سختی کشیدیم و خیلی بهمون فشار اومد . نمیگم دوستم نداره ولی واقعا اون جوری که میخوام منو دوست نداره و خودشم باز ناراضیه از این وضع ینی یه جورایی واقعا سخته و واقعا مشکلات زیاده با اینکه علاقه ای هم ایجاد شده حالا کم یا زیاد...
کلا من پیشنهاد نمیکنم این ازدواجو
راستی یه سوال دیگه
علتش چیه که آدم کسی رو که خیلی دوسش داره و ازش میخواد زندگی رو باهاش شروع کنه ، دوس نداشته باشه ؟
اصلا نمی فهمم
من آدم سخت گیری نیستم. خیلی ها برام جذاب بودن . اگرچه باهاشون دوستی نداشتم. اما مثلا همکلاسی دانشگاه و .... بوده که دوس داشتم حتی چند ساعتی بشینم و باهاشون حرف بزنم. اما در مورد ایشون نه .
برام اصلا منطقی نیست به خاطر این دلیل کوچیک ردش کنم.
ولی اینجا ظاهرا تجربه ها نشون میده این دلیل کوچیک خیلی مهمه . مهم تر از بقیه شرایط.
ولی منم تجربه ای دارم که میگم. دوستی داشتم که با کسی ازدواج کرد که اصلا دوسش نداشت. یعنی اوایل عقدش وقتی پیش من بود زار زار گریه می کرد و می گفت وقتی دستش بهم می خوره چندشم میشه
اما به مرور بهتر شد و الان زندگی خیلی خوبی دارن
این جور چیزا هم کم نیست آخه
- - - Updated - - -
از سرزنش های بعدی ، توسط خودم ، می ترسم
منم خدمت شما گفتم عزیز
منم توی فامیل داشتیم که اصلا پسره نمیخواست و به زور ازدواج کرد ولی الان زندگی خوبی دارن هم مالی و هم معنوی خوبن
و مورد دیگه هم بود که با عشق واقعا عالی ازدواج کردن ولی با شکست وحشتناکی جدا شدن (خیانت و ..)
اگر نظر شخص من رو بخواین که اصلا کارشناسی نیست و نمیخوام بهش عمل کنین باید بگم کلا من عشق و محبت رو ایجاد شدنی میدونم و ادم دست خودشه که علاقه رو به کسی ایجاد کنه. وقتی ادم از یکی خوشش میاد ینی مثلا از شخصیتش اخلاقش چهرش تیپش اعتماد به نفسش و ... خوشش اومده پس اگر یکمی تلاش کنیم و مهارت رابطه داشته باشیم این علاقه ایجاد میشه.
اگر دوستان میگن منصرف شو دلیلش این نیست که صد در صد شما با جواب مثبت بدبخت میشی و ایشون هم همینطور فقط احتمال شکست هست
یه سوال میکنم؟
یه ظرف نوشیدنی جلوی شما هست و به شما میگن این ظرف از بین صد تا ظرف انتخاب شده که 20 تای اونها مسموم بوده و 20 درصد احتمال هست که شما هم دچار مسمویت بشی. آیا حاضری اون نوشیدنی رو بخوری؟
ازدواج شما هم همینطوره من به شما میگم 20 درصد این طور ازدواج ها (و حتما بیشتر از این من دست کم گفتم) با شکست بدی مواجه میشه حالا شما ببین حاضری این شکست رو بپذیری؟ آیا اگر علاقه ایجاد نشد به نظرت میتونی راحت جدا شی و دوباره بشی دختر خونه؟ آیا این موقعیتی که الان داری رو داری؟ و اصلا همه اینا به کنار به نظرت ضربه ای که به طرفت وارد میکنی رو خدا و اون طرف راحت میبخشن؟
یه راه ساده برات میتونم بگم اینه که از احساساتت با اون طرف صحبت کنی و حتما باهم مشاوره برین و جلسات مشاوره رو ادامه بدین تا خداینکرده انتخاب اشتباهت باعث سردرگمی نشه.
به حرفام فکر کن من یک ساله ازدواج کردم و خانمم مث شما بود. الانم زندگی داریم میکنیم ولی اگر به عقب برگردم میگم کاش با کسی ازدواج کنم که دوسم داشته باشه. زندگی من خیلی تلخ نیست ولی گاهی همین مساله باعث تلخی وحشتناکی میشه که ادمو به جنون میرسونه...
یه کلام باید بگم اگر بگید بله باید تحمل زیادی داشته باشین و خیلی از مسایل رو به جون بخرین...
فقط خودتون میتونید به این نتیجه برسین که واسه شما هم مثل دوستتون این اتفاق خواهد افتاد یا نه !
چون اینجا ما که خواستگاره شما رو ندیدم و حتی اگر هم ببینیم تو دل و قلب شما نیستیم و حسمون نسبت به اون آقا قطعا با شما فرق خواهد داشت ، پس شما خودت باید از ایشون بخوای که تو همین مرحله ی خواستگاری یکم بیشتر با هم رفت و آمد کنید بعد ببینی که حال و هوات چطوره و تصمیم بگیری .
اما اون چیزی که ثابت شده این هست که گاهی شرایط طوری هست واسه بعضی ها که برای فرار از چاله میفتن تو چاه !
یه اتفاقایی تو زندگی میوفته که آدم حسرته برگشتن به گذشته رو داره و میگه همون تنهایی خیلی با ارزش تر بود !
شما سعی کن بیخود و بی جهت این آقا رو رد نکنی از طرفی هم سعی نکن خودتو مجبور به این ازدواج بکنی .
:18:
محمد در جریان کارهای من هست و تقریبا همه چیرو گفته. اونی هم که گفتین خیلی ها رو دیدین که زندگی شون بعدش خوب شده
باز هم توی حرفهای محمد هست. اینکار ریسکه که توی بهترین حالت 50-50 میتونه باشه. برای مثالهای شما توی دسته خوب 50 قرار گرفتند.
اینکه چرا ما نمیتونیم کسی رو دوست داشته باشیم که خیلی دوستمون داره هم به نظرم کسی براش جوابی نداشته باشه. اصلا برای
دوست داشتن بعید میدونم بشه دلیل و منطق آورد. من ممکنه کسی رو دوست داشته باشم ولی شما نه، حالا من میتونم توجیه بیارم برای خودم
که چرا دوستش دارم ولی واقعا منطقی توش نیست. اون حس احترام قائل بودنی که گفتین همیشه برام نسبت به همسر سابقم بود و هست. از نظر من
دختری بود با ویژگی های اخلاقی فوق العاده که در تاپیک خودم هم گفتم تقریبا کسی نبود توی خانواده من که طرف منرو بگیره توی این موضوع. همه با اون بودند
و هستند ولی با این وجود هیچ وقت نتونستم به عنوان همسر دوستش داشته باشم. به نظر من اینا زیاد به هم ربطی نداره.