-
به مناسبت انتخاب این اسم زیبا برات می نویسم
گاهی دلم می گیره به خدا میگم خدا جون نمیخوام تو کارت دخالت کنما ولی فکر نمی کنی فرصتها داره از دست می ره؟
جوونیم شور و نشاط و انگیزه م داره از دست می ره؟
حیف من نیست آخه تنها بمونم تا این سن؟ دلم می خواد مادر بشم ممکنه دیر بشه ها!!! خلاصه بعد از اینکه یه مقدار تو صندوق انتقادات و پیشنهادات خدا نامه ها و پیشنهادای مختلف گذاشتم اتفاقا یاد داستان یوسف پیامبر میفتم
حالا جواب خدا
ینی تو از یوسف زیباتر و رعناتری؟ ینی تو از یوسف پاکتر بودی؟ ینی تو از یوسف بی گناهتری؟ ینی تو بیشتر از اون لیاقت ازدواج و تشکیل خانواده و داشتن فرزند و همسر و عشق و همه چیو تو سنین جوونی داری؟
خب جواب من اینه نه خدا جون اون پیغمبر بوده ما کجا یوسف کجا؟!!!!
میدونی چی یوسف منو عزیز کرد؟ صبر صبر صبر
یوسف به نقلی از 7-8 سال تا 17-18 سال از سالهای جوونیشو به خاطر جرم نکرده و گناه کس دیگه تو زندان گذروند اگه قرار بود اونم مثل من باشه ایمانش چقدر ناشکیب میشد نه؟ ینی اگه من بودم نعوذبالله کفر هم میگفتم این همه بی گناه باشی بعد این همه سال به خاطر هوس یکی دیگه بیفتی زندان بهترین سالهای زندگیتو خدا هم درت نیاره؟؟ اما یوسف صبر کرد نه یک سال و دو سال این همه سال نه به خاطر اینکه استحقاق اون شرایطو داشت به خاطر اطمینانی که به خدا داشت نه با دلخوری و ناشکیبی با صبر و آرامش یه بار تو این سال ها این تذکرهایی که من به خدا میدم و نگران اینم که خب شاید خدا جان فراموش کرده اند باید بهشون یادآوری کنم رو به خدا نداد این دغدغه های منو نداشت با اینکه اونم جوون بوده و انسان حتما این چیزایی که من دوست دارم و اونم دوست داشته اما اون خدا رو بیشتر دوست داشته و مطمئن بوده اونچه خدا براش خواسته بهتر از اون چیزاییه که خودش برا خودش دوست داره این یوسف رو عزیز کرده ما هیچوقت نمی تونیم مثل پیامبرا باشیم اما اگه ادعای دوست داشتنشونو می کنیم می تونیم که اونارو الگو قرار بدیم و سعی کنیم مراممون رو به اونها نزدیک کنیم
یوسف گمگشته عزیزم صبور باش و کمتر تقلا کن هر زمانی که خدای مهربان بخواد این اتفاق واست میفته همه تلاشت رو برای ترک گناه انجام بده که هیچ عملی پیش خدا عزیزتر از ترک گناه به خاطر خدا نیست و بقیه شو به خودش بسپار یه دعا توی زیارتنامه ها هست من خیلی دوست دارم
اللهم فاجعل نفسی مطمئنة بقدرک ، راضیة بقضائک ، مولعة بذکرک ودعائک ، محبة لصفوة أولیائک ، محبوبة فی أرضک وسمائک ، صابرة علی نزول بلائک ، شاکرة لفواضل نعمائک ، ذاکرة لسوابغ آلائک ، مشتاقة إلی فرحة لقائک ، متزودة التقوی لیوم جزائک ، مستنة بسنن أولیائک ، مفارقة لاخلاق أعدائک ، مشغولة عن الدنیا بحمدک وثنائک .
-
سلام.
خيلي خيلي ممنونم سارا اميني عزيز.
همه حرفات خيلي قشنگه وبه دلم مينشينه.
درسته من دارم سعي ميكنم بنده اي باشم كه خدا ميخواد اما خدا كنه بتونم.يعني خيلي اميدوارم كه بتونم.
ميخوام يه چيزايي رو بگم اما نبايد بگم.چون فقط با خدا گفتم.
منو از دعاي خيرتون بي نصيب نزارين.منم هميشه از ته دل همتونو دعا ميكنم.
تا جايي كه ذهنم ياري كنه اسماتونوميگم وبعدميگم همه بچه هاي همدردي...
من خيلي چيزا اينجا ياد گرفتم كه اميدوارم در حال وآينده بتونم ازشون استفاده كنم وزندگي خوبي در كنار افراد خانوادم داشته باشم.
اين دوروز اتفاقاي قشنگ وغير قابل دركي واسم افتاد.
همتونو خيلي دوست دارم شما هميشه با حرفاتون همراهم هستين.
من خيلي خوشبختم واميدوارم اين حس خوب هميشه با پيشرفتام در زمينه معنوي همراهم باشه.
ميدونم يه روز يوسف گمگشته وجودم پيدا ميشه وباعث ميشه بنده خوب وخالصي براي خداي مهربونم باشم.
ياد يك خاطره افتادم ويادم اومد باور يك نيروي قوي هست كه سرنوشت آدما رو تغييرميده.
برادرم 10سالش بود.مشغول بازي با پسر عموهام بود.اونا تمام كارتهاي برادرمو ازش گرفته بودن وفقط يك كارت تو دستش بود كه ارزش چنداني نداشت.خيلي نا اميد بود.اونا بهش ميخنديدن وميگفتن همون يك كارتم بده به ما انصراف بده.
من خواستم بهش اميد بدم گفتم نه من مطمئنم برادر من برنده بازي ميشه وشما دوتا انصراف ميدين...اونا با تعجب لبخند زدن وگفتن چطور ممكنه؟!
با قيافه حق به جانب گفتم من مطمئنم.اونا ميپرسيدن از كجا اينقد مطمئني؟شايد تقلب كردين! گفتم نه من فقط مطمئنم.واين جمله رو چند بار تكرار كردم...
در عرض كمتر از يك ربع تمام كارتاشون تو دست برادرم بود.خودمم تعجب كرده بودم.
- - - Updated - - -
خدا كنه به باور قلبي شديدي برسم تا هيچ نيرويي نتونه منو شكست بده يا از خداي مهربونم دور كنه.
لطفا دعام كنيد.
-
واسه برادرم دعا كنيد..................
-
تو رو خدا این قدر زود باور نباشید از کی بنده خدا کاری سودمند انجام داده که این دومیش باشه اون تازه واسه یکی دیگه:311:
-
-
سلام
احساس سردرگمی در وجودت موج می زند.فکر می کنم هدف نداری، بدین خاطر نمی دانی از کجا شروع کنی.
کسی نمی تواند برای تو معجزه کند تا عاشق خدا شوی و در مسیر حق گام برداری، فقط خودت می توانی به خودت کمک کنی.
اینکه خدا مهربانی است که در پس هر خشم اش محبتی نهفته است در آن شکی نیست باید او را دریابی.
معتقدم که با چند حرف و گفته شیرین آدمی نمی تواند آنچنان عمیق خدا را باور کند.جز اینکه خودت را بشناسی و بعد خدای خود را
تنها چاره شما برای رسیدن به یک باور عمیق و همیشگی ، مطالعه و تفکر است. در خصوص خودشناسی و خدا شناسی مطالعه کن، فکر کن، تا به ان باور برسی.
واینگونه می توانی خدا را در هر تپش قلبت و در هر نگاهی به اطرفت ببینی، او را عمیق ببینی.
-
سلام.
كيوان محترم.
از اينكه به تاپيك من پاسخ داديد متشكرم.
با اينكه سمينار هدف دكتر فرهنگو گوش كردم نتونستم اوني كه واقعا هدف باشه براي خودم مشخص كنم.
البته قبولي تو دانشگاه در رشته مهندسي هدفي بود كه نوشته بودم وخداروشكر بهش رسيدم.
حالا كه رفتم روش صحيح خوندنو ياد ندارم وسر در گم ميشم واسترس ميگيرم.
در دوران تحصيل به خاطر برچسبهايي كه پدرم بهم ميزد حوصله درس خوندن نداشتم.درس خوندن من بستگي به معلم مهربون يا عصباني داشت.
يادمه يكبار به خاطر معلم مهربونم رياضي رو چنان خوندم كه نمره خيلي خوبي گرفتم.رياضي4بود وخيلي سخت بود.
در مورد خود شناسي چه كتابهايي مفيده؟
چطور بايد درسامو تقسيم بندي كنم تا نمره خوبي بگيرم؟
-
مدیریت و تنظیم برنامه های زندگی ات دست خودت است.اگر برای درس خوندن میخوای برنامه ریزی کنی بهترین روش اینه که بعد کلاس درس رو مرور کنی، و نوت برداری کنی.
دوست جوان، روی مهارت های زندگی ات هم کار کن
http://www.hamdardi.net/thread-7531.html
مفید بودن کتاب در حوزه خودشناسی و خداشناسی بستگی به خودت داره، من شاید چند کتاب تا نصفش رو خوندم اما دیگه دنبالش رو نگرفتم، اما بعضی کتاب ها بودن که ساعت های زیادی از وقتم رو صرف اون کردم،تا حدی که وقتی میرفتم بیرون انگار چند سال فضای بیرون را ندیده بودم. بهر حال متأسفانه بنده تمایلی به معرفی اون کتاب ها ندارم، بعضی ها با اون کتاب ها شاید بیشتر از راه به در بشن،
در راه و هدفی هم که داری هیچ وقت عجله نکن و انتظار نداشته باش زود به نتیجه برسی. زمان و زمان
-
سلام
من براي ترك گناهم كارايي كردم كه به اميد خدا جواب خوبي ميگيرم.مطمئنم خدا كمكم ميكنه.
در مورد خوندن درس بعد از كلاس حق با شماست وخيلي مفيده.واسه كلاس زبان اينكارو ميكردم خيلي جواب ميداد.
در مورد كتاب هم بايد بگم باز هم حق باشماست.بعضي از كتابها هستن كه وقتي ميخونم دوست دارم تمام وقتمو براش بزارم.كتاب كيمياگر كتاب عالي بود كه خيلي چيزا ازش ياد گرفتم.
انگار از زبان قلب من نوشته شده بود.زندگي من هم يه جورايي همون حالتها رو داره.
كيوان محترم اينكه از كلمات رسمي وخشك استفاده نميكنيد خيلي خوبه ومن بهتر حرفاتونو درك ميكنم.
- - - Updated - - -
مهارتهاي زندگي وخود آگاهي رو پرينت گرفتم.اميدوارم با چندبارخوندن وكم كم عمل كردن به اونها بهتر از گذشته رفتار كنم واخلاقم خيلي بهتر بشه تا خودم به آرامش برسم.اونوقت مطمئنم ميتونم با خانوادم خيلي مهربونتر باشم.
-
سلام دوستاي خوبو مهربونم.
حرف زيادي براي گفتن ندارم.
فقط خواستم بگم يكي از اقواممون فوت كرده.امشب شب اول قبرشه واسه آمرزشش از ته دل دعا كنيد.
ممنونم.:103::323: