از شوهرم دیگه اصلا خوشم نمیاد

آقا نیما خواهش میکنم قبل از پست گذاشتن آفت های احتمالی در مشاوره دادن رو بخونید . توی زندگی تا تقی به توقی میخوره که نباید طلاق گرفت .همه زندگی ها به خصوص چند سال اول این مشکلات وجود داره ، تا دو طرف اخلاق های همدیگه دستشون بیاد و بتونند توی شرایط های متفاوت همدیگر رو درک کنند و عکس العمل مناسب نشون بدن یکم زمان میبره و در تمام زندگی ها وجود داره . اصلا زندگی که توش تفاوت نظر و بحث نداره جای تعجب داره که دو طرف همدیگر رو دوست دارند و برای هم مهم هستند یا نه . زندگی که زن و شوهر برای هم اصلا اهمیتی ندارند مطمئن باش توش توقعی هم به وجور نمیاد و دو طرف بی تفاوت در مسائل از کنار هم عبور میکنند .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط tamanaye man

آقا نیما خواهش میکنم قبل از پست گذاشتن آفت های احتمالی در مشاوره دادن رو بخونید . توی زندگی تا تقی به توقی میخوره که نباید طلاق گرفت .همه زندگی ها به خصوص چند سال اول این مشکلات وجود داره ، تا دو طرف اخلاق های همدیگه دستشون بیاد و بتونند توی شرایط های متفاوت همدیگر رو درک کنند و عکس العمل مناسب نشون بدن یکم زمان میبره و در تمام زندگی ها وجود داره . اصلا زندگی که توش تفاوت نظر و بحث نداره جای تعجب داره که دو طرف همدیگر رو دوست دارند و برای هم مهم هستند یا نه . زندگی که زن و شوهر برای هم اصلا اهمیتی ندارند مطمئن باش توش توقعی هم به وجور نمیاد و دو طرف بی تفاوت در مسائل از کنار هم عبور میکنند .

---

آیا من نوشتم طلاق بگیرن!؟ یا اصلا بمونن؟! من فقط گفتم مثل زن های بی کس و کار حرف نزنن. به عنوان یه مرد اصلا نمیتونم هضم کنم یه زن (خصوصا با این موقعیت اجتماعی و سطح تحصیلات)چرا باید کتک بخوره و باز هم بگه باید بمونم و بسوزم و بسازم! اگه شما خانم هستی این جمله رو به شما هم میگم. کسی حق نداره شما رو کتک بزنه. نمی فهمم اصرار بعضی ها بر نگه داشتن یک زندگی(با این شرایط و رفتارهای اسفناک) به ضرب زور چیه!!!مردی که زنش یا هر زن دیگه رو میزنه از نظر شعوری پایینه و زن رو موجودی پایین تر از خودش میبینه. اگه کسی(با داشتن شرایط مالی مناسب) دوست داره با مردی با چنین طرز فکر عقب مونده ای با چنگ و دندون زندگی کنه به نظر من لیاقتش همونقدره

سلام دوست عزیز
به تالار همدردی خوش آمدید .

شما همیشه وقت برای جدایی داری پس الان بهتره به فکر ساختن زندگیت باشی به خاطر خودت و بچه ات که حتی اگر روزی نتیجه نگرفتی شرمنده خودت و فرزندت نباشی که هیچ تلاشی نکردی و فقط جازدی .

تنفر شما به خاطر کتکی هست که خوردی . درسته که مرد نباید دست روی زنش بلند کنه اما اگر کمی فکر کنی می بینی که شوهرت شما رو دوست داشته و روی شما غیرت داشته و مسلماً براش خیلی سخت بوده که مزاحمی به گوشی شما زنگ بزنه که قبلا خواستگار شما بوده . اگر بتونی اون لحظه ی شوهرت رو درک کنی از شدت احساس منفی که داری کاسته میشه .

برای اینکه زندگیت رو بسازی باید سختی تحمل کنی . میدونم رنج کشیدی و آزرده شدی اما به خودت قول بده که هر سختی و هر تلاشی رو به جون بخری تا زندگیت رو درست کنی و در تمام مدت فکر بچه ات باش که در برابرش مسئول هستی .

بدبینی امروز همسر شما تا حدی علتش همون دوران دوستی شما بوده . متاسفانه شما به جای اینکه برای شوهرت اعتماد سازی کنی فقط مقابله کردی و کار رو خراب تر کردی .

شما هرجا که میخواهی بری قبل از اینکه بری باید به شوهرت بگی حتی اگر نه بشنوی و اتفاقا اگر نه شنیدی نری و وقتی همسرت این رو ببینه قطعا تاثیرگذار خواهد بود .وقتی مزاحم داشتی باید اتفاقا از شوهرت میخواستی پیگیری کنه و حتی بهش میگفتی قصد داری شکایت کنی ، این از سوء ذن های احتمالی همسرت نسبت به خودت جلوگیری می کرد .حتی اگر میگه دوس ندارم سرکار بری خوب نری خیلی بهتره نه اینکه باهاش بجنگی .

بنشین در فضای دوستانه با همسرت صحبت کن و بهش بگو حالا که یه بچه داره میاد دوست ندارم رابطه ما انقدر بد باشه که هرروز دعوا داشته باشیم . من و محیط خونه باید آرامش داشته باشیم تا اون بچه هم آرامش داشته باشه اون که گناهی نداره .
بگو که هردو باید تلاش کنیم تا این رابطه درست بشه .
پیش قدم شو و بگو با اینکه دوست دارم سرکار برم اما اگر ببینم تا حدی برات آزار دهنده است که رابطه مون خراب بشه از این علاقه دست میکشم .
بهش بگو که نیاز به ارتباطات اجتماعی داری اما حاضری طوری در اجتماع باشی که اون می پسنده با اینکه سختته مثلا چادر بپوشی .
بهش بگو که قصد داری از اون مزاحم تلفنی شکایت کنی تا دیگه پیش نیاد و بگو کمکت کنه .


از هرکاری که باعث دعواتون و بی اعتمادی شوهرت بشه پرهیز کن . حتما بهش خبر بده کجا میری و میای . حتی میری خرید بگو و جای هیچ بهونه ای نذار .

تو الان در شرایطی هستی که باید فقط آرامش داشته باشی و از دعوا و تنش به دور باشی پس برای خودت و بچه ات باید این سختی ها را تحمل کنی تا برای شوهرت اعتمادسازی کنی مطمئن باش که وقتی شوهرت ببینه خودت قصد داری این کارها رو بکنی تلاشش برای محدود کردن و یا کنترل کردن شما کم خواهد شد و وقتی کاملا اعتمادش جلب بشه خودش به شما اختیار و آزادی میده .

بیشتر نماز بخون و از خدا بخواه که در این راه کمکت کنه . نزدیک شدن به خدا به آرامشت کمک میکنه و انرژی های منفی رو ازت دور میکنه . دیدت رو به زندگیت مثبت کن و امیدوار باش و به خودش توکل کن .

بله خب شما درست میگید منم خیلی دلم میخواست جدا شم زندگی کردن با مردی ک روت دست بلند کرده دعوات میکنه سخته وقتی میگه دوسم داره اعصابم خورد میشه فک میکنم دروغه همش اگه دوسم داش انقد اذیتم نمیکرد همونطور ک گفتم تصمیم جدی برا طلاق داشتم و به همسرمم هیچی نگفتم چون یه جورایی جراتشو نداشتم خواستم اول به خانوادم بگم ولی متاسفانه فهمیدم ناخواسته حامله شدم الانم فقطو فقطو فقط به خاطره بچه ای ک تو شکممه نمیتونم جدا شم کارو درسمم ول کردم فقط به خاطر بچم

- - - Updated - - -

باران جان ممنون عزیزم سعیمو میکنم

- - - Updated - - -

باران جان ممنون عزیزم سعیمو میکنم

.