-
می دونم به قول معروف خودم کردم که لعنت بر خودم باد . الان تا حدودی از من قطع امید کرده رفتار من به شدت باهاش سرده اما قهر نیستیم . اونم می بینه من باهاش حرف می زنم اما بهش محل نمی زارم نمیاد نزدیک من . اینقدر باهم قهر بودیم که الان هیچ حسی به هم نداریم نمی دونم این راه به کجا ختم می شه یا قدر کارهایی که تا حالا من براش کردم رو می فهمه و یا اینکه روز به روز بدتر می شه و با این رفتار ها از هم دور تر و دور تر می شیم .دیگه هیچی اش برام مهم نیست .
-
سلام
دوست عزیز صحبتها و افکاری که شما الان پیدا کردید مثل
دیگه هیچیش برام مهم نیست و دلم می خواد اصلا خونه نباشه
اینا مال یه زوجی که تازه یک ساله ازدواج کردن اصلا نیست. الان شما باید بهترین و خوش ترین دوران زندگی تون باشه. اگه اول زندگی تون این باشه و بی تفاوتی نسبت به هم باید نگران سالهای بعدی باشید. والا اینا که من توی اطرافم می بینم تا سال سوم خیلی عاشق و معشوقن و از هم نمیشه جداشون کرد اخرش به طلاق منجر میشن حالا وضع شما که جای خود داره
الان عمرتون و بهترین دوران زندگی تون داره سپری میشه ، شما باید در این مقطع ببیشترین خوشی ها و لذتها رو داشته باشید. چند سال دیگه یه زوج تازه ازدواج کرده رو ببینید حتما افسوس می خورید که شما چرا اول ازدواج تون مثل اینا خوش نبودید و عاشقی نکردید
الان مسئله مالی شده محور اصلی زندگی شما. الزامی نبود اول زندگی و دوران جوانی تون این قدر به خودتون سخت بگیرید و تحت فشار قرار بدید
آیا امکانش هست براتون هزینه هاتون رو کاهش بدید قسطهایی رو که دارید؟
اگه بتونید ماشین تون رو که هنوز براش قسط میپردازید مثلا مدلش رو کاهش بدید که از بار اقساط کمتر بشه ، فشار فعلی زندگی تون خیلی کاهش پیدا می کنه
فضای خونه تون الان خیلی بسته است به خاطر فشار مالی. یه ذره خودتون رو آزاد تر کنید. برای پول و مادیات همیشه می تونید بدوید و حرص بخورید. اما برای جوونی کردن و عاشقی کردن همیشه دیگه فرصت ندارید. وقتی هم که بچه دار بشید مشکلات دیگه بهتون اضافه بشید
پس حتما لازمه همین الان شرایط زندگی تون رو تغییر بدید. با این رویه پیش برید زندگی و عمر و جوانی تون رو باختید