دوستان ممنون از همتون
من فکر میکنم یکم دچار کلیشه ایم همه....اینکه پسرا فلان یا دخترا ...
من میدونم که اشتباهات خودمو کردم و اون دختر هم اشتباهات خودش رو یه جا من بیشتر یه جا اون بیشتر
من تو بیشتر مسائل مهم باهاش روراست بودم فقط سرمسائل مالی یکم تودار بودم اونم چون فکر میکنم مشکلیه که من باید حلش کنم بیخود کسی رو نگران نکنم
ولی اون سر یه همچین مسئله ای از گدشتش علیرغم پرسشهای مکرر من دروغ گفت و بعد هم خیلی دیر گفت که خودش هزار فکر در مورد واقعی بودن نحوه بروز اون اتفاق داره.
که من دچار یک شک عمیق شدم و شاید هنوز دارم تبعات همون رو میدم
دوستمون گفتن "تازه مگه بهتون نگفته بود که گذشته طرف مهم نیست و شما قبول کردین"...نه من کی قبول کردم من مخالفت خودمو با این نظر کاملا بهش گفتم اصلا واسه همین دردم میگیره چون اون میدونست مهمه واسم
من اینجا نیومدم دورغ بنویسم مگه کسی منو میشناسه اینجا؟؟؟
من هیچ وقت نمیخواستم از اون خانوم سر مسائل جنسی سواستفاده کنم ،بله من اصرار کردم و اونم قبول کرد و از دفعات بعد اون کاملا رضایت داشت تا قبل از مشکلی که عید 92 پیش اومد ،اگه هدف من جسمش بود راحت چندین ماه دیگه به همین شیوه نادرست میتونستم ادامه بدم و اصلا چرا حالم خوب نیست الان...چون بحث خودشه نه جسم
من کاملا اونرو مال خودم میدونستم و اونم همینطور
بله اشتباه کردیم و میدونید که شیطان هزارتوجیه برای آدم درست میکنه که کار رو خوب جلوه بده
نمیخوام واسه کسی توضیح بدیم چون این چیزیه بین هر بنده ای و خداش
اینجا نوشتم تا شاید کسی که مشکل مشابهی داشته راهنمایی کنه
تا بدونم آیا اشتباه کردم که تموم کردم
تا بدونم اگه مدتی بگذره و با خودم کنار بیام میتونیم دوباره برگردیم،خیلی سخته راضی کردن بعضیها ولی این کار بخش آسون کار منه میدونم که میتونم
ولی قبلش باید تصمیم درست بگیرم
اینجام تا شما من رو مثل یک برادر کمک کنید با نظراتتون بدون کلیشه و سرزنش
- - - Updated - - -
یک نکته دیگه این که من سر اون مشکلش با خود مشکل یعنی شرایط این دختر به خاطر علاقم کنار اومدم ولی با حواشیش نه کنار نیومدم هنوز
مثل اینکه واقعا همینطوری که میگه بوده
کسان دیگری هم بودن
واقعا قبل از شروع با من بوده
رضایت قلبی خانواده ام چی میشه
و.....
ولی اون هیچ وقت نخواست در مورد اینا صحبت کنیم و همیشه تا باز میشد بحثش ناراحت میشد و میگفت توضیح اضافه ای نداره
اون اعتقاد داشت با عشق همه چی حل میشه ولی من میگفتم اعتماد متقابل و خیلی چیزای دیگه هم مهمه گرچه اگه من 100 تا عاشقش بودم اون 50 تا عاشقم بود،بیشتر دوسم داشت،قبولم کرده بو د یا بهم عادت کرده بود فکر میکنم