با این دختر ازدواج کنم یا نه؟ بر سر دو راهی مانده ام

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط omid65

امير يعني حالا قراره عيد فطر عقد كنين /؟
چه مدت با هم رفت و آمد داشتين ؟

من برام عجيبه از نوشته هات اينطور برداشت مي كنم كه يهويي قراره عقد كني .

اين لحن دختره خيلي مناسب نبوده : "پسرشون مينوره" !!!

---

نه.قرار شده بود عید فطر صیغه و بله برون باشه. 26 شهریور عقد.
یعنی اول این صحبت ها شد. بعد سر کالا و توقعات و اینا بحث شد. گفتن هر جور خودتون می دونید. مثلا یخچال ساید رو دختر میخواد حتما. یا طلا 20 مثقال رو تا عروسی می خواد. نباشه کنسله.
بابام بیشتر از این ناراحت شد که گفتن اگه خونه نگرفتی بیا خونه ما بشینن.دختر مستاجری نمیره خونه مردم! من اگه تا سال دیگه خونه نگیرم رهن میکنم اما قبول نکردن.
فعلا هیچی. به نظرتون دیگه زنگ نزنیم اصلا؟

- - - Updated - - -

من خودم نظرم برای ازدواج این بود که دختر قانع باشه. بساز باشه. حقوقم حدود یه تومن بیشتر نیست. وام گرفتم، قسط دارم.بازم بابام خیلی کمکم می کنه، اونا از جلسه اول گفتن مادیات اصلا برامون مهم نیست، پس این ها چیه؟
حتی دیشب مادرش گفت اگر به خاطر یخچاله، فیصله بدیم. اینکه اونها ما رو ملزم به انجام کاری کنن درسته؟ شاید تا سال دیگه من بهترش رو تونستم بگیرم.

نظر شخصیمو میدم و اصلا نمیخوام اجراش کنی ولی چون گفتی به مادرش وابسته است و شما اینطوری نمیپسندی که دخالت باشه تو زندگیت تمومش کن... کنسل کنی بهتره
اگر ادامه بدی یه روز به حرف من میرسی... نذار مث من بشی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط omid65

امير يعني حالا قراره عيد فطر عقد كنين /؟
چه مدت با هم رفت و آمد داشتين ؟
اولخر اردیبهشت اولین جلسه خواستگاری بود.چند بار بهم گفتن تنها بیا. رفتم خونشون. چند بار با خانواده رفتیم. دو بار اونها با خانواده اومدن خونمون.
من برام عجيبه از نوشته هات اينطور برداشت مي كنم كه يهويي قراره عقد كني .

اين لحن دختره خيلي مناسب نبوده : "پسرشون مينوره" !!!

---

کلا دختره خیلی اینطوری حرف میزد. مثلا همش می گفت برادر من خیلی خوش تیپه(والا من که خوش تیپی ندیدم).
یا تلفنی گفت که فلان فامیلمون دیشب افطار خونمون بودن، سحر هم موندن. من گفتم: سحرم موندن؟! گفت: ایرادی داره از نظر شما؟

خدااااااااااااااااااای من !!
شما چقد صبورین ؟؟
امیدوارم این صبوری باشه ! نه چشم بستن روی حقیقت !!
ازتون میخوام یه مدتی عقد و نامزدی رو عقب بندازید
با شک و تردید زندگی رو شروع نکنید !
نشانه هایی که گفتید اصلا خوب نیستن !!!!!!!!!!:81:

- - - Updated - - -

ببخشید اما من یه مقدار زیادی گستاخی و رفتار مردونه تو این دختر خانم می بینم.
زن باید لطیف باشه ! نه اینکه این طور خشن صحبت کنه !!

من یه بار براتون نوشتم پاک شد. :(
دوست نازنین این موردتون جای شک و شبهه زیاد داره:

با دست پس می زنن با پا پس می کشن

من احساس می کنم دارن سرتون منت می زاران بپیذیرنتون !!!!

این رفتارهای متناقض این رو زمی گن بیا ارتباط داشته باشیم فردا می گن نه خودش کلی علامت سوال
اصلا به حرف یه معرف گوش ندین

چند جلسه حتما باهم باشین بیرون برین تو مهمونیهاشون شرکت کنین تو مهمونیهاتون شرکت کنن

اصلا زیر بار عقد نرین اینی که من دارم می بینم کمتر از هفت هشت ماه اشتباه محض. تفاوت زیاد دارین یادتون نره اونیکه قرار باشاهش زندگی کنه شمایی نه حرف مردم پس به خاطر مردم عجله نکنین

در ضمن شما منفعل رفتار می کنی تا حدی. می گن برو مشاور می خای بری بعد می گن نمی خاد شما هم نمی ری

حتما پیش مشاور برو به خاطر خودت به خاطر اختلافاتتون. برخی از بچه ها یاینجا خودشون دچار مشکلن مطمینن اگه الان به یقین برسی خ بهتر از سالها یدیگه است.










از الان دقیقا مشخص کنین براشون که چدرتون هیچ وظیفه ای در قبال تامین زندگی شما ندارن. ئقیقا مشخص کنین که چقدر دارین و می تونین هزینه کنین.


تازه عزیز من الان بترسی بهتر از اینکه چند سال اینده سکته کنی و زیر بار پول مهریه کمرت تا شه( البته دور از جونت اما چشمات رو رو حقایق نبند ) خوشبخت باشی

جناب امیر

به تالار همدردی خوش آمدی

لطفاً عنوانی مشخص و گویای مشکلتان را برای تاپیک انتخاب کنید . عنوان کنونی مبهم هست . بر سر دو راهی در

چه موضوعی

مانده اید ؟ می توانید همین را دقیق مشخص کنید و عنوان بگذارید

نوشتن یک عنوان گویای مشکل ،دقیقاً یعنی قدم اولیه که شناسایی صورت مسئله اصلی زندگی شماست صورت

گرفته و عنوان مبهم عکس اینهارا نشان می دهد .

برای کمک به شما و توجه دادن جدی شما به این مهم ، تاپیکتان موقتاض قفل می شود و شما روی یک عنوان مشخص که

صورتمسئله شماست فکر کرده و بصورت کوتاه در بیارید و با استفاده از دکمه گزارش در پایین یکی از پستهایتان برای

ما به صورت گزارش ارسال دارید تا جایگزین عنوان کنونی نموده و تاپیک شما را باز نماییم .

ادامه ماجرا رو بگم.
بعد از اون شب که اومدیم خونه و فرداش که با چند نفر مشورت کردم، و نظرات دوستان در اینجا، تقریبا به این نتیجه رسیدم که بی خیال بشم. و دیگه زنگ نزدیم. اما دیروز بعد از ظهر، دختر خانم به من یه اس ام اس داد.(اس ام اس معمولی، یعنی حرف نبود). من جواب دادم: ما دیگه به هم هیچ ارتباطی نداریم و شما برخلاف گفته هاتون و تصوری که من داشتم خیلی اهل مادیات هستین. و جواب میداد که نه اصلا اینطور نیست و سوء تفاهم شده و از اینجور حرفا. بعد هم گفت هر کاری خودتون می دونید بکنید. مثلا بگید وسعمون 5تومنه واسه طلا. همین قدر می گیریم. نه 20 مثقال.خلاصه کلا حرفاش با حرفای اون شب فرق می کرد. و گفت فکراتو بکن. اگه قرار شد بازم بیایید به خونوادت نگو که من بهت اس ام اس دادم.
-----------
حالا چیکار کنم؟

بنظرمن دختره بادست پس میزنه باپاپیش میکشه
میخوان نازکنندوشمابهشون نگیدکه دیدی مون اول کاری بهم جواب بله رودادی میخوان بعدهابگن خودتون اصرارکردیدتامن جواب مثبت بدم

من کسی رو که از اول بخواد این طور با سیاست برخورد کنه و فکر این باشه که اگر در آینده مشکلی بود به جای حل مشکل به فکر این باشه که چطور دست پیش بگیره و به شما بگه که شما بودین که برای این ازدواج اصرار کردین و همین طور از الان خانواده شما رو دشمن خودش بدونه و از همین الان قصد پنهان کردن همه چیزو داشته باشه ، قبول ندارم و هرگز مورد مناسبی برای ازدواج نمی بینمش .
نمی دونم شما چطور این موضوع رو قراره تحمل کنید.
این خانم از همین الان مشخصه که :
1. اهل پنهانکاری هستن ( در جایی که نیاز باشه از شما هم به راحتی پنهان می کنن )
2. تکلیفشون با خودشون روشن نیست (یا مادیات براشون مهمه یا مهم نیست ، این کارا یعنی چی ؟ )
3. صداقت ندارن
4. خودبرتر بین هستن
و خیلی موارد دیگه که به ذهنم می رسه ، اما به علت اینکه این کار یک طرفه به قاضی رفتنه نمی تونم بیان کنم .
حرفهای من بر اساس صحیح بودن حرفهای شماست.

امیدوارم تصمیم عاقلانه ای بگیرید.

سلام امیر آقا من توی فامیل یه مورد مشابه مورد شما دیدم که بعد از ازدواج کارشون حتی به کتک کاری هم کشید و چند بار به مرز جدایی کشید. به نظرم خانواده شما خیلی محترم و آبرومند هستن و اینکه اینجا تموم بشه خیلی بهتره چون به نظر میاد از نظر فرهنگی به هم نمیخورین. الان دخترخانمها هم عقد میکنن و طلاق میگیرن و دوباره با یه پسر دیگه ازدواج میکنن. شما که مرد هستین و هنوز هم اتفاقی نیوفتاده و موقعیت براتون زیاذه و خانواده شما هم میتونن موضوع رو برای فامیل توضیح بدن و ختم بشه. بخصوص که خانواده تون حتما بین فامیل به عنوان آدمهای محترمی مشهورن و کسی به شما با نگاه تردید نگاه نمیکنه. پیشگیری بهتر از درمان است.