میل به خودکشی شدید

امیرعزیز.به نظرمیرسه شما کمال طلب هستی وبیش ازحدازخودت انتظار داری این کمال طلبی باعث شده هنوزازحال وهوای آن چه فکرمیکنی اشتباه هست نیایی بیرون.اگه قراربود ما اشتباه نکنیم میموندیم همون بهشت اومدیم اینجا چکار؟؟حتی انسانهای بزرگ هم اشتباهات زیادی کردندخیلی هم تا سطح ارشد ودکتراتحصیل کردند سنشان هم ازشمابیشتر تازه به این نتیجه رسیدند مهارتهاوهنرهای دیگه ای داشتند راه رو اشتباهی اومدند،من ازحرفات اینطوراستنباط کردم که"محوریت افکارت" الان شده زیبایی صورتت.خودت رو نمیبخشی چون فکرمیکنی ریتالین،رشته اشتباه(به قول خودت)وکارباعث شده زیبایی صورتت کم بشه یعنی دنبال علتهای من درآوردی هستی.اگه کسی ازچاقویی زخم خورد دیگه به چاقو فکرنمیکنه به مرهم فکرمیکنه مرهمت"شادی ونشاط"هست تحرک،فعالیت و"برداشتن این حساسیت"ازصورتت اینقد حساس شدی که تامیخادگودی زیرچشمات خوب بشه خودت جلوشو میگیری.درمانت خنده است خنده.

سلام دوست جوان من
می دونی من هم یه مدتی در این احوالات بودم، میدونم خوشایند نیست، البته تا این حد که شما درگیر بودی، من نبودم، تو حق داری و من هم بهت حق میدم که حالت خوش نباشه

دوست من، تنها کسی که می تونه به آدم کمک کنه بعد از خدا ، خود اون شخص هست. جریان زندگی روان هست و هم مدام در حال حرکت و رفتن به مسیر های جدید.
امروز داشتم زندگی خودم رو از چند سال پیش مرور می کردم، اصلا" حتی تصور کردنش هم برای من غیر قابل قبول بود، ولی خودم خواستم و با توکل بر خدا و همتی که به خرج دادم، دقیقا" جریان سخت زندگی به سرازیری رسید. و از اون به بعد بود که با تلاش تونستم به موفقیت های پی در پی برسم. منظور از تعریف کردن تفکرات امروزم این بود که بدونی تا خودت نخوای چیزی عوض نمیشه.

درسته که تا اینجا رو اشتباه اومدی، ولی بدون که جریان زندگی شما تا اینجا نبود، توقف کن و مسیر جدیدی رو در پیش بگیر، می دونم سردرگمی و تصمیم گرفتن و انتخاب کردن برات سخته، اما باور کن می تونی، شاید اوایل راه برات سخت باشه اما می تونی.

دوست من، تا وقتی که تو بخوای در حق خودت بد کنی، مطمئن باش زندگی هم روی خوشی نسبت به تو نشون نمی ده،

من انتظار دارم به خودت بیای، به رغم تمام مشکلاتی که داری،زندگی شادی رو شروع کنی، ساعت خوابت رو تنظیم کن، برو ورزش کن که بهتر از خودش نیست، کل زندگی گذشته ات رو بذار کنار و دیگه بهش فکر نکن
تو یک زندگی جدید رو شروع کن

کلید زندان تو در دست خود توست، برخیز و ویرانه را آباد کن

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط amirshop

ک
دوست عزیز من 3 هفته نخوابیدم . فکر نکنم شما این کار رو کرده باشین کلا صورتم داغون شد
640 ساعت بیداری

---

دوست عزیز اگه ریتالین رو هر 11 ساعت یکبار استفاده کنی دیگه به خواب نیازی نداریوتو دانشگاه تهران این امر عادیه.
فقط یه سوال:واقعا هدفت چیه؟میخوای شرایط رو بهتر کنی یا بدتر؟اینجور که به نظر میاد تو زیاد هم از این شرایط بدت نمیاد.امیر جان تو دانشگاه تهران این امر عادیه.تو قیافت رو از دست دادی؟اینطور فکر میکنی؟
تو دوران ابتدایی یه دوستی داشتم.این مین تو دستش منفجر شده بود و یه چشم و بیشتر صورتش رو از دست داده بود.هر دو دستش رو تا آرنج از دست داده بود.آرنج هاش رو بهم میچشبوند و مینوشت.درسش از من بهتر بود(البته اون موقع خیلی وقته ازش خبر ندارم)یادمه فوتبالش فوق العاده بود.
خلاصه سرتو درد نیارم.زندگی میکرد.زندگی.نه مثل خیلی از ماها زنده گی
***
حالا مشکل تو اینقدر هم جدی نیست.فقط یه تصمیم میخواد.مرد باش و بگو هستم.

نمی دونم چی بگم
می دونین از چی حرصم می گیره . از اینکه خودم این کارو کردم کسی مجبورم نکرده بود تصادف نبود با ناتخاب خودم بود اونم واسه رشته ای که دوستش نداشتم