-
شیفته ی مرامت شدم.:encouragement:
یه چیزی خیلی خیلی مهمو بدون.
یک استادی داشتیم یه جمله ی خیلی قشنگ و درستی گفت.
گفت دختری که از خونه ی پدرش میاد توی یک زندگیه ساخته شده و کم زحمت زیاد قدر نمیدونه(البته استثنا داره ها).آینده مال شما دونفر هستش.بذار توی ساختن این آینده کنارت باشه.میدونی چه لذتی داره آینده ای که باهم بسازین؟بذار ببینه تلاشتو بذار ببینه رنج و زحمتی که میکشی برای دادن قسط.بذار ببینه چه تلاشی میکنی برای ساختن یک آینده ی آروم.بذار ببینه براش داری چقدر زحمت میکشی.
دختری که ببینه همسرش برای آیندش داره زحمت میکشه و تمام تلاششو میکنه همسرشو باور میکنه.خلاصش اینکه یه عاشق واقعی برای همسرش میشه(توی این مورد هم البته استثنا هست که البته من ندیدم.وفای خانما خیلی بیشتر از مردهاست.برای همین کم پیدا میشه بین خانما بی وفایی و بی چشمورویی).مگه آینده مال هردو نیست؟پس بذار توی ساختنش هم شریک باشه.نه اینکه بیاد توی محیطی که ساختی فقط زندگی کنه.
سربلندی و بزرگیه تو برای خانواده ی دختر به داشتن پول نیست.به داشتن یک اراده ی قوی برای ساختن یک زندگی برای دخترشونه.به میزان علاقه ی تو به دخترشونه.باور کن اگر باورت کنن و بدونن واقعا مرد هستی بهت افتخار میکنن و میتونی سرتو بلند نگه داری جلوشون.
بهشون ثابت کن اراده داری.بهشون ثابت کن به دخترشون علاقه دار.نه اینکه بری تا بهشون ثابت کنی که پول داری.
نمیگم پول بده ها.خیلی هم خوبه.اما درجه ی خوب بودنش خیلی پایین تر از این ارزشای قشنگه دیگس.
---------------------
اگه قبول داشته باشی که انسان ها توی سختی بزرگ میشن و رشد میکنن اینو قبول میکنی که دختر و پسری که توی ساختن آیندشون سختی میکشن خیلی خیلی قوی تر و محکمتر خواهند بود برای همدیگه.(البته من کارشناس نیستم ها.اعتقاد و احساس من اینه)
--------------------
خلاصه اینکه به نظر من همین الان برو.پس انداز و خونه ی خوب و ... همش درست میشه.خدابزرگه.توکل کن و با اراده باش و خودتونو بسپار بهش خودش درست میکنه.از تو و اون خانم حرکت ,از خدا برکت.اینو دیدم که میگم.پسر عموی من بدون هیچی زندگیشو شروع کرد.اما با اراده و قوی و با توکل.الان یک زندگی خیلی خوب دارن.ویلا توی شمال ندارن.اما یک خونه پر از محبت و عشق دارن.عین همین مورد رو دختر خاله ی من و همسر هم تکرار کردن.اینا برای من الگو هستن.و باید برای همه ی دختر و پسرای جامعه ی ما الگو باشن.
زندگی توی یک زیر زمین اما با عشق خیلی با ارزش تر از زندگیه معمولی توی یه ویلای 1000 متریه.اینا رو میگم دیدتو به زندگی عوض کنی.شعار نمیدم.
میگن گشنه نشدی عاشقی یادت بره.به نظر من این جمله مزخرفه.عاشق زندگیت و همسرت باشی گشنگی یادت میره.نه عاشقی.
دلتو یک رنگ کن.از دوراهی رد شو.
اگر برای داشتنش تصمیم گرفتی برو جلو.محکم و با ارده.با توکل به خدا.
اما اگر دیدی نمیتونی دلتو صاف کنی و یک صدا کنی وجودتو و باز سر دوراهی موندی حتی همون ارتباط ساده رو هم تمومش کن.بخاطر اون تمومش کن.اگر این تصمیم قطع رابطه رو گرفتی بگو تا یک تجربه ی خیلی مهم رو برات بگم.
ببخشید من زیاد حرف میزنم ها.
التماس دعا.:72:
-
خیلی ممنون :72: :72: این خیلی قشنگه که دوتایی واسه آیندمون تلاش کنین زندگیمون رو بسازیم . من هم دوست دارم برم جلو ولی از این طرف پول هم نیازه و شاید قسمتی بزرگم هم پر میکنه ! همین دیشب هم با خواهرم هم که به خونه ما اومده بودن کلا ماجرا و قصدم رو گفتم و صحبت کردیم که اونم گفت که حتی واسه رفتن به خاستگاری خرج میخواد حداقلش 2 میلیون باید خرج شه با ریزو درشتاش با یک نشون که به دختر باید ببریم و تازه توی دوران عقد هم مراسمات و عیدها و ... هست که باید خرج شه .! پول میخواد منم گفتم که از دوستی و این رابطه (مخفی کاری و انتظار و ... ) خوشم نمیاد و بجای اینکه آرامش داشته باشیم و به هم کمک کنیم فقط عذاب میکشیم . که این موضوع اصلا خوب نیست اینجوری هم که بی سرمایه و درامد نمیشه زندگی و دوران نامزدی رو چرخوند و حتی شروع کرد ! و گفت که نمییشه که بریم بگیم به خانوادش شما دخترتون رو نگه دارین ما یکی دوسال بعد میاییم ! تا وضعیت مالیم و شغلیم بهتر شه ! در حالی که خانوادش با همه موقیتی که واسه دخترشون میاد همشون رو رد کنن !! اگرم بریم نشون کنیم نمیشه سرافکنده شیم توی مراسمات و ... باید چیزی ببریم و دوران نامزدی هم باید پول داشته باشی خرج کنی ! پدرم هم که با خواهرم صحبت میکرده گفته که اگه شغلی داشته باشم که بتونم خرج خودمو اونو بدم میره خاستگاری (پدرم خودش راضیه اگه زودتر از اینم وضعیت شغلیم خوب بود میرفت خاستگاری) خیلی ممنون کمکم میکنین ؟؟
-
فکر که میکنم ناراحت از اینکه با این شرایط نمیتونم برم خاستگاری! و اینکه با بی پولی توی دوران نامزدی سربلند نمیشم و فکر میکنم مشکلات زیادی پیش خواهد آمد !!
خونه که صحبت میکنم همه هم نظر شون اینه که سخته مسولیت با بیپولی به مشکلات زیادی خواهم خورد و نمیتونم دوران نامزدیم خوب باشه و زندگی و سرمایم رو آماده کنم !!!!!!!!
حالا دارم دور فکرو احساسم چرخ میخورم چون آینده مالیم مشخص نیست ! و نمیخوام که اونم خدایی نکرده پام عذاب بکشه . (میخوام خوشبختش کنم نه اینکه درد و نداری بکشه !:47:)
میخوام بگم که من موقعیت ندارم و فعلا نمیتونم بیام خاستگاری و نمیدونم آینده چی میشه تو هم به آیندت فکر کن ببین چی درسته همون کارو بکن و به خاستگارات فکر کن . من خواستمو نتونستم !!:54: از ترس ناراحتی و ترس اینکه نتونم خوشبختت کنم ! (کار کارو سرمایه داشتم :47:با دلم دارم میجنگم) تا یکی دو سال دیگه شاید وضعیتم خوب شه ...
اون خودش گفته بود که کنار من باشه نهایت خوشبختیشه و زیاد مسایل مالی براش مهم نیست و فقط یک شغل داشته باشم کافیه ...
بنظرت این کارو بکنم و این حرفارو بگم (با اینکه خیلی خیلی سختمه و الانم به سختی دارم تایپ میکنم :47:) و اینکه میترسم از من دلخور شه فکر کنه که بی وفایی کردم و جا زدم !!!؟ (به هیچ وجه نمیخوام این فکر باهاش باشه عذاب وجدان میگیرم !)
چه کنم !!
-
هیشکی نیست به موضوع منم کمکی کنه !!!!!!! :47: