نمایش نسخه قابل چاپ
بعضی وقتا باید با یه بحث اساسی و جدی موضوع رو حل و فصل کرد
میگن جنگ اول به از صلح آخر
یه بار برای همیشه جدی و قطعی بهش بگو که اگه بار دیگه از این نوع شوخی ها بکنه دیگه جایی تو قلبت نخواهد داشت و تو به تمام رفتارش مشکوک میشی و کنترلش میکنی
آخه تا کی باید زنا صبر و حوصله کنن و مردا هم هرکاری دلشون خواست بکنن آخرش هم خانم خونه متهم بشه؟
امروز که بازم ازون جمله ها گفت به پیشنهاد mati عزیز سریع گفتم چی؟ و اونم حرفشو کلا عوض کرد.خنده دار بود اما بازم تکرار کرد.کلا اینو بگم که شوهرم یه جورایی از اذیت کردن دیگران خوشش میاد و از حرص خوردنم لذت میبره.تو اوج محبت کردنشم ازین حرفا میزنه.من تا حالا چندین بار جدی صحبت کردم اما نتیجه ای نداشت.اما میخوام بی تفاوتی رو امتحان کنم.امیدوارم کم نیارم و بتونم خودمو کنترل کنم و اصلا به روی خودم نیارم
با سلام دوست گرامی
مشکلتون یکم پچیده است البته نمیخوام نگرانتون کنم ولی بهتره هر چه زودتر به مشاور مراجعه کنید البته در جلسات بعد حتما همراه همسرتون باشید تا مشکلتون حل بشه. سعی کنید خونسردی تون حفظ کنید و به یک روانشناس حتما مراجعه کنید . مشکلتون با مشاوره اینترنتی حل نمیشه
ممنون
با سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط s.esmailzadeh
دلیلتون چیه؟ من اذیت میشم ازین قضیه اما فکر نمیکنم اونقدر حاد باشه قضیه که به مشاور و روانپزشک نیاز باشه.
کاملا بی تفاوت باش طوری نشون بده که انگار اصلا چیزی نشنیدی
من راه سکوت رو پیش گرفتم.چند دقیقه سکوت میکنم بعد خیلی محترمانه بحثو عوض میکنم و راجع به یه موضوع کاملا متفاوت صحبت میکنم.دو بار این کارو کردم و هردوبار موفق بودم.امروز همسرم بعد سکوتم گفت چرا هیچ واکنشی نشون نمیدی؟من منتظر واکنشتم!!!!!!!!!!!!!!!
یه نکته دیگم بگم که بیشتر که دقت میکنم واقعا متوجه میشم که دلیل شوخی های همسرم اینه که واقعا آزار داره.دیشب من یه فیلم ترسناک دیده بودم و وقتی رفتیم بخوابیم همینطور الکی میترسیدم.شوهرم انگار فهمید میترسم و همش میخواست منو بیشتر بترسونه.میگفت سقفو نگاه کن حرکت میکنه یا اونجارو ببین چقدر تاریکه،آدم میترسه.حالا منم واقعا میترسیدم.هر چی هم میگفتم نگو ادامه میداد.گفتم تو مثلا شوهرمی باید محافظم باشی انگار نه انگار.تا اینکه سرش داد کشیدم و ساکت شد.واقعا درمورد شوخیهاشم همینه.
- - - Updated - - -
اگه نکته دیگه ای به ذهنتون میرسه کمکم کنین.
سلام عزیزم
من فکر میکنم که منظور شوهرتون از شوخی هایی که در مورد جنس مخالف میکنند اینه که میخواند شما نسبت بهش توجه بیشتری نشون بدی. در واقع شما رو حساس میکنند که تابع باشید فکر میکنم از اینکه شما کاملا دوسش داشته باشی مطمئن نیست یعنی عشق ومحبت بیشتری ازتون میخواد .
به نظر من اگه دوست نداری که دیگه از این شوخی ها بکنه خودت هم با شوخی جوابشو نده خیلی با قدرت باش حساسیت نشون نده بگو اگه من این حرفارو میزدم ناراحت نمیشدی؟(در مورد جنس مخالف) در مورد شوخی های دیگه هم دیگه عادتش شده که شوخی کنه
ولی عزیزم باید صبور باشی چون با یک یا چند بار عمل به راهکرد نمیتونی نتیجه بگیری باید روی این موضوع زمان وحوصله بیشتری به خرج بدی
همسرتون سربه سرتون می زارن در واقع نقطه ضعف شما رو می دونن به نظر من بی اهیمت باش بزار بگه چرا این قدر به این موضوع اهمیت می دی (چیزهایی برای شما آزار دهنده است که شما آن را بزرگتر می بینید)
دلیل اهمیت دادنم اینه که رو رابطم باهاش تاثیر میذاره،آخه گاهی شوخیهاشو حتی درمورد یه شخص واقعی میگه.مثال مسافرت که گفته بودم یا مثلا قبلا یه همکار خانم داشت.کاریو ازم میخواست (مثلا ثبت نام تو کنکور دکتریشو یادم میاد) و من میگفتم فردا انجام میدم.میگفت میگم خانم فلانی انجام بده ها.نقل قول:
نوشته اصلی توسط سان آی
حس میکنه میتونه با این حرفا انگیزمو زیاد کنه درحالیکه ............
واااااااااااااااااااااااا ااای از این مردااااااااااااااااااااا
یه باز بزن سرشو بترکون شاید جواب داد:wink::biggrin::311: