ما چیز زیادی از سابقه تحصیلی، استعداد، علاقمندی و تواناییهای شما نمی دونیم.
می تونی با بیان جزییات + انگیزه و دلایل شخصیت در این مورد صحبت کنی.
نمایش نسخه قابل چاپ
رشته من طوري بود كه كمي با گرافيك مرتبط بود ومن از پس كارهاي طراحي وكار با ابزار طراحي به خوبي برميومدم...اين رشته آرزوي من بود واول دبيرستان قصدم اين بود كه همينو انتخاب كنم كه فني قبول شدم واون زمان نميشد برم كارودانش.دليلم اينه كه هم رشته آسونتريه وهم تو دانشگاهش حق كشي كمتري ميشه.وهم بيشتر كاراش عمليه وبه اندازه كافي وقت منو پر ميكنه وكمتر ميتونم به فكر چيزاي ناراحت كننده باشم.اما الان ميخوام بدونم هزينه هاش تودوسال چقدره تا باز اذيت نشم وبدونم چطوربايد برنامه ريزي كنم.
رشته انيميشن سازي هم مورد خوبيه چون به كامپيوتر ربط داره.اما بايد بيشتر تحقيق كنم.
من از رشته شما و هزینه هاش اطلاعی ندارم. امیدوارم دوستان دیگه بتونن راهنماییت کنند.
این جمله ای که پررنگ کردم یعنی چی؟
عزیزم تو دائم در این فکری که داری مورد ظلم واقع می شی و دنبال راه فراری از ظلم پدر، مادر، برادر، فامیل، همدانشگاهی، استاد ....
فکر نمی کنی باید این نگاه سخت گیرت را متعادل تر کنی؟
منظورم این نیست که دلیل خوبی برای پاپس کشیدن هست یا نیست.
منظورم اینه که اینقدر خودت را در نقش قربانی و بدبخت نبین.
چرا فکر می کنی همه دارن به تو ظلم می کنند؟
یعنی چی که فکر می کنی حق کشی می شه؟
اگر بخوای با این افکار زندگی کنی و دنبال مدینه فاضله باشی که زندگیت تباه می شه.
این ها واقعیت های دنیایی هست که ما توش زندگی می کنیم.
واقعیت های زندگی.
تو فکر می کنی والدینت به تو ظلم کردند و حقت را نگرفتی
فکر می کنی توی دانشگاه دارن بهت ظلم می کنند و حقت را نمی دن
برادرت
خواهرت
همکارت ...
آخه مگه همه دنیا بیکارند و زندگیشون را ول کردند که حق تو را بخورند؟
ببین اشکال کار خودت کجاست؟
آیا واقعا دارن حق تو را می خورند یا تو بدبین و سخت گیر شدی؟
تویی که غر می زنی و انتظار بیش از حد از دیگران داری؟
http://oshelam.persiangig.com/image/...g952cjwzny.jpg
برد عزیز اگر لحن من یا نوشته هام اذیتت می کنه، بگو ادامه ندم.
می دونم که ملایم نمی نویسم.
دلم نمی خواد تاپیکت را نصفه بذاری.
شاید دوستان دیگه بتونن بهتر کمکت کنند.
به نظر من شما بایدبه مشاور حضوری بری.اینجاجوابی نمیگیری دوست گلم
سلام
من هم قصد ادامه تحصیل دارم.اما قطعا با شرایط سنی من و اینکه مرد هستم،مدرک خیلی به دردم نمیخوره.پس تصمیم داشتم فقط روی رشته تمرکز کنم و البته همخوانیش با درامدم.
ولی یک سری از حرفهای دوست گرامی شیدا منو به فکر فرو برد.من رشته ای که میخواستم بخونم کامپیوتر بود.ولی واقعا لازمه با سختی برم دانشگاه و چند ده واحد بی ربط و با ربط رو بگذرونم.الان کلاس هاسی ازاد بیرون هست.بهتره برم اونجا.زمان و هزینه کمتری هم ازم می گیره.
در مورد شما هم همینطور.البته که گرافیک رشته جذابیه.کلاسهای ازاد هم داره.
در مورد شخصیت مهر طلب من تازه فهمیدم چنین چیزی هم هست.تو اینترنت سرچ کردم و کلی مطلب هم دیدم.اما خوشم نمیاد کپی کنم وبچسبونم و بگم حالیمه.خودتون برید سرچ کنید خیلی بهتره.
شما یه تمرینی رو از همینجا شروع کن.لزومی نداره شما همه نظرات رو لایک کنی.تشکر هم کفایت می کنه.خیلی هم از دیگزان ممنون و متشکر بودن به عزت نفس ادم لطمه میزنه.به نظرم شما در این زمینه افراط گرید.فقط پستهایی رو که چیزی بهتون یاد میده و مفیده لایک کنید.بعنوان مثال این پست بی خاصیت من رو لایک نکنید.
منم ادم زود رنجی هستم.هیچی برام بدتر از ملامت شدن نیست.در واقع از ملامت شدن بیزارم.خیلی کارا رو نمی کنم چون میترسم ملامت بشم.فکر کنم یکی از دلایل کم پست گذاشتنتون تو تاپیک دوستان اینه که دوست ندارید به خاطر نظرتون ملامت بشید.(اگه اشتباه کردم ببخشید)
فقط خدا
قربونت چقدر زود بی خیال دوستات می شی! از تو بعیده!
بدو بیا ببینم...http://www.pic4ever.com/images/clap.gifمن منتظرما...http://www.pic4ever.com/images/dancegirl2.gif این یه دستوره...http://www.pic4ever.com/images/5.gif
گفتم خدانگهدار چون ياد حديثي افتادم كه ميگن حضرت علي درد دلشو فقط با خدا ميگفت و هميشه توي يك چاه غصه هاشو ميگفت.
حرفايي كه ميزنم اصلا گلايه نيست وفكر نكنين قصد شكايت دارم.خيلي خيلي خيلي از همتون متشكرم كه همراهم بودين.من كه هيچوقت خوبياتونو فراموش نميكنم.اصلا قصد جلب توجه ندارم.
"من نميدونم گفتن دردو دل يعني بدبخت جلوه دادن خودم؟
"من نميدونم حرف زدن درباره گذشته اي كه خواستم با كمك شماها به دست فراموشي بسپرم يعني بيچاره بودن من؟
"من نميدونم همدردي يعني چي؟
"من نميدونم چرا نبايد با جنس مخالف اينجا حرف زد؟
"من نميدونم چرا گفتن احساسم يعني توجه به جنس مخالف؟
"من نميدونم چرا اينهمه مشاور به من نگفتن مهر طلب اما كساني كه ميان اينجا دنبال برچسب زدنن؟
"من نميدونم چرا من بايد قوي باشم اما خدا منو احساساتي وشكننده خلق كرده؟
"من هيچي نميدونم براي همين براي كسي پستي نميزارم تا اگه مرحمش نبودم زخمش نباشم..............
"من هيچي نميدونم براي همين اينجا اومدم تا بفهمم.تا بدونم.تا به كسي نگفته باشم وفكر كنه بدبختم.
بابا اصلا چرا خودتون اينجايين؟چون مستاصل ميشيد.چون عصباني ميشيد.چون درمونده ميشيد.اما ميخواين بدبخت نشين.
تا الان بزرگترين محرم رازم خدا بوده(ادعا نميكنم.اندازه خودگنهكارم بهش نزديك ودور شدم)
از حالا هم بازم همونه..................................
همتون گل وخوبيد.من تحمل نداشتم.