RE: آیا می تونم در آینده بازهم بهش اطمینان کنم؟
سلام به romina87 از خود گذشته و اقعا نمونه بارز از خود گذشته.
اين موردي كه من خوندم خيلي شايع است و متاسفانه خيلي از مردها با اين چنين وضعيت روبرو بوده اند.به طور خلاصه عرض كنم كه همسر شما به اين مشكلات روبرو است
1-به دليل رابطه چندين ساله اي كه با شما و فرزند داشته است يك نوع وابستگي بين او و شما بر قرار شده است.
2-هر چند ممكن است در موقع ازدواج عشق و علاقه قلبي بين شما و همسرتون حاكم باشه اما حالا اين عشق و علاقه بنا به دلايلي كمرنگ شده و مي تونه علتش پر شدن خلاء(امكانات مالي) يا جايگزين شدن يك زن به صورت ناخود آگاه در زندگيش باشه.
3-علت اينكه بازگشتهاي متوالي داشته و دوباره به عمل خود ادامه مي دهد اين است كه رابطه وابستگي اورا به زندگي با شما ترقيب مي كند اما وقتي زندگي با شما شروع مي كند ملاحظه مي كند كه هيچ حسي حتي به لحاظ جنسي در خورد نمي بيند و اين مسئله با رفتاريهاي گير دادن و پرخاشگري خودشو نشان مي دهد و در اين مرحله است باز به سراغ خواسته قلبي خودش مي رود
4-اين مرد به دنبال بهانه اي است كه كار خودش را توجيه كند.يعني ارتباط با زن ديگر را از طريق نشان دادن رفتارهاي غير نرمال همسرش به ديگران كار خودش را توجيه مي كند به دليل آنكه خيلي مراقب آبروي خود است و به همين دليل است كه مدام بهانه مي گيرد كه چرا مسائل خصوصي را به پدر و مادرش انتقال داديد.
5-طرف ديگر ماجرا كه يك زن يا دختر مي باشد هم از او خواسته هايي دارد كه اين خواسته ها نيز باعث مي شود كه به زندگي سابق خودش بازگردد.به نظر مي رسد كه ارتباط با آن زن بيشتر احساسي بوده شايد يك كنجكاوي براي تجربه سكسي جديد است كه البته اين موضوع را آن زن فهميده و مي خواهد با تمام تعلقات به همسري او در بياد منظور اين است كه اول بايد زنش را طلاق دهد دوم توانايي نگهداري بچه را ندارد و به همين دليل است كه همسر شما زياد به نگهداري بچه راغب نيست.
به نظر من شما بايد اولا زندگي خودتون را سر و سامان بدهيد اولويت اين استكه خانواده اي كه تشكيل دادن از اون صيانت كنيد و باتوجه به عواملي كه ذكر شد سعي كنيد كه همسرتون را به خانه بازگردانيد.البته بايد خيلي مراقب باشيد.تنها چيزي كه ميتواند او را به زندگي اصلي بر گرداند فهماندن اين موضوع است كه جبران خلائ جنسي ... با ازدواج مجدد امكان پذير نيست و بايد با ديد ديگه اي به قضيه نگاه كرد.ضمن اين كه سعي كنيد با منطق و در زماني كه وضعيت نرمال دارد باهاش صحبت كنيد.
متشكرم
RE: آیا می تونم در آینده بازهم بهش اطمینان کنم؟
دوستان خیلی ممنون از راهنمایی هاتون. فرهادفر عزیز درخصوص ازدواج مجدد مطمئن هستم که اصلاً توی فکرش نیست. به هرحال اون خیلی گرفتاره. این روابط رو هم فقط در حد همین خوشگذرونی هاش می خواد. یکی از دوستاش بهم می گفت اون هروقت از لحاظ مالی خیلی گرفتار می شه می خواد یه جوری سرش رو گرم کنه تا زیاد به این موضوعات فکر نکنه. نمی دونم درست می گفت یا اشتباه می کرد. ولی به هرحال از اونجایی که محیط کارش یه جوری محل افراد جوون و کم سن و ساله احساس می کنم توی روحیاتش تاثیر گذاشته و می خواد ادای پسرهای 20-21ساله رو دربیاره. طرز لباس پوشیدنش، مدل موهاش همه رو به سبک جوون های کم سن و سال تر از خودش درمیاره. حالا نمی دونم توی یه سنی که باید این کارها رو میکرد نکرده و عقده ای شده و حالا که یه موقعیتی داره ، می خوادانجامش بده. والله من هم نمی دونم چه گناهی کردم. بعد از برگشتنش اصلاً به من اجازه نداده حرفی در مورد رابطه اش بزنم. همش تا بحث به اونجا برمی گرده می گه خوابم می یاد. یا سرم درد می کنه به هرحال اجازه هر جور حرفی رو ازم می گیره. می گه می دونم اشتباه کردم ولی تو نباید اصلاً به روم بیاری. وقتی هم می گم نمی تونم بهش اطمینان کنم می گه داری انرژی منفی برام می فرستی. خلاصه خیلی حرف توی دلم مونده و دارم آتیش می گیرم. اصلاً نمی تونم خودم رو راضی کنم تا بهش محبت کنم یعنی اصلاً دست و دلم نمی یاد. به من قول داده که اگه دختره حتی زنگ هم زد به من بگه ولی من که شک دارم. نمی دونم درست بود که اصلاٌ بخشیدمش. چون از لحاظ رفتاری هیچ تغییری توی زندگی نکرده طلبکارتر هم شده. احساس می کنم مثل آتیش زیر خاکستریم و هر آن دوباره اختلافاتمون شعله می کشه چون هنوز نذاشته تا من خودمو خالی کنم. میخوام بدونم روابطشون تا چه حد بوده. توی اون مدتی که خونه نمی اومد می دونم خونه پدر و مادرش بود. حالا نمیدونم جایی هم همدیگه رو دیدن یا نه. اینا همه سواله برام یعنی حق ندارم بدونم. به نظر شما بعد از دونستن روحیه ام بدتر می شه؟ به نظر شما از خود دختره بپرسم یا اینکه خودم رو کوچیک می کنم؟