میتونم مجسم کنم با این افکاری که داری چقدر زجر میکشی از زندگیت.
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ (الزمر ۱۸)
آن کسانی که به سخن گوش می دهند و از بهترين آن پيروی می کنند ، ايشانند کسانی هستند که خدا هدايتشان کرده و اينان خردمندانند
در بین صحبتهای دوستان راهنماییهای خوبی هست. جز آن قسمتهایی که توصیه میشود بروی به عروسی اما خوش نگذرانی! اینکه اعصاب خودت و بقیه را بکنی توی قوطی!!!
در مقابل طبیعی ترین و بهترین رفتار همسرت (هر چند که از روی سیاست باشد) بد ترین و خام ترین نوع رفتار را نشان داده ای تا کنون.
در بسیاری از خانواده ها بدلیل احساس نزدیکی با عروس و پسر خانواده، بطور رسمی از عروس دعوت نمی کنند و آنها را جزو اعضای خانواده میدانند که حتما می آیند. بعد هم آنقدر سر آدمها در این مواقع شلوغ میشود که برخی اشتباهات هم از آنها سر بزند. کادوهایی که گفتی واقعا زیاد نیست. و اینکه خانواده همسر شما حتی به ظاهر عنوان میکنند که پولی برای خرید لباس شما در نظر گرفته اند، این لطف آنهاست. و آنها وظیفه ای ندارند.
اینکه توصیه به خرید کت و شلوار برای همسرت را از طرف مادر ایشان، دخالت میدانی به نظرم اشتباه است. همسر شما پسر مادرش هم هست! آیا یک مادر نمیتواند در عروسی دخترش به پسرش توصیه کند که کت و شلوار نویی بخرد؟ در خیلی از خانواده ها همانطور که فکور عزیز گفت، اینطور توصیه ها و هماهنگی ها در مورد لباس و... ممکن است بشود.
چیزی که برای من خیلی تعجب آور است، لج بازیهای بیجای شماست. فکر کن اصلا توصه به خرید کت و شلوار یا تامین پول اون از طرف مادر شوهر شما بوده. اما انتخاب و اختیار اش که با شماست. شما که دلت میخواهد اختیار امور زندگی خودت را بدست بگیری چرا پس فرصتها را میسوزانی؟ چرا با همسرت همراه نشدی که برایش کت و شلواری به سلیقه خودتان دو نفر انتخاب کنید؟
خوب بود همسرت میگفت باشه نیا! اونوقت میرفت با مادر یا خواهرش خرید میکرد یا در بهترین حالت خودش به تنهایی خرید میکرد؟
خوب بود همسرت در این مقطع بهت میگفت وظیفته که بیای، پول لباس هم بهت نمیداد که بری لباس بخری؟
زن و شوهر در اینگونه موقعیتهاست که میتونند بهانه هایی برای خراب کردن یا بهتر کردن زندگیشون درست کنند.
شما از یک موقعیت جشن و شادی، خرید لباس و مهربانی همسر داری به بدترین شکل ممکن برداشت میکنی و واکنش نشون میدی.
من تاپیک های قبلی شما رو نخوندم. اما بر اساس صحبتها و عملکرد شما در این تاپیک باید بگم که روش صحیحی رو اتخاذ نکردی!
چه اسمش سیاست باشه چه اسمش اخلاق و انسانیت، الان زمانی است که با مهربانی همسرت و شادی همسرت و خانواده اش، مهربان و شاد باشی و
اتفاقا
به همسرت بچشانی که اگر با شما مهربان و صبور باشد ثمره اش حد اقل این است که این مهربانی را بسیار شیرین تر و گوارا تر به او بر میگردانی.
یادم هست یکزمانی آقای سنگتراشان توصیه میکرد که منفعل نباشیم. و اینطور نباشد که اگر بد دیدیم بهم بریزیم و یا بدی کنیم. و اگر خوبی دیدیم شاد باشیم و دست افشانی کنیم. میگفتند سعی کنید خودتون فاعلیت داشته باشید و موقعیتها رو بسازید.
حالا شما داری یکجوری عمل میکنی که چه از رفتارهای ناخوشایند و چه از رفتارهای خوشایند همسرت بطور مساوی زجر بکشی.
من میگم حتی از موقعیتهای ناخوشایند زندگیت هم سعی کن لحظات غنی و خوشایندی بسازی. چه رسد به اینکه یک موقعیت از هر جهت شاد و مفرح و پر از مهربانی همسر را تبدیل کنی به جنگ اعصاب برای خودت و بقیه!
باور کن در موقعیتهای مشابه که شما داری، نه تنها کسی به ما پول نمیده، عددی هم حسابمون نمیکنن که بگن نمیدونم کت شلوار بخر یا پیرهن بخر، تازه ما کلی هم خودمون رو بدهکار حساب میکنیم که ای وای فلانی داره ازدواج میکنه باید براش کاری کنیم.
اما شما انگار در عروسی خواهر شوهرت نه تنها نمیخواهی قدمی بر داری، بلکه حتی بعنوان یک مهمان هم کلی توقع داری هم اینکه بدت نمیاد عروسی شون رو زهر کنی. حتی به قیمت اینکه خودت بیشتر از بقیه اعصابت له و داغون شه.