نتونستم با نبودنش کنار بیام بازم کمکم کنید لطفا

بچه رو که از شیر میگیرند، براشون نوحه در وصف داغ جدایی از شیر نمی گذارند. حواس بچه رو پرت میکنند و جی جی رو از تیر رس چشمهاش تا میتونن قایم میکنن که بچه عادت کنه. اونقدر هم شکم بچه را با غذا و میوه و شیر پاستوریزه و ... پر میکنند که هوس موسی به سرش نزنه.

حالا همین کارها رو شما بایست انجام بدی. عوض موسیقی های پر سوز و گداز و هر روز یک تاپیک جانکاه باز کردن، که بیشتر داغت رو تازه میکنه، آثار و بقایای حضور اون رو در زندگیت پاک کن (بستر زدایی) و فکرت رو به سمت کارهای دیگه ببر و سرت رو با انواع و اقسام کارهای خوشایندی که دوست داری پر کن.

این روزها یه خورده لی لی به لا لای خودت بگذار و خودت رو تحویل بگیر. برای خودت هدیه بگیر. خودت رو به ددری ببر و غا غا لیلی هایی که دوست داری بخر. با دوستات برنامه بگذار برو فیلمهای کمدی ببین. توی یه پروژه هایی یا کارهای گروهی عضو شو و خلاصه این کودک جانت رو از فکر اون چیز بد دور کن.

در همین راستا موسیقی رو اگر میتونی یه چند صباحی تعطیل کن. کتاب رمان و عشقی تعطیل. با دوستانی که از دوست پسر و عشق و... حرف میزنند فعلا کات!

بهترین کار رو کردی عزیزم

فقط یه کم زمان میخواد

یه کوچولو صبرداشته باشی تمومه....

میدونم سخته اما شدنیه

بعدا از این محکم بودن خودن کلی عزت نفس پیدا میکنی

خوشحال باش حقیقت رو بهت گفته سرت کلاه میذاشت خوب بود؟؟؟که بعدش هم نه راه پیش میداشتی نه پس؟؟

خب حقیقت رو گفت و تو هم متوجه شدی و بهترین تصمیم رو گرفتی..افرین
همین طور هم هم ادامه بده

کارهایی که بی دل هم گفتن انجام بده...جواب میده:)

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نوپو

4- اشتباه دیگر این است که این احساس کاذب خودت را برای ازدواج کردن کافی می دانی. در حالی که اشتباه محض است. برای ازدواج چند مرحله وجود دارد. اول خودت را کاملا بشناسی استعداد ها ُ، مشکلات خصوصیات و ... . دوم اینکه شرایط مناسب را برای ازدواج مهیا کنی. مثلا مهارت های لازم را یاد بگیری. سوم حالا که خودت را شناختی و آماده شدی باید معیارهایت را بنویسی و درستی و غلطی هر معیار را بررسی کنی تا به شرا یط قطعی برسی. چهارم فرد مورد نظرت را در قالب یک رابطه کاملا رسمی و به دور از احساسات از نظر معیارهای خودت و شرایط لازم برای ازدواج بررسی کنی. این پروسه ازدواج است. اما شما همه اینها را رها کرده ای و فقط به یک حالت انگیزشی که اسم عشق به آن داده ای اکتفا کرده ای و بر اساس همان نصمیم می گیری. آن آقا هم همین شرایط را باید طی کند نه اینکه ابراز علاقه و موبایل بازی کند و از چیزهای کاملا بی ربط مثل لباسی که هنگام خواب می پوشی سوال کند. پس فکر نکن چیزی را از دست می دهی.
.

---

:104::104::104:

:104::104::104::104:

:104: :104::104:

سلام
عزيزم باوركن اي ولا داري كاري كه شماكرديدكم كاري نيست بلكه جرات ميخواست كه شمااين جرات وشهامت روبه خودتون داديدوقطع رابطه كرديدپسري كه دختري روبخوادعشقش روثابت ميكنه
همه مادخترهااحساساتي هستيم ولي كنترل احساسات دروجودهمه ماهامتفاوته بعضي هاكنترل عالي روي احساساتشون دارندبعضي نه حالاكه شمااول راه رورفتيديعني قدمي كه برداشتنتش براي خيلي ازماهاسخته شمابرداشتيدمقاوم باشيدودرهمين مسيرادامه بديد
چون اولين تجربتون بوده براتون سخته ولي اينوبه پاي يه تجربه توزندگيتون قراربديدوبراش سوگواري نكنيدتاخودشمانخوايدنميشه بايدبخوايدتابتونيدفراموش كنيد
عزيزم واست يه داستاني روتعريف ميكنم كه سرگذشت دوستمه
دوستم دردوره فوق ديپلم بااقايي اشناميشندكه ده سال ازشون بزرگتربوده باهاشون رابطه روادامه ميدن خانواده دختروپسردرجريان رابطه بودندبعدچندسال يعني دوره كارشناسي پسربه خواستگاري دخترمياددرحاليكه هيچي نداشته به دلايلي دخترجواب ردميده وميگه بمونه براي وقتي كه كارپيداكردي چون شهرماازهم دوره وخانواده هيچكدوم نميتونن بهمون كمك كنندبراي داشتن زندگي خوب نيازبه شغله بالاخره بازم رابطه ادامه پيداميكنه هفت سال باهم رابطه داشتندبعدازاستخدام اقاپسردخترخانم ازدوستش ميخوادخواستگاري بيادرسمي كنندپسرقول خواستگاري روميده قرارميشه يه مدت باهم حرف نزنندتاپسربه خواستگاري بيادبعدشش ماه به دخترخبردادندپسربايه نفرديگه ازدواج كرده يعني شب وروزش اشك شده بودكه چرابهش قول داده بودعمل نكرداين همه عشق چي شدهفت سال كم سالي نيست شمايه ماه باهاش بوديدببين اين دوستم چه حالي داشت درسته چندروزاشك ريخت ولي بالاخره خودش روكنترل كرد
عزيزم درباره اينكه ازايشون خواستيدبه خواستگاريتون بياندغرورتون نشكسته بلكه نيت اين اقامشخص شده ومتوجه شديدكه قصدشون فقط دوستي بوده اينودرنظربگيرلياقت شماخيلي بالاترازاين حرفهاست قدرخودت روبدون وبه خاطرهركس خودت روسرزنش نكن اشك نريزچشمهاي خودت اذيت ميشندروح خودت درعذابه درحاليكه اون اقابه دنبال زندگي خودش رفته
پسرهابراحتي ميتونندبگن دوست دارم و...ابرازعلاقه كنندولي اكثرادروغه نميدونم شايدم من بدبين شدم چون همچين تجربه اي داشتم پسري كه دم ازعاشقي ميزداولين تجربم بودوقتي ازش ميخواستم خواستگاري بيادبهانه هاي مختلف مياورد چندروزديگه چندماه ديگه و....
عزيزيم تكليفت مشخص شدخداروشكركن

-