به نام خدا
سلام
قبل از هر کلامی باید از تمام کسانی که این پست رو میخوانند غذرخواهی کنم به خاطر لحن بیانم ولی به نظرم تنها راه تنبه صاحب این تاپیک همین نحوه صحبت هست شاید که به خودش بیاید.
.
من کسی رو میشناسم که به گفته خودش یک سیلی به موقع یک آدم دلسوز باعث تحول اساسی در روند زندگیش شده. به نظر من شما در روند تربیتیتون یک سیلی آبدار از قلم افتاده!
میخواهید مضامینی از تاپیکهای قبلیتون رو بیارم جلوی چشم؟! پس باهم یک چرخی بزنیم تا خوانندگان با تعریف بالاتر بودن شما نسبت به همسرتون هم بیشتر آشنا بشند:
.
نقل قول:
"از اولشم عاشق شوهرم نبودم ولی همکارام و سایرین انقدر از ایشون تعریف کردن که من قبول کردم."
.
نقل قول:
"شوهرم فوق العاده مهربون با احساس مودب پاک و باایمانه تقریبا از هیچی کم نمیذاره ولی مشکل من چیز دیگه س اینکه من از همه نظر از ایشون سرترم من فوق لیسانسم و ایشون لیسانس موقعیت شغلی من بهتره ظاهرم هم سرتره و از همه مهمتر خانواده م از لحاظ فرهنگی تحصیلات مالی و....از اونا بهترن.خانواده شوهرم آدمهای مهربونی هستند ولی اصلا به ما نمیخورن"
.
نقل قول:
"چندوقت پیش یکی از همکارهای شوهرم رو دیدم که از بچه های دانشگاه خودمون بود و از اون روز احساس افسردگی شدید دارم اون آقا از شوهر من خیلی سرتره و من مدام به اون فکر میکنم و اینکه من باید با چنین کسی ازدواج میکردم بدتر از همه اینکه اون آقا با دختری ازدواج کرده که از همه نظر از من پایینتره و من هر چند وقت یکبار هروقت چنین کسی رو میبینم دچار چنین حسی میشم و به هیچکس چیزی نمیتونم بگم فقط قرص ضدافسردگی مصرف میکنم "
.
نقل قول:
"همیشه ایشون رو سرزنش و تحقیر میکنم و از خانواده ش پیش خودش بد میگم "
.
نقل قول:
"وقتی خودمون تنها هستیم هیچ مشکلی با ایشون ندارم ولی توی مجالس وقتی دیگران رو میبینم مثلا شوهرای دوستام یا خانواده خانم داداشم متوجه میشم همه با هم سطح خودشون ازدواج کردن به جز من"
.
نقل قول:
"شوهرم برای خوشحال کردنم هر کاری میکنه چندروز پیش که مریض شده بودم انقدر ازم پرستاری کرد تا یه روزه خوب شدم حتی خونه ای که خریدیم و هرچی داره به نام من زده "
.
نقل قول:
"گذشته از اینا خودم خیلی مشکلات دارم 3 جا کار میکنم صبح تا شب درگیر کارم و انقد خسته م که دلم میخواد به رختخواب که میرم بخوابم "
.
.........
.
من جای شما بودم همین الان به جای کار در سه جا و افتخار به رفتاراهای مردانه! میرفتم دنبال درمانم. اگه قبل از عروسیتون یک فکر اساس برای معضلات فکریتون نکنید بدونید که با رفتن زیر یک سقف مشکلاتتون پیچیده تر خواهید شد .
.
جهت کمک به شما برای بیان مطالب به رواشناس و روانپزشک ،باید روی این مشکلاتتون کار بشه:
1- عدم ثبات شخصیتی (دهن بینی و مقایسه کردن دائم)
2- اعتیاد به کار زیاد و وجود رفتارهای مردانه
3- آموزشهای فراوان برای بالا بردن مهارتهای شناختی و بیانی
5- احتمال وجود وسواس فکری و وسواس ترس در شما
و....
.
ضمنا اینرو هم بگم که من به واسطه کار و تخصص و مسوولیتم با افراد بسیار زیادی از لیسانسه تا فوق لیسانس در تماسم که در مورد بعضی هاشون باید گفت که : "از دیپلم به بعد فقط حامل مدرکشون بودند و بس" نه تخصص درست و حسابی دارند نه فرهنگ بالایی! اینو برای این ضرب آهنگ فکریتون که در تمام تاپیکهاتون دیده میشه گفتم که میگید شوهرم لیسانس داره و من فوووووووووق!!!!!!!!!!!! لیسانس!
.
قصدم از این حرفها معادل سازی یک سیلی تربیتی براتون بود قطعا از حرفهام رنجیده شدید. اگر در صدد رفع اینها بودید و نتیجه داد که خدا را شکر و ما نیز خرسندیم اما اگر مانند قبل گوش ندادید و خود را بالاتر دیدید و بی عیب مطمئن باشید که در آینده یاد آوری این پست من شاید برایتان همراه با یک آه و افسوسی باشد که در اون موقع دیگر فایده ای نخواهد داشت.
.
در پناه حق.