-
واقعا این رو کلی نوشتم بهار جان
این رو تجربه کردم که گاهی تنهایی و آرامشی که در اون هست از اینکه بخوایم دائم تو
ناراحتی و غم رفتار بد دیگران باشیم بهتره.
امیدوارم منظورم رو درست رسونده باشم.
ببین این تاپیک ها مثال بودن بهار
مهم روشیه که خودت با خوندن همه این مطالب برای خودت پیدا می کنی.
اولین قدم هم برای ادامه و پیگیری راه ایجاد انگیزست
که خدا رو شکر جرقه اولیش زده شده در تو.
من نمیخوام با یک مشت لینک و تاپیک بگم مشکلت حل میشه و از سر خودم چیزی رو باز کنم.
هدفم واقعا کمک به تو هست.
سرنخ هایی رو که به درد خودم خورد بهت دادم فقط اینجا
با ایجاد انگیزه و پیگیری اهداف کوچیک بطور مرتب ، میتونی به تمام همون تاپیک ها به مرور عمل کنی.
پروسش طولانیه اما میارزه.
اگر تونستی تکنولوژی فکر رو هم تهیه کن و گوش بده. برات مفیده در این راستا.
-
منظور منم اینه من اصلا قصد اینکه بابت تنهایی به هرچیزی تن بدم رو ندارم.
و اتفاقا برعکس میترسم نکنه بدون قصد قدم اشتباهی بردارم.
در مورد اینکه چطور همچین برداشتی کردی بحث نمیکنم.و ترجیح میدم تمرکزمو بذارم رو بقیه قسمت حرفات.
مرسی
-
بهار جان عزت نفس مراتب دارد و صرفاً ربطی به حقیر در برابر دیگران شدن ندارد . با عزت نفس بالا مهمترین اتفاق این است که هیجانات و ذهن به کنترل در
میاد . لینکهای زیر عمق عزت نفس را بیان می کند
http://www.hamdardi.net/thread-20334.html
http://www.hamdardi.net/thread-21157.html
-
اصلا من کی از تحقیر شدن حرف زدم.موضوع تاپیک من چیز دیگه ایه.
بی خیال.
مرسی.من اشتباه کردم این تاپیکو زدم در حالی که میدونم تنها تو زمانها و موضوعات اورژانسی میشه از اینجا استفاده کرد و مسائل ریشه ای با تاپیک و این حرفا حل نمیشه.و فقط زمینه رو باز میکنم واسه هر حرفی.و اونوقت بیا و جمعش کن.
مرسی فرشته مهربان و بهارشادی که بهم لطف داشتین.
موفق باشید
-
بهااااااااااااااااااااااا اااااااااااااار!
چرا همه چیز رو انقدر پیچیده می کنی و زود عصبانی میشی اخه؟
باور کن من اصلا منظورم چیزایی که تو فکر کردی نبود
من میخواستم بهت بگم چجوری میشه قوی شد.
اگر الان این تاپیک رو ول کنی مسئله رو پاک کردی.
مسلما توی دیدار خیلی بهتر از نوشتار میشه حرف زدو
اما واقعا حرفای من چه ربطی به تحقیر و اینا داشت آخه عزیزم؟
من داشتم راجع به انگیزش می گفتم :)
حالا سعی کن روی همون موضوع هنر جدی تر تمرکز کنی.
-
بهار جان من عصبانی نشدم.اصلا حرف تحقیرو من نزدم.
من فقط بابت اون تیکه ای که نقل قول کردم ناراحت شدم.یعنی به خودم گفتم من کی گفتم میخوام با هرکسی برم؟این حرفت ناراحتم کرد چون احساس کردم راجبم عجولانه قضاوت کردی.
منم مثه تو تنهایی رو به بودن با هرکسی ترجیح میدم.اگه اینطور نبود برام راحته باشم با خیلی ادما که اتفاقا خوب به نظر میان.
اما واقعا به این نتیجه رسیدم از اینجا برای حل مشکلات عمقی نمیشه استفاده کرد (نه بخاطر حرفای تو) و بیشتر مثه اورژانس برای اتفاقات ناگهانیه.
مرسی ازت که برام وقت گذاشتی.
موفق باشی
-
سلام استادhttp://www.pic4ever.com/images/2lbkos0.gif
نگو که تاپیک جمع شده!http://www.pic4ever.com/images/mornincoffee.gif
منم اومدم جواب بدم!http://www.pic4ever.com/images/dancegirl2.gif
به نظر من جواب سوالت سادست...
راه پیشگیری از ناراحتی و اندوه زیاد، شناخته...
شناخت درست.
هرچه شناخت درست تری از یه شی ء داشته باشیم، انتظاراتمون متناسب با قابلیت های اون شی ء می شه. و از طرفی وقتی اون شی ء کاری که قابلیتش رو نداشته، انجام نده، کمتر و کمتر ناراحت می شیم.
من با اینکه نباید از دیگران توقع داشت، موافق نیست.
باید توقعات بجا داشت.
و برای این منظور باید شناخت درست و همه جانبه ای از اون شخص پیدا کرد. برای شناخت درست هم باید آرامش و دید باز داشت.
مثلا اگه تو یه لیوان رو درست بشناسی، اولا می دونی که ازش نمی شه انتظاری غیر از نگهداری آب داشت. و نمی شه انتظار داشت دمای آب رو ثابت نگهداره... یا خنکش کنه، یا گرمش کنه یا ... دوما می دونی چه حجمی از آب رو نگهداری می کنه... بنابراین هیچوقت به خیال اینکه می تونه دو لیوان رو نگهداره، بهش تکیه نمی کنی. و اگرم یه وقتی سرریز شد، خیلی ناراحت نمی شی.
وقتی هم یه روز صبح خواستی توش چایی بریزی و شکست، حس نمی کنی اتفاق غیر منتظره ای افتاده. هرچند که قرار نبوده که بشکنه، اما شکستنش ناراحتت نمی کنه.
برای آدما هم همینطوره. مثلا درسته که قرار نیست بهمون دروغ بگن، اما به هرحال یه وقتایی دروغ می گن. و خیلی چیزای دیگه.
وقتی شناخت درست باشه، توقعات به جا شکل می گیرن.
و بعد هم اگه همون توقعات بجا برآورده نشن، واکنش های احساسی قابل کنترل خواهند بود. یعنی ناراحت می شی، اما نه در حد این اندوه زیاااااادی که الان هست.
و به افراد دیگه هم تعمیمش نمی دی. چون می دونی هر انسانی مثل خودشه.
البته تجربت بیشتر میشه. یعنی می دونی که جماعت انسان ها، تحت یه شرایطی لبریز می شن و ... یا هرکدوم یه نقطه ضعف ها و یه نقاط جوشی دارن و ...
همه اینهایی که نوشتم رو خودت می دونستی، درسته؟ استاد مبااداااااااا ذهن سطحی محترم باز شلوغ شده باشه!
راستی استاد جون، فکر نکنی دارم تو تاپیکای مشاوره جولان می دماااااااhttp://www.pic4ever.com/images/1.gif
شدیدا تکذیب می کنم!http://www.pic4ever.com/images/no.gif
چون استادم بودی برات پارتی بازی کردم...http://www.pic4ever.com/acigar.gif
راستی قدرت جون سلام می رسونه، می گه به بهار بگو بیخود با این تاپیکای اندوه زیااااااااااااااد مظلوم نمایی نکن، من میشلمو بیش از این حرفا دوست می دارم که به کس دیگه ای فکر کنم!!http://oshelam.persiangig.com/image/...k2/nananaf.gif