-
گل آرا جون خانواده شوهر من کلاً آدم های بی فرهنگ و بی تربیتی هستند. شوهرم یه خواهر دیگه هم داره که هم سن منه و یه شهر دیگه زندگی میکنه. اون خواهرش از این یکی خیلی بدتره. بددهن عصبی. حسود و پرخاشگره. تو این خونواده محبت کردنشون هم با فحشه. اگه تاپیک قبلی منو بخونی متوجه میشی. من از این بابت هم ناراحتم که چرا اون روز شوهرش هم دخالت کرد و حرفهای نامربوط بهم زد(خیلی خاله زنکه) به اون اصلاً مربوط نبود نه به خودش نه به زنش(این زن و شوهر انقدر بی چشم و رو هستن که نگو. دوهفته پیش واسه خونشون کادو خریدم بردم شوهرم گفت نمیخواد ولی من گفتم من دوست دارم واسه خواهرت یه چیزی بخرم از حقوق خودم هم واسش خریدم هر دفعه هم که میرفتیم خونه پدرشوهر واسه بچش یه چیزی میخریدم می بردم به خدا خیلی بی چشم و رو و قدر نشناس هستن) من قبل اینکه آشتی کنیم با خونواده هامون به شوهرم گفتم باید با خونوادت صحبت کنی که دیگه راجع به گذشته و جریان طلاق صحبت نکنن و سرکوفت نزنن و اگه هم چیزی گفتن تو ازم حمایت کنی گفت باشه. ولی خواهرش با وقاحت تمام حرفایی که لایق خودش بود و بهم زد شوهرم هم هیچی بهش نگفت. من الان نمیدونم از این به بعد چجوری باهاش رفتار کنم. باهاش قهر کنم یا...... دفعه بعد اگه دیدمش باید رفتارم چجوری باشه؟ حالم هم از خودش هم از شوهر خاله زنکش به هم میخوره
-
میشه بگید رفتار شوهرتون تو اون لحظه چه طوری بودش ؟؟؟؟؟؟؟؟به نظر منم اصلا باهاش درگیر نشو اون قصدش ناراحت کردن شما و اختلاف انداختن بین شما و همسرتون هستش اصلا بهش اجازه نده از هیچ راهی وارد بشه میتونستی اون لحظه که فهمیدی به شوهرت بگی آی کلک به من نگفتی که سورپرایزم بکنی یا مرسی عزیزم سورپرایز شدم نه اینکه بد برداشت بکنی چرا به من نگفتی و فلان و تا خواهرشوهرت هم بل بگیره یکم خردمندانه برخورد کن و تو خونه هم میگفتی اصلا حال پارک نداشتم اما مرسی که سورپرایزم کردی بعضی وقتا بعضی مسائل و نباید آدم بروش بیاره اینجوری بهتره :316:
- - - Updated - - -
زیرا اینها کسانی هستند که ازصمیم قلب معتقدند شما بهتر از آنانید . . .
-
نوش نوش جان تو اون لحظه شوهرم فقط ایستاده بود و نگاه میکرد حتی یه کلمه هم به خواهرش چیزی نگفت فقط به من گفت بیا بریم خونه. شوهرم یه اشتباه بزرگ کرد و اون این بود که وقتی با ناراحتی بهش گفتم من پارک نمیام و خواهرش هم شروع کرد به توهین وقتی مامانش پرسید چی شده؟با بی سیاستی تمام بهش گفت ماریا پارک نمیاد.در ضمن شوهرم هم از پارک رفتن اونا اطلاعی نداشت فقط 2-3 روز قبلش مامانش گفته بود شاید جمعه بریم پارک ولی هنوز قطعی نشده.(طبق گفته های خودش). بالاخره آدم وقتی میخواد جایی بره قبلش هماهنگی میکنه. اونا میگن هرچی ما گفتیم تو باید بگی چشم و اطاعت کنی! راستش با خواهرای اون اصلاً بهم خوش نمیگذره چون آدمای عصبی و بددهنی هستن هروقت به هم می رسن جرو بحث میکنن و به هم فحش میدن. با مادرشون هم همینجوری هستن. محبتشون هم با فحشه. آدم های دورویی هستن پیش دیگران اصلاً وابداً رفتار بدشونو نشون نمیدن مثلاً جلو فامیل و غریبه ولی وقتی تنها هستن ........................! اینم نگفتم بهتون که روز عقدمون یعنی 7 سال پیش همین خواهر بی لیاقتش چی به روز من آورد. تو محضر سر مسأله حق اشتغال یه بحث کوچیک بین دو خانواده پیش اومد و این خانم که اون موقع 17 سال بیشتر نداشت شروع کرد به دخالت و فحاشی به من و وقتی پشت سرم ایستاده بود بالا سرم قند میسابید محکم با مشت کوبید تو کمرم درحالی که بهم فحش میداد. من ساده هم هیچی بهش نگفتم به خاطر اینکه عقدم به هم نخوره چون شوهرمو خیلی دوست داشتم. این بی احترامی ها توی این هفت سال هم از طرف خواهراش و هم از طرف مادرش ادامه داشت تا اینکه جریان طلاق پیش اومد
-
سلام خانوم ماريا
اميدوارم حالتون خوب باشه!
من يك سري توصيه ها بهت ميكنم اميدوارم راهگشات باشه
دليل رفتار خواهر شوهرت واضحه
اون خودش زورگوه فكرميكنه با اين كارها ميتونه شما و شوهرتم زير سلطه خودش ببره. در حاليكه هم كه ناز آدمو نميكشن و هر كس برا خودش شخصيت داره.
شوهرتم ازش ميترسه ولي بخاطر تو واينكه حرف زشتي بهش نزنه و از اين خرابتر نشه سكوت ميكنه
عزيز من
اصلا با اين جور آدمها دهن به دهن نشو وقتي هست سعي كن گزگ به دستش ندي. اصلا هر وقت فهميدي اونجاس داخل نرو. به مادر وشهرتم دليلشو بگو. بعدش گوشيتم خاموش كن كه فحشاشو نشنوي.
از طرف ديگه اين تجربه شخصي خودمه.
بشدت بشدت رابطه تو با شوهرت خوب كن.بهش همه جوره برس.بهش بگو تكيه گاهته.بايد ازت حمايت كنه. باهاش بگرد وقت خاليشو پركن.
كاري كن به روزاي اول ازدواجتون برگردين.
بخدا اگه اين كارها رو بكني جواب ميگيري.
اون نه تنها از تو بلكه از شوهرتم بدشم ياد چشم ديدن شاديتو نداره. بشو خار برو تو چشمش.
فقط و فقط سعي كن هوش و حواسو عشق شوهرتو داشته باشي.
اون موقع يه روزم ميرسه جواب خواهرشو ميده ديگه ترسي نداره. چون بايد از تو دفاع كنه:72::43:
- - - Updated - - -
همه اين چيزا رو شوهرت ميدونست؟
روز عقد تو كمرت زد؟
-
سلام پریا جان. مرسی عزیزم از راهنماییت.آره شوهرم از خواهراش میترسه با اینکه ازشون بزرگتره! شوهرم فهمید که زده تو کمرم فردای همون روز (روز بعد از عقدمون من و شوهرم رفتیم بازار واسم یه عطر خرید واسه خواهرشم خرید با اینکه میدونست زده تو کمرم) همین رو دادن های شوهرم بود که باعث شد اینا انقدر پررو بشن! فکر کنم مادرشوهرم به زور بخواد مارو آشتی بده نمیدونم چه رفتاری در پیش بگیرم آخه دوست ندارم دیگه ریختشو ببینم. دلم میخواد رابطمو باهاشون قطع کنم دوباره و فقط با پدر و مادرشوهرم رفت و آمد کنم ولی خوب اون 24 ساعت خونه باباشه
-
اون ميدونه خواهراش حسود و بدجنسن. ميخواد با اين كارها كاري كنه اذيتش نكنن و حسودي نشه. در حاليكه كارش اشتباهه. من حاضرم قسم بخورم خواهرش از اينكه برات عطر خريده حسادت كرده. حتي بهش حرفم زده.
عزيز من اينجور موقع ها خودتو جلو ننداز. اون چيزايي كه بهت گفتم رو انجام بده و خيلي آروم و با محبت به شوهرت بگو دوس داري من ناراحت بشم غصه بخورم؟ خورد بشم؟ بوسش كن نازش كن. بهش برس. بگو من زندگي خودمو دارم. ميخوام كنار شوهرم خوشبخت بشم. دوس داري فردا بچه دار بشيم جلو بچمون كوچيك كنه؟
-
اولا یه انتقاد !!!! عزیز دلم هرچقدر هم دلت از دست خونواده شوهرت پره، اینجوری راجع بهشون حرف نزن که بی فرهنگن و ...به خاطر خودت. چون تمام این جملات بار منفی دارن و روح و قلب پاکت رو آلوده میکنن.
دوما. چرا برای خواهر شوهرت و بچه اش کادو میخری؟ چرا واقعا؟ من اگه خواهرشوهرم روز عقدم همچین کاری میکرد؛ قهر نمیکردم، قیافه نمیگرفتم، جوابشو نمیدادم، اما تا آخر عمرم تو هر جمعی بود فقط در حد سلام (اونم محترمانه) برخورد داشتم و اگه سؤالی داشت جواب میدادم...حفظ احترام توأم با سردی و بی توجهی...
چرا صمیمی میشی که انتظارت بره بالا ؟
اگه تو محبت و توجهت رو ازش دریغ کنی، هر بلایی سرت بیاره ککت هم نمیگزه !
قهر نکن. راجع یه این موضوع با شوهرت بحث نکن. اگه خواهرشو دیدی، در حد سلام و علیک! همین. فقط واسه اینکه بفهمونی مثل بچه ها قهر نیستی.
اگر مادرشوهرت اقدام به آشتی دادنتون کرد. بگو: مادر من قهر نکردم که بخوام آشتی کنم. قهر مال بچه هاست...اما به خاطر فحاشی و برخورد بد خودش و شوهرش نمیتونم ببخشمش. کارش ناراحتم کرده. والسلام.
احتمالا خواهرشوهرت اینقدری متحول نمیشه که پی به اشتباهش ببره و عذرخواهی کنه! شاید شاکی هم بشه و بیفته جلو واسه دعوا.
تو در نهایت خونسردی بدون بی احترامی و توهین (بدون اینکه عصبانی بشی! چون اون میخواد تو عصبی و تحریک بشی) بگو لطفا احترامت رو نگه دار. اگه مشکلی با من داری بگو تا حلش کنیم چرا توهین میکنی؟ و اگه ادامه داد از شوهرت خواهش کن اونجا رو ترک کنید.
-
واقعا من هيچ كدوم از اين كارا رو براي خواهر شوهرم نكردم.هميشه از محبت بهشون خودداري كردم.ولي اگه اين كارا رو ميكردم و اين طوري باهام رفتار ميكردن خيلي ميسوختم.
محبت نكن تا توقع محبت از آدمي كه اينطوريه رو نداشته باشي.حرفاي گل آرا جونم گوش بده خيلي مفيده
-
مشکل من اینه که مادر شوهرم بهم میگه نباید کینه ای باشی و باید زود همه چیزو فراموش کنی. همش منو با خودش مقایسه میکنه و میگه من وقتی خواهر شوهرم بهم توهین میکرد اصلا جوابشو نمیدادم و کوتاه میومدم.(البته دروغ میگه چون من اون روی بدشو واقعا دیدم وقتی عصبی بشه دیگه هیچکی جلودارش نیس قشقرق به پا میکنه ) مادرشوهرم بهم میگه باید کوتاه بیای و هیچی نگی! یعنی تو سرسخور باشی
-
مشکلت اینه که مادر شوهرت میگه: .....
:311:
خب بگه ... اینم شد مشکل ؟ عزیزم...خواهرم... دوست خوبم! من تاپیک هاتو خوندم! تو که اون مشکلات رو از سر گذروندی الان باید اینقدر محکم و قوی شده باشی که توپ هم تکونت نده.
آدم یه اخلاق رو تو خودش میخواد تغییر بده نمیتونه!!! کلی زمان میبره!!! بعد تو میخوای اخلاق مادرشوهرت رو عوض کنی؟ بذار بگه. بگو مادرجان من کینه ای نیستم. من فقط ناراحتم. همین.
اصلا همین هم نگو. کلا پیرامون حرف ها و گفته ها و نظرات نگرد. بذار هرکی عقاید خودشو داشته باشه. خودت هم طبق عقاید خودت عمل کن. اینجوری آرامش خودت بیشتره.