نمایش نسخه قابل چاپ
بچه ها من یکمی گیج شدم! یعنی درست نفهمیدم مشکل کجاست! ولی به نظر منم ریختن هویچ تو مرغ ضد حال اساسیه! میتونی از پیاز یا چند ساقه کرفس استفاده کنی! چقدر از غذاهای شیرین (یکمی حتا ته مزه شیرین) بدم میاد! واااااااااااااااااااااااا اای خدارا شکر همسرم از این کارا بلد نیست! بعدشم آنتی اکسیدان و ... را با خوردن خامش میتونید به بدنتون برسونید همچنین لازمه عرض کنم ضرر غذای سرخ کرده کمتر از ضرر زجر کشیدن خوردن ی غذای سالمممممممممممممممممممممم ممممممممممممممههههههههههه ههههههههههه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tamanaye man
تمنا جان میخواستم از اون حال و هوا بیای بیرون....
راستی میدونم هویج بهانه بود اما برای از بین بردن بوی مرغ میتونی از برگ بو هم استفاده کنی...
این مساله شما هم با صبر و حوصله حل شدنیه و به قول خانم she: «باهاش بحث نکن. کم کم شروع به عمل کن. بازم میگم : بدون قهر، بدون بحث، بدون توضیح های تو، فقط با عمل.»
تمنا جان یه هویج ریختی توی غذا جماعت ذکور صدای اعتراضشون:97: رسید به لایه اگزوسفر جو زمین!!!! نریز خواهرم ! نریز!!!
مرسی از راهنماییهاتون
مشکل من قهر امروزم نیست . انشاا... آشتی میکنیم .
kamrava: :wink-new:
she: مرسی عزیزم می فهمم .
آبان دخت : آره حتما ، ممنونم
چطور با همسرم رفتار کنم که اصلا از من توقع نداشته باشه که من باید براش این کارا رو انجام بدم ؟
چی کار کنم که اون هم کارای خونه رو یکم کمکم کنه ؟
سلام دوست خوبم!!!
اولا من باور کردم که هویج بهونه بوده اگه اون اختلاف اصلی حل بشه یه کیلو هویج هم بریزی تو مرغ میخوره! ولی واسه اینکه فکر نکنه میخوای لجش رو در بیاری تا اطلاع ثانوی هویج نریز:cool:
یه بنده خدایی به من میگفت مردها فقط گوش هستن :joyous: من جمله اش رو تصحیح میکنم : اکثر مردها شخصیت سمعی دارن. پس تا جایییییی که امکان داره از هر گونه جر و بحث لفظی، گیر لفظی، ایرادگیری و انتقاد لفظی، توهین لفظی !!! پرهیز کن!!! از ادبیات مناسبی با همسرت استفاده نکردی عزیزم حتی اگه ناراحت بودی.
و برعکسش رو انجام بده. مثلا واسه تشکر بگی عزیزم ممنون که فلان کارو کردی ! تاثیرش بیشتره تا اینکه واسه تشکر عطر بخری !!!
در مورد دستور دادن...خیلی زیرکانه و در دراز مدت این رفتار رو در همسرت تغییر بده و به صورت مثبتی دو طرفه اش کن! طوریکه خودشم متوجه نشه کی تغییر کرد!!!
مثلا من حس کردم شوهرم داره به یه دستور دادن هایی عادت میکنه و داره نقش زن و مرد رو به دلخواه خودش تثبیت میکنه!!!
اما هر وقت دستوری داد انجام دادم حتی اگه خسته بودم و اجازه دادم خستگی رو تو وجودم ببینه و درک کنه نه اینکه بگم من خسته ام خودت پاشو!!! اینجوری شرمنده هم میشه.
و به مرور زمان یه کارهایی رو خواستم انجام بده.
مثلا تو اتاق بودم گفتم : ...جان. میشه برام آب بیاری؟ میشه تو ظرفها رو بشوری؟ میشه ... و بعد از انجام ازش تشکر کردم !!! حتی برای کارهای کوچیک. با زبون خوش به یه سری کارها عادتش دادم طوریکه الان خودش پا میشه خیلی کارهایی که قبلا من انجام میدادم رو انجام میده! اما من هم کماکان هر چی بخواد انجام میدم.
کم کم عادتش بده. درست میشه.
سلام دوست عزیزم
این جا همه ، صحبت های عالی ایی داشتند ... (به جز بحث ریختن هویج در مرغ، عزیزم خیلی هم کار خوبی می کنی، این نشون میده کدبانوی خوبی هستی)
ببین، همونطور که سایر دوستان گفتند، با زبووووون خوش می تونی همسرت رو طوری کنی که خودت دوست داری
اما در دراز مدت
مثلا برای این کار باید تا 7-8 ماه یا حتی یک سال دیگه صبر کنی تا تغییر رفتارهمسرت رو به وضوح ببینی نه این که تا 2 هفته ی دیگه منتظر باشی
ببین عزیزم، شوهر شما درس می خونن، این درست ، شما می تونی از این نکته استفاده کنی، به این صورت که مثلا بهشون بگی عزیزم دیروز یه برنامه می گفت کسایی که درس می خونن بعد از 3 ساعت که درس خوندن پاشن یکم دور خونه تاب بخورن، این باعث میشه خستگیشون در بره و روحی تازه کنند ... تا دو هفته ممکنه شوهرت به حرفت گوش نده اما وقتی مهربونتو ببینه بلند می شه و تو زندگیتون تاب می خوره، بعد از 2هفته بهش بگو بیا حالا که داری تاب می خوری بیا خونه رو با هم مرتب کنیم ...
یا این که عزیز دلم ! خودتو برای شوهرت نکش !
ببین وقتی برای زحمت هایی که می کشی ارزش قائل نیست بذار نبود ِ زحمت هات رو حس کنه
مثلا شما برنج رو دم می اندازی خوشمزه تر میشه، تهش ته دیگ می ذاری خوشمزه اس، خورش ِ فلان درست می کنی سخته ، ولی چون همیشه درست کردی دیده نمی شه
تا 1 ماه آینده کم کم این زحمت هایی که می کشی رو کم رنگ کن
مثلا شوهرت میگه : امروز غذا مثل هر روز نیست و خیلی خوشمزه نیست، بهش بگو راست می گی و سرم خیلی شلوغ بود و نرسیدم مثل قبل وقت بذارم ... یا مثلا حالم خوب نبود نمی تونستم روی پام بایستم
عزیزم حتی می تونی وقتی درس شوهرت سبک تر شد، مثلا یه مسابقه بذارین یا یه برنامه یا مثلا به جای هدیه تولد ازش بخوای که 3 روز به جای شما توی خونه فعالیت کنه تا بدونه چقدر داری زحمت می کشی و خسته می شی
راستی ... این که خودتو به مریضی هم بزنی خوبه .... مثلا از بس کار کردم این طوری شدم ... بدنم ضعیف شده .... به خودم نمی رسم ...
اگر بتونی یه کلاس اسمتو بنویسی، مثلا بری کلاس طراحی ... و تو هم یه سری کار دیگه جز کارای خونه داشته باشی خیلی خوب میشه
اگر الان شوهرت این طوری باشه وقتی ان شاالله بچه دار شدین، بیشتر اذیت می شی
ضمنا اصلا به روش نیار که دوست داره دستور بده! تازه الکی هم که شده وقتی که صمیمیت بینتون هست و با هم خوب هستید بهش بگو که خیلی خوشحالم که شوهرم از اونایی نیست که تو خونه دستور بده ، و فلان موقع رو یادته می تونستی بهم بگی فلان کارو کنم اما خودت انجامش دادی ... واااای که چقدر تو خوبی ...:untroubled:
دلپذیراد عزیزم : مرسی که نظرت رو گفتی ، می دونم زیاد وقت گذاشتی .:)نقل قول:
نوشته اصلی توسط دلپذیراد
عزیزم همسر من خیلی زرنگ تر از این حرفاست .قبلا امتحان کردم جواب نداده .
مثلا وقتی از سر درسش بلند میشه و من هم توی آشپزخونه دارم غذا میپزم ، مثلا بهش میگم عزیزم رب گوجه رو از توی یخچال میدی ؟ بهم میگه : اوه تا من و میبینی باید یک چیزی بهم بگی حتما ؟
یعنی کنار یخچال وایساده که من این رو بهش گفتم . بهم رب گوجه رو میده ، ولی حرفش رو هم میزنه .
اگر من مثلا بهش همون حرف شما رو بزنم که میگی یک تاب بخور و اینا ، بهم میگه نه من اینجوری راحت ترم ( البته با شوخی بهم میگه ولی انجام هم نمیده )
شوهر من بچه نیست که بتونم با این حرف ها گولش بزنم .
مرسی گل آرا جونم که وقت گذاشتی و نظرت رو گفتی .
روش گل آرا رو می پسندم ، امتحانش کردم تقریبا خوبه چون هیچ بحثی پیش نمیاد ولی باز باید خودم زیاد زحمت بکشم ، یک جورایی همسرم فکر میکنه من باید خستگی ناپذیر باشم .
اگر بگم خسته شدم ، میگه تو همش خسته ای . اگر بگم مثلا سرم درد میکنه ، میگه تو هر روزی یک جات درد میکنه . ( یعنی اینجوری باهام صحبت میکنه که من دیگه نگم )
مثلا شده که من از بیرون اومدم دیدم ظرف ها رو شسته ،خیلی تعجب کردم . ازش تشکر میکنم و بوسش میکنم . ولی برای اینکه من عادت نکنم دیگه این کار رو انجام نمیده .
هروقت یک کاری برام میکنه میگه این دفعه رو انجام دادم ولی پرو نشی فکر کنی باز هم انجام میدم .
البته همیشه ازم تعریف میکنه که خیلی خونه تمیز و مرتبه همیشه ، دست شویی ها برق میزنه از سفیدی .
من هر روز خونه رو جارو میشکم ، بهم میگه نمی خواد زیاد جارو کنی خسته میشی ..... ولی وقتی باید براش یک چیزی ببرم دیگه به خستگی و حوصله داشتن من کاری نداره .:(
اگه براش نبرم میگه باشه من هم میدونم دیگه باهات چی کار کنم .( به شوخی میگه ولی یک بار با شوخی تلافی میکنه ) خیلی زرنگه
- - - Updated - - -
:311:نقل قول:
نوشته اصلی توسط kamrava
خدا عمر با عزت بهت بده
مام تو خونه همین مشکلو داریم هی میگم هویج نریزین تو غذا میگن مفیده میگم خوب بیارن خام بخوریم زهر مارو:199:
غذام مگه شیرین میشه آخه؟
در ضمن غذا باب طبع مردا باشه بیشتر عشق همسرشونو میبینن و بهش عشق میدن
اینطوری نمیشه باید دنبال یه دختری باشم که ذاعقش مثل خودم باشه وگرنه بعدا به مشکل میخوریم :biggrin:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ژپتو
آره... خداییش فاکتور هویج رو لحاظ کنید یعنی یکی از شرایط ازدواجتون این باشه: عدم ریختن هویج در کلیه غذاها و خام مصرف کردن این زهره مار یعنی اینکه هویج رو دم حجله بکشین!!!!;)
واقعاً غذا اینقدر برای آقایون مهمه که در عشقشون هم تاثیر میزاره؟:confused:
نه بابا اونو که شوخی کردمنقل قول:
نوشته اصلی توسط آبان دخت
البته استارتر تاپیکم گفته بودن که بهانه بوده کار همسرشون
ولی میخام بگم که غذا هم حتما مهمه ،چون کاریه که خانوم خونه داره انجام میده برا همسرش و خودش
مثلا فکر کنید همسر شما هر سری بره برا شما لباس بخره(وظیفشه دیگه) بعد نظر شمارو توش لحاظ نکنه و هی خودش خوشش میاد برا شما بگیره. شاید قشنگ هم باشه ولی چون شما انتظار داری به نظر شما احترام بذاره(چون نشون میده بهتون که دوستتون داره) ازش خوشتون نمیاد و بهانه میگیرین. اینم تقریبا مثل همونه
به نظر من دو طرف باید با هم را بیان سر این قضایا یه مقدار طوری که خانوم دوست داره یه مقدارم اون طوری که آقا دوست داره تا هر دو به خواسته هاشون برسن و فکر نکنن خواستشون برا شریک زندگیشون اهمیت نداره
فاکتوری که باید تو ازدواج در نظر گرفت اینه که شخص مورد نظر چقدر تعامل پذیره :18:
به نظر من برای ترک این عادت یه مدت کارایی رو که میگه انجام بده ولی شوخی شوخی غر هم بزن.یه کوچولو.زیاده روی نشه:stung: بعد کم کم شروع کن به حذف .شوهر من هم کمابیش اینطوریه.مثلا تند تند میگه:کنترلو بده،گوشیم رو بده و....منم همیشه در جوابش میگم:"کدوم قانونی گفته که زن باید کنترلو بده به مرد؟" یا "قبل از اینکه بشینی به هر کدوم از وسایل یه نخ ببند،هر وقت خواستی بکش سمت خودت که خدایی نکرده خسته نشی".ولی وسیله رو هم براش میبرم در نهایت!!!از 10 تا یکیشو با این روش واگذار کردم به خودش.واقعا هنر کردم!! :199: البته همونطور که دوستان گفتن زمان میبره که درست بشه.اما میشه.موفق باشید