-
حرف شما درسته. اشتباه من این بود که هیچوقت واقعیت رو درباره خانواده شوهرم قبول نکردم از طرفی شوهرم هم با کم توجهیش به من به حساسیتهای من دامن زد.
فردا صبح همسرم به خونه برمیگرده. میخوام رفتارمو عوض کنم ببینم چی میشه. از همدلیتون متشکرم:o
- - - Updated - - -
-
هرگز تحقیرش نکن
و بهش افتخار کن حتما بهش بگو که بهش افتخار می کنی
-
حق با شماست.من با لجبازی واقعیت تلخ شرایط خانواده شوهرمو قبول نکردم.فکر میکردم اگه یه مدت رهاشون کنه باباش به فکر زندگیشون میفته...
خیلی اشتباه کردم.انگار زندگیمون تو یه دور باطل افتاده بود. من غر میزدم و اون کم توجهی میکرد.:158:
-
خدا رو شکر که متوجه شدی
امیدوارم همیشه شاد و موفق و خوشبخت باشید
-
راستی خیلی هم خودت رو پشیمون نشون نده . با محبت باش. بیشتر درکش کن. اما فردا نشینی مدام بگی من اشتباه کردم و ..... / باشه ؟
- - - Updated - - -
اینو برای اتفاقات آینده میگم.
- - - Updated - - -
ممکنه جایی هم تو اشتباه نکنی، اما رفتار فردات پایه آینده میشه . بالاخره شوهر تو هم مقصر بوده که تو رو توجیه نکرده . فقط میزان سهم خودت رو در این اختلاف بپذیر. مبادا فردا مدام بگی قبوله . من اشتباه کردم و ...
بگو ما باید از این به بعد بیشتر سعی کنیم همدیگرو درک کنیم.
بگو من می دونم مشکلاتی داری و سعی می کنم از این به بعد بیشتر از قبل درکت کنم.
-
:180: آقای شوهر با کلی سلام و صلوات تشریف آوردن!
اول رفتارش با من یکمی سرد بود. یعنی اونجوری که انتظار داشتم نبود :47:
خوب چاره چیه؟ آقارو از خونه فراری دادم پس معلومه که با یه بغل گل برنمیگرده!!!
فعلا منتظرم ببینم خودش میخواد سر صحبتو درباره مشکلات پیش اومده باز کنه یا نه؟:confused: هنوز از راه نرسیده تلفنهای خواهر جانش شروع شده ولی من کاملا بی توجهی نشون میدم که واقعا برام سخته:cold: ولی چاره ای نیست باید تغییرو از خودم شروع کنم!:73:
-
آفرین تغییرو از خود شروع کردن بهترین روشه
-
باید ازین عمل شوهرت خوشحال باشی شوهرت خیلی مهربون و ادم مسئولیت پذیریه که خونوادشو رها نکرده و همچین کسی همسر و فرزندانشم رها نخواهد کرد البته به شرطی که همراهش باشی و هی غر نزنی چرا با خونوادت اینطوری هستی این عمل ایشون نشون میده که قدرشناس محبت هاست قدر محبت هایی که پدر و مادرش براش کردن رو می دونه به نظر من این عمل شوهرت ستودنیه .من اگه جای شما بودم تازه ایشون رو تشویق هم می کردم فقط کافیه یک لحظه خودت رو جای اون بذاری اگه پدر و مادرت نیاز به کمک تو داشتن و همسرت مخالفت می کرد چه حالی پیدا می کردی؟اگه واقعا خودت رو جای اون گذاشتی و بازم ازین رفتار شوهرت بدت بیاد بدون که باید روی حس مسئولیت پذیری و مهر و محبتت بیشتر کار کنی:16:
- - - Updated - - -
چرا منتظری اون یه رفتاری از خودش نشون بده تو پیش قدم باش تو برو پیشش و عذر خواهی کن باور کن کوچیک نمیشی تازه بیشتر توی دلش میری
-
آخرش طاقت نیاوردم و خودم صحبتو شروع کردم! بر خلاف همیشه که زیاد دوست نداشت درباره مشکلاتمون حرف بزنیم این دفعه با من همراهی کرد.شاید برای اینکه لحن صحبتمو عوض کردم و به جای اینکه با انتقاد شروع کنم اول از اشتباههای خودم گفتم.
بهش گفتم با اون بودن چقدر برام مهمه و به توصیه keyvan عزیز با محبت کلامی شروع کردم و گفتم میدونم این از مسئولیت پذیری زیادته که به خانوادت کمک میکنی،تو مرد موفقی هستی و... خدایا اگه میدونستم مردها اینقدر شیفته تعریف و تمجیدن هیچ وقت نمیذاشتم کارمون به اینجا برسه!
شوهرم ازم خواست که بهش اعتماد داشته باشم و بذارم اوضاع رو خودش کنترل کنه یعنی مودبانه خواست که تو کارهاش دخالت نکنم.منم خواسته هامو درباره توجه کردن بهش گفتم.خواسته اصلی شوهرم این بود که تو روابطش با خانوادش هیچ دخالتی نکنم.گفت بهم فرصت بده و قبولم داشته باش تا ببینی چطور مثل قبل عاشقت میشم!
(منو این همه خوشبختی محاله!):228:
راستش اومدن به این سایت خیلی خیلی به من کمک کرد.اول اینکه منو از این توهم که همه خوشبختن و فقط من مشکل دارم درآورد.چون همیشه فکر میکردم مشکلات زندگیم خیلی زیاده.با اینکه دوستهای صمیمی دارم ولی این مشکلات شخصیمو نمی تونستم بهشون بگم چون فکر میکنم اونا خیلی خوشبختن و یه جورایی خجالت میکشم. ولی مهم تر از اون حس همدردی و همدلی بود که تو این سایت دیدم.اون چند روز سخت به جای گریه کردن تاپیکهای اینجارو خوندم و خیلی چیزا یاد گرفتم.
اما قسمت عالی ماجرا اینجاست که همسرم قرار بود برای شرکت در یه سمینار دانشگاهی سفر سه روزه بره و حالا ازم خواسته باهاش برم تا حال و هوامون عوض بشه:227:
خیلی خوشحالم!:o
از اونایی که با من همدلی کردن ممنونم. یه هفته دیگه دوباره برمیگردم و براتون از زندگیم میگم...
-
خدا رو شکر عزیزم. واقعا خوشحال شدم . تبریک میگم بهت.:323:
کاش بقیه دوستانی هم که راهنمایی می گیرن این طور باشن و در نهایت نتیجه استفاده از توصیه های دوستان رو اینجا بنویسن و برن. این طوری تاپیک ها برای کسانی که در آینده به مشکل مشابه برخورد می کنن و تاپیک رو می خونن خیلی کمک می کنه. در واقع وقتی می بینن این توصیه ها نتیجه داشته ازش استفاده می کنن. کارشناسا و دوستان هم نتیجه کار و توصیه های خودشون رو می بینن و این موضوع باعث انگیزه بیشتر برای کار میشه . :)