دوستان کسی راهکار یا پیشنهاد دیگه ای نداره؟؟!
نمایش نسخه قابل چاپ
دوستان کسی راهکار یا پیشنهاد دیگه ای نداره؟؟!
[سلام عزيز من تسنيم
ببخشيد وقت نداشتم نظر دوستان را كامل بخونم ولي چون اين موضوع موارد زيادي دارد با شدت و ضعف چند نكته:
نجاست و اينها را به دين و شرع و.... نچسبانيد چرا كه اين موضوعات گرچه ظاهراً باستناد احكام دين است ولي مثل ساير خرافات و كاملاً مغاير دين و حتي بنظرم قدم گذاشتن در وادي كفر است يعني علارغم صراحت دستورات ميخواهيم تصور و وسواس خودمون را بنام دين قالب كنيم و بخورد خلق الله بديم و باهاش پز هم بديم و افتخار كنيم . عزيز من نكنيد اين كارو ! دين و بي آبرو و بي منطق نكنيد! مشكلات ديگر را با وسواسيت پوشش نديد و نام حكم ديني بهش نگذاريد.
در دين اصل بر پاكي و برائت است تا مطمئن به نجاست چيزي نشديد حكم آن پاكي است .غير از اين مخالفت با دين است آيا تو مخالف ديني.
نكته ديگر فلسفه اين احكام است چرا چسبيديد به ظاهرش و پيشرفت زمان را لحاظ نميكنيد مثالي بزنم رابطه جنسي تعريف نشده شديداً نكوهش و در مواردي مجازات تعيين شده ولي سفارش شده ترين رفتار بين زن و شوهر و با عقد مشخص شده در اديان است . خوني كه در معرض آلودگي است نجس است و بايد دور شد ولي تزريق خون ايراد ندارد؟ خوني كه بجت زخم و بيماري از اندامها بيرون ميزند و در معرض آلودگي و آلوده كردن است بايد تميزش كرد ولي اگر داخل اندامها و عادي است نيازي به بيرون ريختنش نيست ؟ ببينيد نيت مراقبت از آلودگي توسط خون يا انزال و ادرارو ... است ولي ريختن مايه مني تو اندام زن ايرادي كه ندارد بلكه بهترين حالت زناشويي است؟
توصيه اينكه بها به احساس وسواستون نديد و بي محلي كنيد و غلط بودنش را تكرار و بر خلافش عمل كنيد ما بايد با محيطمون زندگي كنيم و
آقای حسین 40 ممنون از اینکه وقت گذاشتین و به تاپیکم سر زدین :72:
من فکر می کنم برداشت شما از بعضی از حرفای من اشتباه بوده!
ببینید من به هیچ عنوان مسأله ی " وسواس " رو با دین پوشش ندادم و به هیییییچ وجه قصد پز دادن هم ندارم! اصلا جایی برای پز دادن وجود نداره.
من به هیچ عنوان با دین و احکام دینی مخالفتی ندارم.
خودم هم کاملا قبول دارم که اسلام دین کامل و جامعیه. هم به بُعد فردی توجه کرده هم به بُعد اجتماعی. اگه مسائل طهارت و نجاست مطرحه فقط برای رعایت بهداشت و دوری از آلودگی و حفظ سلامتیه. می دونم که اسلام فوق العاده زیااااد به تعادل و میانه روی تأکید کرده. می دونم که اسلام خیلی آسون گرفته و این اصل مهم رو گذاشته بنا به اینکه همه چیز محکوم به طهارت و پاکیه مگر خلافش ثابت بشه که 100% یقین داشته باشین که اون شیء نجس شده. حتی احتمال 99% هم قابل قبول نیست!
همه ی اینا رو می دونم. من اگه این مشکلو پیدا کردم، صرفاً به این دلیله که از مسیر درست خارج شدم. در حال حاضر حساسیت و ریزبینی من حالت افراط پیدا کرده این یعنی که من از تعادل خارج شدم و همین مسأله باعث ایجاد اختلال توی زندگیم شده. مطمئنم که اگه دقیقا طبق احکام اسلامی تعریف شده در این امور عمل کنم، یه زندگی کااااملاً نرمال خواهم داشت! من هم قبلاً یه آدم معمولی بودم مثل همه ی شما. که ضمن رعایت احکام، همه چیز رو هم آسون می گرفتم و از زندگیم هم لذت می بردم!
خودم خیلی ناراحتم و عذاب وجدان دارم از این بابت که این وسواسی آدم رو به سمت کفر سوق میده. هم دنیات تباه میشه هم آخرتت. چون اینقدر این وسوسه ها آرامش آدمو به هم می ریزه که آدم از زندگیش لذت نمی بره و از طرف دیگه به خاطر اسرافی که در آب و وقت پیش میاد به خاطر چیزای الکی، انسان مرتکب کار حرام میشه و اون دنیا هم باید پاسخگو باشه.
می بینین؟؟! همه ی این چیزا رو می دونم و خیلی هم دارم زجر می کشم.پس با این اوصاف، وسواس رو به نام " دین " قالب نزدم و به هیچ عنوان هم کار خودم رو توجیه و تأیید نمی کنم! من کلی توی سایت های روانشناسی و مذهبی هم سرچ کردم. الآن هم اگه به اینجا مراجعه کردم به این دلیل بوده که دوستان راهکارهای مختلف بهم بدن و اگر کسی تجربه ای از خودش یا فرد دیگه که مشکل منو داشتن و تونستن حلش کنن بهم بگن و یا با امیدها و دلگرمی هاشون انگیزه ی بیشتری برای مبارزه با این وسوسه های شیطانی بهم بدن.
خیلی دوست دارم هرطور شده اراده مو بشتر کنم که توصیه های شما و بقیه ی دوستان رو عملی کنم. تا الآن هم تا یه حدی دارم عمل می کنم ولی این مبارزه رو باید بیشتر ادامه بدم. خیلی برام دعا کنید که زودتر خوب بشم :(
آقای حسین40 لازمه که به خاطر مثال های زیبایی که زدین هم ازتون تشکر کنم. واقعاً مثال های زیبا، با مفهوم و بجایی بود! ازتون ممنونم :)
التماس دعا
:203:
برای دفع وسواس یک سری اذکار و ادعیه هم در مفاتیح وجود داره بهشون یه نگاهی بندازید
تسنيم خانم عزيز با سلام مجدد.
از دقتتون خيلي ممنون من عرض كردم كه وقت نداشتم مطالب را كامل بخونم چيزايي كه نوشتم قصدم طرح كليت موضوع بود و ذكر موارد . اصلاً قصدم شما نبودين باز هم عذر خواهي ميكنم مي بخشيد اگر در بعضي جملات خطاب به شما تلقي شده . برداشت من هم از وضعيت شما غير از اظهار خودتون نيست . ولي تكرار غلط بودن يك فعل موجب و كمك به مخالفت و ترك آن ميكند. عزيزم شما بايد بجاي زجري كه در اعمال وسواسي ميكشي همونقدر در مجبور كردن خودتون به ترك آن بكشيد؟ بعضيها رو شنيدم حتي براي شكستن تابوي وسواسي در قسمتهايي از محل زندگيشون ادرار كردن ( خانه هاي قديمي كه كفشان گل يا گچ بود و خاك بوده ) - خوردن چيزايي كه ظاهراً تصور ميكنيم نجس است حتي براي درمان با دست ادراري نشسته چيزي را خوردن و ااز اين قبيل رفتارها كه بعضيها انجام دادن و نتيجه خوبي گرفتن فقط متعلق به خود شخص بايد باشه تا آلودگي نياره.
انشالله هر چه زودتر خوب و خوش و سرحال و آسوده ميشويد .باز هم تكرار ميكنم در مبارزه با وسواسي مقاومت و سماجت كنيد كه خلافش عمل كنيد.. نه در گرفتار شدنش
آقای کامروا و حسین 40 گرامی از اینکه پیگیر مشکل و تاپیکم هستین ازتون ممنونم :72::72:
آقای کامروا بنا به پیشنهاد شما یه سرچ زدم تو اینترنت و چندتا ذکر پیدا کردم در رابطه با بخش درمان معنوی وسواس. هر روز دارم می خونمشون و چندبار هم در روز سوره ی ناس می خونم.البته در کنار مبارزاتی که دارم. به هر حال از پیشنهادتون ممنونم.
آقای حسین40 خواهش می کنم. من هم سعی کردم توی پست قبلم شرایطم رو واضح تر براتون توضیح بدم که رفع ابهام شده باشه :) این مدت دارم سعی می کنم رو خودم کار کنم و
باور کنید همین جمله ی ساده ی " اهمیت نده و به شکت اعتنا نکن " که همه در درمان وسواس به من توصیه می کنن با حرف راحته ولی در عمل واقعاً به آدم فشار میاره! :( در هر صورت متأسفانه این مشکلیه که برای من پیش اومده و تحت هر شرایطی باید با مبارزه و کمک کردن به خودم و البته امیدها و انگیزه هایی که از طرف شما می گیرم، خودمو درمون کنم. متأسفانه گاهی اوقات این ترس بهم وارد میشه که نکنه این مشکل همچنان ادامه پیدا کنه و موندگار بشه!:163: چون زندگی با این اختلال واااقعاً زندگی نیست! :(
در هر صورت باز هم از همه ی دوستان می خوام که اگه نمونه هایی رو می شناسن که درمون شدن برام تعریف کنن و بهم انگیزه و امید بدن و یه مقدار این استرس منو کمتر کنن
التماس دعای شدید :203:
سلام دوست خوبم .
به نظر من یکی ازمهم ترین علت های وسواس بی هدفی وغیرفعالی است.داشتن فعالیت های مکرروتنش های روزمره زیادنیزسبب منحرف شدن ذهن می شود،تنهایی وانزوا،نداشتن ارتباط کلامی وفیزیکی بادنیای خارج،پرداختن به فعالیت های ضعیف وانفرادی درحدزیاد،خودبه خودوبه تدریج می تواندااضطراب زاوموجب افکاروسواسی شوند.عدم رفع تنش هاوخستگی های روزمره می تواندبه مرور،زمینه سازخستگی روانی گرددوباعث بروز وسواس فکری شود.
نکاتی رابرایتان می گویم که به طورحتم کمک زیادی دربهبود وسواستان خواهد داشت :
- انجام مدیتیشنهای روزانه و کار کردن با انرژی الهی
- پیادهروی، دستکم روزی نیمساعت پیادهروی تند
- در هوای باز و در طبیعت بودن: بهطور حتم سعی شود مدتی از روز را در معرض هوای آزاد و در طبیعت قرارگیریم.
- ورزش، انجام هرگونه ورزش بهخصوص ورزشهای مدیتیشن و یا یوگا دستکم 15 تا20دقیقه در روز
- بالا بردن سطح اعتمادبهنفس و عزتنفس
- رفتاردرمانی (تکنیک حساسیتزدایی)، هر بار که برای نمونه نیاز به شستن، آبکشیدن و یا حتی شمردن داشتید چند ثانیه صبر میکنیم و بعد آن کار را انجام دهید و به خود بگویید: «3ثانیه توانستم آن را به تعویق بیندازم.» و در روزهای بعدی، سعیمیکنیم این زمان را طولانیتر کنیم. بدین شکل پس از مدتی، کنترل امور را بهدست خواهیدگرفت.
- انجام مراسم دینی و مذهبی، انجام عبادتها و گفتن ذکر، در از بین بردن افکار منفی، بسیار مؤثر است.
- درمان با خواب، چون وسواس بر اثر احساس ناامنی و اضطراب پدیدمیآید، خوابیدن میتواند عامل آرامشبخشی باشد و بسیاری از ناراحتیها را تخفیف دهد.
- خود را به کاری مفید، مثمرثمر و خیر، مشغول کردن.
- تقویت بدن با استفاده از مصرف املاح و ویتامینها
- تغییر محیط کار و یا نوع کار و کاستن از فشار یا بار کار اضافی چه در منزل و چه در محیط کار
- ایجاد اشتغال و سرگرمی بدون ایجاد فشار و یا خستگی
- دوری از تنهایی و بودن با جمع مانند حضور در مسافرتهای جمعی، مهمانیها، کلاسها، گردهماییها و...
- تنگ کردن وقت ،انجام کار زیاد در زمان کم با برنامهریزی ولی بدون فشار، برای مثال اگر قبلاً 45دقیقه حمام میکردیم، حال سعیکنیم در 40دقیقه حمام کنیم و کمکم این زمان را نیز کاهش دهیم. هر چهقدر کارهایمان را با سرعت بیشتری انجام دهیم، انرژی بیشتری دریافت خواهیم کرد.
- کنترل وضعیت هورمونها، کمخونی و کمبود ویتامینها و املاح که خود میتواند در ایجاد اضطراب، افسردگی و یا وسواس دخیل باشد.
سلام
دوستان حرفاشون درست و خوبه.ولی باور کنید ادم وسواسی کارش از حرف گذشته.من خودم سابقه دو سال وسواس شدید رو داشتم.برام کاملا ملموس این حرفهایی که شما می گید.منم وسواس پاکی و نجاست داشتم.من دیگه به کل نماز نمیخوندم.اینقدر دستهام رو می شستم که شما از دیدن دستهام وحشت می کردید.
مشکل من از اونجا شروع شد که به افکار بیبخود و بی جهتی که به سراغم میومد بیش از حد بها می دادم.جوری شد که سال دوم دیگه من از خونه بیرون نمی رفتم.
حتی کارهای خیلی خوبی رو که بهم پیشنهاد شد بدون فکر کردن رد میکردم.
منو به زور بردن دکتر.با دارو کم کم شدت اون افکار کم شد.حالا چند سال از اون موقع می گذره.گاه گاهی باز اون چیزا میاد سراغم.ولی طوری نیست که زندگیم رو مختل کنه.فکر کنم این خلا به خاطر این بود که درمانم رو کامل نکردم.منظورم یه روانشناس بود که از نظر ذهنی هم منو درمان کنه.
شما حتما به یه روانپزشک مراجعه کنید.به نظرم شما نیاز به دارو درمانی و شاید در کنارش یه روانشناس داشته باشید.کار شما روز به روز سخت تر میشه.(امیدوارم روانپزشک و روانکاو و روانشناس رو قاطی نکرده باشم)
من کاملا به احوالتون واقفم.از عذابی که می کشید.ولی فقط با درد و دل کردن مشکل حل نمی شه.
به نظر من شما همین حالا سیستمتون رو خاموش کنید و برید پیش یه روانپزشک.دیگه نیاز به گفتن واسه شما نیست که این افکار چجوری قارچ گونه رشد میکنن.پس سریعتر اقدام کنید.البته نمیدونم اونجا الان ساعت چنده.فقط خواستم تاکید کنم رو اقدام سریع شما
نگران هم نباشید.به لطف خدا و همت شما حل میشه.مطمین باشید.
فقط خدا
maryam110
ممنونم از راهنمایی هات عزیزم. نکاتی رو که بهشون اشاره کردین، نکات خوبی بود. امیدوارم بتونم ازشون کمک بگیرم.
همونطور که شما هم بهش اشاره کردین متأسفانه بزرگترین مشکل من تنهاییه! چیزی که هم برای افسردگی هم وسواس مثل سم می مونه! راستش همونطور که تو پست اولم گفتم من خارج از کشور زندگی می کنم و از خانواده و فامیل دورم. چندتا دوست دارم اینجا ولی خوب اونا هم بالأخره سرگرم زندگی خودشونن. آدم که نمی تونه تمام وقت باهاشون باشه. اینه که من اینجا بعد از خدا فقط همسرم رو دارم. به همین دلیل من اکثر کارایی که انجام میدم انفرادیه! :( البته ناگفته نمونه همسرم خداییش خیلی درکم می کنه و در رفع و بهبود این مشکل خیلی کمکم می کنه.
بنا به دلایلی فعلاً برام امکان نداره کلاس یا باشگاه ثبت نام کنم.
من گاهی اوقات حتی توی خواب هم خواب چیزا و جاهای نجس رو می بینم. توی خواب که دیگه آدم نمی تونه اعتنا نکنه! :(
در کل کارایی که در جهت درمانم انجام دادم این بوده که با برنامه ریزی برای هر روز سعی کردم تا جایی که می تونم خودمو مشغول و سرگرم کنم. سرگرمی های فکری برا خودم میذارم که فکرمو درگیر و به مرور خسته کنه تا زیاد جایی برای افکار وسواسی نذاره. مسائل دینی و عبادی رو پررنگ تر کردم تو زندگیم. نماز، قرآن، دعا و ذکرهایی که توصیه شده و ...
faghat-KHODA عزیز
ممنونم که درکم کردی. شرایط شما رو که خوندم خیلی ناراحت شدم و البته در کنارش خوشحال هم شدم که الآن خیلی بهتر شدی و برگشتی به زندگی نرمالت. دعا می کنم همیشه آرامش داشته باشی و هییییییچ وقت اون سختی ها برات تکرار نشه عزیزم:323:
راستش من به روانشناس یا روانپزشک دسترسی ندارم! :( یعنی اینجا زیاد هستن اما من نیاز به کسی دارم که هم دینم باشه تا حرفمو بفهمه. به خدا اگه من ایران بودم حاضر بودم هر کاری رو انجام بدم یا هر جایی که لازم بود برم، فقط خوب بشم. اگه دارو لازم بود هم مصرف می کردم. حتی به مشاور مذهبی هم مراجعه می کردم.
به هر حال توکلم به خداست و تلاشم برای کمک به خودم...
التماس دعا
تسنیم جان سلام
میشه به ما نسبت به چه چیزایی دقیقا وسواس داری؟؟؟؟؟؟
البته فکر کنم طبق نوشته هات بیشتر روی مسئله نجاست و انجام فرایض مذهبی باشه.
بهترین راه درمان وسواس رفتار درمانیه . درمانهایی مثل غرقه سازی، حساسیت زدایی منظم.
اینکه خارج از کشور زندگی میکنی و مراجعه به روانشناس برات سخته درسته. چون فرهنگها فرق میکنه.
تو دین به کسی که زیاد شک میکنه میگیم کثیرالشک. مراجع در این مورد میگن چنین شخصی نباید به شکش اعتنا کنه.
میدونم واسه یه فرد وسواسی خیلی خیلی سخته که بهشون توجه نکنه. امیدوارم سریعتر مشکلت زودتر حل شه.
امیدوارم جناب sci به این تایپیک سر بزنن چون نیاز به کمک تخصصی داره...